در حافظه موقت ذخیره شد...
همدستی عروس و برادر شوهر در جنایت خانوادگی
به گزارش «ایران»، حدود 2 سال قبل مرد میانسالی با مراجعه به پلیس راز جنایت خانوادگی را فاش کرد و گفت:من 6 ماه قبل برادرم را کشتم و جسدش را در روستای محل تولدمان دفن کردم اما عذاب وجدان یک لحظه هم رهایم نکرد و تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم. وی در تشریح ماجرا گفت: برادرم 6 سال از من کوچکتر و مردی بدخلق و تندخو بود، همیشه با همسر و دو دخترش بدرفتاری میکرد. زن برادرم چند بار از من خواست با او صحبت و نصیحتش کنم اما بیفایده بود چون برادرم با توهین و فحاشی به من گفت در زندگیاش دخالت نکنم. بعد هم با عصبانیت به من حمله کرد. همسرش که شاهد ماجرا بود میلهای آهنی را از زمین برداشت و به سمت شوهرش پرت کرد که به سرش خورد، این بار برادرم با عصبانیت به همسرش حملهور شد تا او را بزند اما من خواستم مانع شوم و دستانم را دور گردنش حلقه کردم و فشار دادم که از حال رفت. سپس دهانش را با چسب بستم ولی متوجه شدم که دیگر نفس نمیکشد. وی ادامه داد: جسد برادرم را در صندوق عقب ماشین گذاشتم و همراه مادر و زن برادرم به روستای محل تولدم رفتیم و با این عنوان که برادرم تصادف کرده و مرده او را در قبرستان روستا دفن کردیم.
با اعترافات متهم، همسر برادرش نیز بازداشت و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری فرستاده شد اما مادر مقتول با گذشت از خون پسرش خواهان بخشش پسر و عروسش شد و رئیس قوه قضائیه نیز پس از بررسی پرونده، از طرف دو فرزند صغیر قربانی درخواست دیه را مطرح کرد. بنابراین با گذشت اولیایدم دو متهم از جنبه عمومی جرم و طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی از خود دفاع کردند.
مرد میانسال در جلسه دادگاه گفت: من واقعاً از مرگ برادرم ناراحت و پشیمان هستم و به همین خاطر هم بعد از 6 ماه خودم را به پلیس معرفی کردم. شاید اگر حقیقت را نگفته بودم هنوز هم راز این قتل فاش نشده بود.
سپس همسر قربانی که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود و به هر بهانهای مرا کتک میزد با این حال راضی به مرگش نبودم اما وقتی کشته شد هم سکوت کردم و برادر شوهرم را لو ندادم الان هم در خواست بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.