در حافظه موقت ذخیره شد...
ایستگاه آخربرای دکتری که نامزدش را کشت
دکتری که اعدام شد
ظهر جمعه 11 بهمن سال 98، آتشسوزی در طبقه اول ساختمانی در جنتآباد به آتشنشانی اعلام شد. با حضور مأموران آتشنشانی و اطفای حریق، آنها با جسد دختر جوانی روی تختخواب مواجه شدند. با توجه به مشکوک بودن ماجرا و عمدی بودن آتشسوزی، موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد.
در محل حادثه مرد جوانی حضور داشت که خود را نامزد دختر جوان معرفی کرد و گفت:هنگام آتشسوزی در پارکینگ ساختمان بودم. ما سال 85 در یک دانشگاه تحصیل میکردیم. او فوق لیسانس آیتی گرفت و در یک شرکت کار میکرد، من هم دکترایم را در رشته ایتی گرفتم و مشغول به کار شدم تا اینکه 4 سال قبل با هم عقد کردیم و قرار بود 20 روز دیگر مراسم عروسیمان را جشن بگیریم که این اتفاق افتاد.
در ادامه بررسیها، مدارکی به دست آمد که نشان میداد نامزد مقتول در این جنایت نقش دارد. وقتی مرد جوان بازداشت شد به جنایت اعتراف کرد و گفت:نامزدم خیلی زیادهخواه بود. خانهای که داشتم را به نامش کردم اما او میخواست ماشینم را هم به نامش کنم و برایش عروسی مجللی بگیرم. توقع سفرهای خارجی داشت، کارهایی که از عهده من برنمیآمد. آن روز هم سر همین مسأله با هم درگیر شدیم و او را کشتم، بعد خانه را آتش زدم.
با اعتراف مرد جوان، وی به قصاص محکوم شد و سرانجام سحرگاه روز گذشته در زندان رجاییشهر به دار مجازات آویخته شد.
مهلتی برای زندگی
دومین محکومی که پای چوبه دار رفت مرد جوانی بود که خرداد سال 86 در جریان درگیری با برادرش، ناخواسته پدرش را که برای میانجیگری وارد دعوا شده بود به قتل رساند. او به خواست برادرش در دادگاه به قصاص محکوم شد اما خواهرش از قصاص او گذشت کرد. با این حال وی صبح روز گذشته برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران موفق شد 6 ماه مهلت بگیرد.