منتظر نشستهایم شما بگویید بچه خودمان را چه طور تربیت کنیم؟!
یا چه طور هزاران جلد کتاب راهنمای فرزندپروری قفسه کتاب مادران را درنوردید؟
تا به حال برایتان پیش آمده که از شدت فشار اجتماعی و بایدها و نبایدهای دیگران در مورد تربیت فرزندتان خسته و کلافه شده باشید؟ حدس میزنم این سؤالات و توصیهها شما را هم آزار داده باشد: «هنوز از شیر نگرفتیش؟» «کارگاه روباتیک میذاریش؟» «نباید این طوری بهش بگی، بگو...» و هزاران دیالوگ دیگر که به شما، نفر تراز اول زندگی کودکتان، میگوید چه کار بکن و چه کار نکن. از اینها بدتر هم شاید این است که این انتظار اجتماعی از مادران وجود دارد که کارگاههای مختلف گذرانده باشد و کتابهای بیشماری برای پیدا کردن بهترین، به روزترین و علمیترین رویکرد تربیت فرزندش خوانده باشد. احساسی که اغلب در پی این توصیهها و انتظارات میآید، احساس بیکفایتی است. مادر فوراً احساس میکند اگر بر لبه آخرین توصیههای فرزندپروری راه نرود، مادر خوبی نیست و فرزندش از فرزندان مادران به روز عقب میافتد.
زهرا بزرگزاده
روانشناس کودک
والدین خوب یا بد؟
انتشار روزافزون کتابها و برگزاری بیشمار کارگاه برای تربیت فرزند، دانش و آگاهی والدین را در فرزندپروری بالا برده است اما احساس کفایت آنها روز به روز کمتر میشود. به علاوه مشکلات و چالشهای این راه هم رو به کاهش نیست و مدام افزایش مییابد. پس یک جای کار میلنگد! در این نوشتار سعی کردهام بنا بر تجربه به چهار علت این تناقض در فضای فرزندپروری بپردازم و در نهایت دو سه کتاب محدود معرفی کنم، باشد که نقش خودم را در کاهش این سردرگمی ایفا کرده باشم.
زیاد میخوانیم و میشنویم اما نمیتوانیم به آن عمل کنیم
هزاران راه برای از پوشک گرفتن، هزاران بازی برای کاهش اضطراب، هزاران قانون برای کاهش لجبازی. درست است، از بین این حجم راهکار نمیتوان هیچ کدام را پی گرفت. چون در بزنگاه عمل، تنها، کاری را میکنید که آسانتر است. یکی از پررنگترین انتقادات به کارگاههای فرزندپروری این است که اطلاعات بیشماری را به مغز مخاطب تزریق میکنند و در هنگامه عمل خودشان را کنار میکشند. از این رو بهتر است از کتاب یا کارگاهی دستورالعمل بگیریم که به اصطلاح فالوآپ داشته باشد! به این معنی که پس از اتمام کارگاه زمانی به شما بدهد تا بتوانید توصیهها را عملی کنید و بعد دوباره فرصتی داشته باشید که با استاد چالشهای خود را مطرح کرده و اشکالات کار خود را بیابید. در مورد کتاب هم، بهترین کتاب آن است که تمرین داشته باشد تا شما بتوانید کلام و دیدگاه خود را تصحیح کرده و روی کاغذ بیاورید. یک نکته کوچک: هیچ کارگاه یا کتابی را پیش از ارزیابی خودتان آغاز نکنید. مرحله اول تغییر، خودآگاهی است. ابتدا ببینید چه طور والدی هستید؟ واقعاً و در عمل واکنشها و قوانینتان چه ویژگیهایی دارد. نقاط مثبتتان را ببینید و چک لیستی برای نحوه عملکرد خود داشته باشید. شاید شما همان والدی باشید که میخواهید! فقط نمیدانید!
کتاب پیشنهادی تربیت فرزند که مشکلات مذکور را نداشته باشد: به بچهها گفتن از بچهها شنیدن (دو جلد)، نوشته ادل فابر و الین مازلیش ترجمه فاطمه عباسیفر، انتشارات دایره
راه حل واحد برای مسائل متعدد
کتابها و کارگاهها میگویند مسألۀ الف راه حل ب را دارد. بستر مسائل هم عمدتاً یک خانواده کاملاً نرمال است. با حضور هردو والد، در وضعیت اقتصادی معقول و با والدینی که اغلب شغل عادیای دارند، به دور از هرگونه شرایط خاص. اما واقعاً میشود مسائل پیچیدهتر را با راه حلی همگانی حل کرد؟ قطعاً خیر. پس اگر در شرایطی هستید که با شرایط خانواده مطرح شده در کتاب یا کارگاه شباهت ندارد، مثلاً پدر خانواده دو هفته خانه است و دو هفته نیست، کس دیگری با شما زندگی میکند، فرزندتان یا یکی از اعضای خانواده بیماری خاص دارید و ... خودتان را برای انجام تمام توصیههای یک کتاب یا کارگاه تحت فشار نگذارید. میتوانید در صورتی که نتوانستید با مسألهای در مدتی طولانی کنار بیایید، از روانشناس کمک بگیرید تا پس از شنیدن شرایط شما بتواند ذهنتان را برای یافتن راهحلی بهتر روشن کند. یک نکته کوچک: روانشناسی که حین مشاوره دادن، مدام تشویقتان میکند در کارگاههایش شرکت کنید، چندان قابل اعتماد نیست. کتاب پیشنهادی که سعی کرده شرایط متفاوتی را در نظر بگیرد: کودک، خانواده، انسان. نوشته ادل فیبر و ایلین مزلیش، ترجمه گیتی ناصحی، نشر نی
دور انداختن دردسترسترین نسخه کامل برای تربیت فرزند
بله درست است. ما بزرگسالان خودمان محصول یک نسخه کامل تربیت فرزند هستیم که والدینمان روی ما پیاده کردهاند. ممکن است از جاهایی از تربیتشان را دوست نداشته باشیم و حتی از آنها بابت بخشهایی از تربیتشان خشمگین باشیم. اما کفه ترازوی رضایت ما از تربیت والدینمان همیشه به یک سو سنگینتر نیست. وقتی فرزندی در خانواده به دنیا میآید سیل توصیهها و نصایح به گوش مادر و پدرش از تمامی اعضای با تجربه خانواده روانه میشود. در مقابل این اتفاق میتوانیم تمامی تجربیاتشان را دور بیندازیم و از نو با کتابها، کارگاهها و فکر خودمان کار را جلو ببریم و در عین حال میتوانیم همچون ماهیگیری توانا، از میان تجربیات و نصایح دریافتی، آنچه را مفید و با کارکرد به نظر میرسد صید و اجرا کنید. فراموش نکنیم که مادر خودمان و مادر همسرمان توصیههایی برای تربیت فرزند دارند که برای تربیت ما و همسرمان کارکرد خوبی داشته و چون فرزند ما هم از همان ذخیره ژنتیکی است، احتمالش زیاد است که برای او هم مفید واقع شود. یک نکته کوچک: تربیت فرزند، صحنه جنگ ما با پدر و مادرمان نیست. کاش بتوانیم از گرههای شخصیمان عبور کنیم و با تربیت متفاوت فرزندمان سعی نکنیم اشتباهات والدینمان را بهشان گوشزد کنیم.
سخن آخر
در نهایت برای معرفی سومین کتاب در این متن میخواهم به سراغ کتابی درباره رشد بروم. هر کتابی که بتواند به شما اطلاعاتی درباره رشد جسمانی، شناختی و روانی- اجتماعی کودک بدهد میتواند از جنبههای زیادی خیالتان را راحت کند. شما میتوانید در این حوزه جست وجو کنید و کتابی را که دوست داشتید انتخاب کنید. پیشنهاد من هم کتاب روانشناسی رشد، نوشته لورا برک، ترجمه یحیی سید محمدی، نشر ارسباران است.