عدالت و آزادی کنار هم؟
نگاهی به نمایشنامه ازدواج آقای میسیسیپی
فاطمه منصوری نصرآباد
مترجم
حمید سمندریان مترجم کتاب «ازدواج آقای میسیسیپی» در مقدمه خود برای این نمایشنامه فردریش دورنمات درباره کمتوجهی مخاطبان به این اثر گله کرده بود؛ حالا که آن را خواندم واقعاً موافقم. داستان با یک مرگ شروع میشود و ازدواج یک قاضی که همسرش را مسموم کرده با زنی است که او هم شوهرش را مسموم کرده است. داستان و شخصیتها حول محور تعریفشان از آزادی، عدالت و عشق میچرخد. هر کدام از آنها هم روش مخصوص به خود را برای رسیدن به آن طی میکنند. هدف قاضی از ازدواج با زن و اصلاً داشتن شغل قضاوت اجرای عدالت و البته انتقام از مجرمها است آن هم به شیوهای که خودش باور دارد. آخر تمام هم و غم این مرد نبودن عدالت مدنظرش است در جامعه و سیستم قضایی. هدف زن، آناستازیا، از ازدواج با قاضی و روابط عاطفی گذشته و حال حاضرش هم رسیدن به آزادی است. آزادیای که منجر به روسپیگری میشود. در کنار این دو شخصیت، دو نفر دیگر هم هستند. یک کمونیست افراطی که تمام تلاشش را میکند ارزشهایی که خود او به آنها باور دارند احیا شوند و چون به دید او روسها اصلاً مناسب ارزشهای کمونیستی نیستند پس خودش باید رهبری را برعهده بگیرد. دیگری پزشکی است که به قول خودش او هم طرفدار عشق و آزادی و البته صلح است و سعی میکند تا جای ممکن بیمارستان و پناهگاه بسازد و دنیا را تغییر دهد. یکی از نمودهای عقیده آقای میسیسیپی درباره وضع کشور و مملکت در شخصیت وزیر دیده میشود. او هم برای رسیدن به اهدافش و رسیدن به بالاترین مقام قدرت پا روی عزت و پاکی و شرافت میگذارد. فردریش دورنمات واقعاً شخصیتهای پختهای تحویل مخاطب داده است. اما جدا از شخصیتها خود فضا و شروع داستان نیز با خیلی از نمایشنامهها متفاوت است. شروع داستان با پایان آن آغاز میشود؛ همان مرگی که گفتم. دورنمات این مرگ را به شما نشان میدهد و بعد چهاردیواریای که قرار است همه اتفاقات در آن رخ بدهد را برایتان به تصویر میکشد و در نهایت شما را میبرد به اتفاقات قبل وقوع حادثه! نمایشنامهای تمیز و کوتاه!