چطور کتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» را به دست بچههای این دوره زمانه برسانیم؟
قصههای دیروز برای بچههای امروز
معصومه فراهانی
آموزگار
تابستانهای کودکیام در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان میگذشت.
یک روز در میان میرفتم کانون و هر بار دو کتاب امانت میگرفتم. یک روز یک جلد از کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» را به خانه آوردم.
مامان خیلی خوشحال شد.
گفت: این کتاب را من هم وقتی بچه بودم، خواندم. بعد که کارتِ امانت پشت کتاب را نگاه کردیم دیدیم اسم خالههایم هم جزو لیست کسانی بود که کتاب را امانت گرفتهاند.
حس عجیبی بود، کتابی که مامان و خالهها خوانده بودند حالا توی دستهای من بود. بدون معطلی کتاب را بازکردم و داستان اولش را خواندم. با اینکه بچه کتابخوانی بودم اما داستان جذبم نکرد. کتاب را گذاشتم کنار و رفتم سراغ یک کتاب دیگر. شب شد؛ مامان به رسم هر شب برای من و برادرم یک قصه میخواند. «قصههای خوب برای بچههای خوب» را برداشت و ورق زد. یکی از قصههایش را انتخاب کرد و شروع به خواندن کرد.
در کمال تعجب من و برادرم از قصه خوشمان آمد! فردا دوباره کتاب را برداشتم اما اتفاق دیروز تکرار شد. عجیب بود که وقتی مامان قصهها را تعریف میکرد قصهها جذاب میشدند ولی وقتی خودم میخواندم زیاد جالب نبودند.
حالا که بزرگ شدم رمز و رازش را فهمیدهام.
مامان وقت قصهگویی، زبان کتاب را به روز میکرد و کلمههای ناآشنایش را تغییر میداد، این باعث میشد بتوانیم قصه را بفهمیم. لحن قصهخوانی مامان هم کمک میکرد با قصه ارتباط بیشتری بگیریم.
احتمال اینکه کودک امروز نتواند با کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» ارتباط بگیرد زیاد است، زبان کتابهایی که مخاطب امروز میخواند متفاوت است.
حجم کلمات و جذابیتهای بصری کتابهایی که امروز در دست کودک و نوجوان میبینیم با کتابی مثل «قصههای خوب برای بچههای خوب» تفاوت دارد. اگرچه امروز کتابهای بازنویسی و بازآفرینی زیادی از روی متون کهن به چاپ رسیده است، با این حال معتقدم مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» مجموعه ارزشمندی است و باید به دست بچهها برسد. برای این حرف چند دلیل دارم: حتماً ماجرای نوشته شدن این مجموعه را میدانید. مهدی آذریزدی در کتابفروشی کار میکرده و وقتی کتابهای ادبیات کهن را میخوانده دلش میخواسته این داستانها به دست کودک و نوجوان هم برسد و برای آنها قابل فهم باشد.
پس این کتاب نسبت به کتابهای بازنویسی دیگر حق تقدم دارد، از طرفی این دغدغه ارزشمند و نیت خالصانه باعث متفاوت شدن این مجموعه میشود.
دلیل دیگرم این است که این مجموعه نه تنها به سراغ کتابهای معروفتر ادبیات کهن مانند مثنوی رفته، بلکه به کتابهای کمتر مطرح شده مانند «سندباد نامه» و «قابوس نامه» پرداخته است. این یعنی این مجموعه یک مجموعه غنی و همه جانبه در بازنویسی ادبیات کهن برای کودک و نوجوان است که نمیشود از آن چشم پوشید.
با همه این اوصاف چه کنیم کودک و نوجوان نسل امروز بتواند از این کتابها بهره ببرد؟
مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» میتواند یک دستیار عالی برای ما باشد. اگر والد، معلم، تسهیلگر یا نویسنده هستید یا هر شغلی دارید که با کودک و نوجوان در ارتباط است، این مجموعه را به عنوان یک کتاب مرجع در کتابخانه خود داشته باشید. کتابها را به مرور مطالعه کنید.
داستانهایی که فکر میکنید برای مخاطبان شما جذابتر است نشانهگذاری کنید و در زمانهای مناسب برای بچهها بخوانید یا با روش قصهگویی برایشان تعریف کنید.
قصههای این مجموعه منابع بسیار خوب برای اجرای نمایش هستند، میتوانید یکی از داستانها را در کلاس یا خانه بخوانید و با کمک یک دیگر آن را تبدیل به یک نمایشنامه کنید که در کلاس اجرا شود. استفاده از قالب نمایش همیشه بچهها را به داستان نزدیکتر میکند و در خاطرشان نقش میبندد.
اگر نویسنده کودک و نوجوان هستید این کتابها منابع غنیای برای بازآفرینی و اقتباس هستند. میتوانید قصههای تازهای از دل قصههای این کتاب بیافرینید یا در گوشه و کنار قصه خودتان گریزی به داستانهای این مجموعه بزنید.