در حافظه موقت ذخیره شد...
متهم در دادگاه منکر قتل همسرش شد
به گزارش «ایران»، رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 1401 با مراجعه زنی میانسال به اداره پلیس مبنی بر ناپدید شدن دخترش به نام مینا آغاز شد.
وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مینا 10 سال پیش با شاهرخ ازدواج کرد و حالا هم یک دختر 7 ساله دارند. آنها یکبار در سال 97 از هم جدا شدند اما 6 ماه بعد دوباره آشتی کردند و زندگیشان را ادامه دادند. با این حال در اغلب مواقع مینا و شاهرخ باهم اختلاف داشتند. در حال حاضر هم یک روز است که از دخترم خبری نیست. با شاهرخ که صحبت کردم، میگوید برای خرید از خانه خارج شده و برنگشته است.
در حالی که مأموران به دنبال سرنخی از مینا بودند، گزارش کشف جسد زن جوانی در کنار جاده قدیم کرج از سوی یک رهگذر مسیر پرونده را تغییر داد. با مراجعه مأموران به محل کشف جسد و بررسیهای اولیه مشخص شد که قربانی چند ساعت پیش از کشف بر اثر خفگی جان باخته است. در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. اطلاعات و مشخصات جسد با مشخصاتی که مادر مینا در اختیار مأموران قرار داده بود، بسیار نزدیک بود از این رو شاکی به پزشکی قانونی رفت و وی پس از مشاهده جسد، دخترش را شناسایی کرد.
از آنجا که تحقیقات و اظهارات مادر مینا گویای آن بود که شاهرخ به علت اختلافات متعدد میتواند عامل قتل باشد، وی بازداشت شد.
شاهرخ در ابتدا تلاش کرد خودش را بیگناه نشان دهد اما وقتی در مقابل مستندات پلیسی قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: ما حدوداً 10 سال پیش باهم ازدواج کردیم و خیلی زود اختلافمان شروع شد، بعد از یکسال تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم اما وساطت بزرگترها و توصیه به بچهدار شدن سبب شد کوتاه بیاییم و چند ماه بعد بچهدار شدیم، ولی بعد از آن هم مشکلات ما حل نشد تا اینکه در سال 97 به صورت توافقی جدا شدیم.
وی افزود: اما به خاطر دخترمان دوباره آشتی کردیم. بعد از چند ماه دوباره دعواها و درگیریهایمان بیشتر از قبل شروع شد. در نهایت یک روز که با مینا به سمت کرج میرفتیم در میانه راه بازهم دعوایمان شد و من با شال خودش، او را خفه کردم. آنقدر عصبانی بودم که چند دقیقه بعد فهمیدم چه اشتباهی مرتکب شدهام و بعد از آن از شدت ترس، جسدش را کنار جاده رها کردم و به خانه برگشتم.
با اظهارات شاهرخ و بازسازی صحنه جرم، برای شاهرخ به اتهام قتل عمدی کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، معاون قوه قضائیه به نیابت از فرزند صغیر قربانی درخواست دیه کرد و پس از آن مادر مینا با حضور در جایگاه عنوان کرد که درخواستش قصاص است.در ادامه شاهرخ به جایگاه رفت و این بار با رد اتهام قتل عمد و در دفاع از خودش گفت: من همسرم را نکشتم. من او را دوست داشتم و نمیدانم چه کسی او را به قتل رسانده است.
قاضی سؤال کرد: مگر در دادسرا با خط خودت اعتراف نکردهای؟
متهم گفت: تحت فشار روانی بودم وگرنه من کسی را نکشتم.
قاضی گفت: هم در دادسرا اعتراف کردهای و هم در اداره آگاهی حتی در زمان بازسازی صحنه جرم هم با جزئیات به جنایتی که مرتکب شدهای اشاره کردی حالا چرا همه آنها را کتمان میکنی؟
متهم جواب داد: آن موقع ترسیده بودم و هرچیزی که به من میگفتند را میپذیرفتم حالا که حالم بهتر شده واقعیت را میگویم من نه جرمی مرتکب شدم و نه اتهام قتل را قبول دارم.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.