زنانی که چند نفر هستند
چالشهای اشتغال زنان سرپرست خانوار
فاطمه امی
خبرنگار حوزه زن و خانواده
همین الان که در حال خواندن این گزارش هستید، طبق آمار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ۴ میلیون زن، سرپرست خانوار هستند یعنی هم نقش مادر خانواده را به دوش میکشند و هم پدر و به همین دلیل نانآور خانه محسوب میشوند.
اولین مسألهای که میتواند چالش جدی برای گذران زندگی این نوع زنان و خانوادهشان ایجاد کند، اشتغال است. در این شرایط، مشکلات پیشروی این زنان برای کار و درآمدزایی بیشتر دیده میشود. به طور کلی نرخ اشتغال و مشارکت اقتصادی زنان در ایران نسبت به مردان پایینتر است؛ علت آن ریشه در اولویتهای فرهنگی جامعه ما و برخی نابرابریهای شغلی دارد که این موضوع محل بحث ما نیست اما نکته مهم این است که در بین آمار اشتغال زنان، زنان سرپرست خانوار نیز قرار دارند که به دلیل شرایط زندگیشان اقبال کمتری هم برای اشتغال دارند.
به نظر میرسد ۲۴ ساعت شبانهروز برای زندگی زنان سرپرست خانوار فرصت اندکی است زیرا آنها باید میان کار و زندگی شخصی توازن برقرار کنند؛ در حالی که مسئولیتهای خانوادگی مانند تربیت و نگهداری کودک در کنار کارهای خانه به خودی خود میتواند تمام وقت زنان را بگیرد. در بهترین حالت اگر بتوانند شغلی پیدا کنند، داشتن شغل تماموقت با درآمد مناسب، آنها را در دوراهی کار و خانواده قرار میدهد.
مشکلات به همین جا ختم نمیشود، بلکه چالش اصلی به یک قدم عقبتر یعنی پیدا کردن شغل برمیگردد. معمولاً زنان سرپرست خانوار به دلیل شرایطی مانند سن بالا، کمبود تحصیلات و تجربه کاری محدود، فرصتهای شغلی کمتری دارند و به همین دلیل به مشاغل کاذب، غیررسمی و مقطعی با دستمزد پایین مشغول هستند. از طرفی آسیبپذیری اجتماعی و فرهنگی این نوع زنان، شرایط را برای در معرض تبعیض قرار گرفتن آنها مهیا میکند.
مسیرهای حمایتی ناکارآمد
حمایت از افراد و خانوادههای نیازمند ربطی به جنسیت سرپرست آن خانواده ندارد اما در شرایطی که نگاه و انتظارات فرهنگی جامعه چیز دیگری از او میخواهد و درعین حال راه رسیدن زنان سرپرست به شغل مناسب بسیار پرپیچ و خم است، فقر در کمین خانواده او خواهد بود و به همین دلیل حمایتهای اقتصادی بیشتری از دولت انتظار میرود.
تقریباً هرچند وقت یکبار از نهادهای مربوطه مانند کمیته امداد امام خمینی(ره)، معاونت زنان ریاست جمهوری، سازمان بهزیستی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آماری از اشتغالزایی و کارآفرینی برای افرادی مانند زنان سرپرست خانوار میشنویم. همچنین خبر از وامهایی که پرداخت میشود بدون توجه به اینکه وام و سرمایه، تازه قدم اول و شروع داستان اشتغال است و تا سر پا شدن شغل و این زنان راه زیادی است. کسی آماری از زنانی که سال قبل یا قبلتر به آنها وام پرداخته شده بود، نمیدهد و نمیپرسد اکنون کجا و مشغول چه کاری هستند.
بازارچههای صنایعدستی و فصلی، تسهیلات خرد برای راهاندازی مشاغل خانگی، وامهایی با ضامن که مرهم زخمهای دیگری جز اشتغال میشود، کمکهزینههای غیرنقدی که کارشناسی نشده اهدا میشوند و ایجاد نهادهای کارآفرینی که به صورت جزیرهای فعالیت میکنند، راههایی است که تاکنون برای حل مشکلات زنان سرپرست در پیش گرفتهایم و به نظر میرسد نتوانسته شرایط موجود را برای آنها تغییر دهد. در روش کنونی فقط میدانیم باید حمایت کرد، اما به نوع، میزان و نحوه حمایت، آشنایی نداریم.
توانمندسازی، راهحلی تضمینی
مسیری که این زنان برای حمایت به آن نیاز دارند، ترکیبی از توانمندسازی و تسهیلات مالی است. توانمندسازی یعنی حل ریشههای مشکل. اگر دست یافتن به کار به دلیل سطح پایین تحصیلات یا فقدان مهارت لازم است، پس جواب در ایجاد امکانات تحصیل از راه دور یا مهارتآموزی وفق شرایط زندگی آنها است. البته آنها برای استفاده از مهارتها و تبدیل آن به کار عملی، نیاز به تسهیلات مالی نیز دارند. اگر فرهنگ جامعه نابرابریهایی در بحث اشتغال زنان در دل خود دارد، پس برای این زنان احتیاج به تبعیضهای مثبت داریم. تبعیض مثبت یعنی دادن امتیاز ویژه به افراد نیازمند در راستای حمایت و جبران موارد تبعیضآمیز. مثلاً فرض کنید ایجاد فرصت شغلی بیشتر مختص این نوع زنان یا درآمد بالاتر در قبال کار یکسان آنها در کنار دیگران. خلاصه اینکه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، آنها را به سمت استقلال و حفظ عزتنفس خود و خانوادهشان هدایت خواهد کرد. این در حالی است که اکنون برخی از این زنان بیکار و خانوادههایشان وابسته به مستمری نهادهای حمایتی هستند و مشکلاتشان هر روز بازتولید میشود.
گذشته از آن برخی از چالشهایی که این زنان با آن دستوپنجه نرم میکنند نیازمند تمهیدات دیگری است. مثلاً بستری برای ارائه تسهیلات و امکانات لازم در راستای نگهداری و مراقبت از کودکان آنها، میتواند چالشهای اشتغال را برای آنان کمتر کند. از یاد نبریم زنان سرپرست خانوار به دلیل باری که بر دوش میکشند زیر فشار روانی و جسمی هستند؛ بنابراین حمایتهایی فرهنگی و اجتماعی مانند خدمات روانشناختی و مشاوره نیز میتواند شرایط آنها را برای کار و ادامه زندگی تسهیل کند.