در حافظه موقت ذخیره شد...
حکم حبس سارق شکسته شد
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اواخر سال 1400 بود که زن جوانی با مراجعه به پلیس از سرقت تلفن همراهش خبر داد و گفت: عصر در راه بازگشت از محل کارم در یکی از خیابانهای خانیآباد با موبایلم صحبت میکردم که دو پسر جوان سوار بر یک موتورسیکلت به من نزدیک شدند و گوشی موبایلم را قاپیدند.
یک روز از این شکایت گذشته بود که مردی به پلیس آگاهی رفت و گفت گوشی موبایلش در خیابان از سوی دو مرد موتورسوار دزدیده شده است. نشانیهایی که این مرد از دو دزد به پلیس ارائه داده بود با نشانیهای دزدان گوشی موبایل زن جوان مطابقت داشت.
بدین ترتیب در کمتر از 4 ماه شکایتهای مشابه به 25 فقره رسید و فرضیه سریالی بودن سرقتها قوت گرفت.
در حالی که ردیابیها ادامه داشت، یک روز به پلیس خبر رسید دو مرد موتورسوار در حین سرقت گوشی موبایل یک رهگذر در منطقه یافتآباد وی را با قمه زخمی کرده و یکی از دزدان در حین فرار دستگیر شده است.
در حالی که تلاش پلیس برای ردیابی و دستگیری همدست وی بینتیجه مانده بود، برای دو دزد خشن به اتهام سرقت مسلحانه کیفرخواست صادر و پروندهشان برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این جلسه متهم از خود دفاع کرد و همدست فراریاش نیز غیابی محاکمه شد. اما وقتی متهم در جایگاه ایستاد، گفت: من غیر از 2 سرقتی که در محدوده بازار مبل انجام دادم، اتهامات دیگر را قبول ندارم. من دزد نیستم و آن روز هم تحت تأثیر مصرف مواد مخدر دست به سرقت زدم. اگر 25 گوشی گرانبها سرقت کرده بودم حالا اینقدر بیپول نبودم که یک هزار تومانی هم نداشته باشم. همه سرقتها کار دوستم بود که حالا هم فراری است.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به 15 سال زندان و 74 ضربه شلاق و همدست فراریاش را به 17 سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم کردند.
با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات حکم 15سال زندان وی را شکستند تا او بار دیگر در شعبه همعرض از خود دفاع کند.
دومین محاکمه
متهم این بار در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد و گفت: من تقاضا دارم قضات دادگاه به خاطر سرقت دو گوشی موبایلی که شاکی آنها اعلام رضایت کرده برایم حکم صادر کنند. من پشیمان هستم و قول میدهم دیگر چنین اشتباهی را مرتکب نشوم.
وی ادامه داد: من در مدتی که در زندان هستم به اندازه کافی تنبیه شدهام، اما دوستم که باعث همه این بدبختیها بود همچنان فراری است و من نشانی از او ندارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.