در حافظه موقت ذخیره شد...
محاکمه شوهر فراری به اتهام قتل مادر و نوزاد
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، خرداد سال 98 مردی در تماس با پلیس شهریار گفت:زوجی در واحد روبهروی آپارتمان ما زندگی میکنند که به تازگی هم صاحب فرزند شدهاند. این زوج هر شب دعوا میکردند اما چند روزی است کفشهایشان پشت در است اما صدایی از خانهشان نمیآید، حتی نوزادشان هم گریه نمیکند، شاید برایشان اتفاقی افتاده باشد.
وقتی مأموران با مجوز قضایی وارد خانه این زوج شدند، جسد زن جوان و نوزادش را در حالی که خفه شده بودند و چند روزی از مرگشان میگذشت، پیدا کردند.
در ادامه اجساد به پزشکی قانونی منتقل شدند و مأموران، شناسایی عامل قتل را در دستور کار قرار دادند. در نخستین بررسیها مشخص شد پدر خانواده نیز چند روزی است ناپدید شده است.
با افشای این ماجرا فرضیه دست داشتن مرد جوان در جنایت خانوادگی قوت گرفت و مأموران به بازجویی از خانواده زن جوان پرداختند.
مادر مقتول به مأموران گفت: دو سال پیش دخترم با خسرو ازدواج کرد. دامادم میگفت همه اعضای خانوادهاش در یک حادثه فوت شدهاند و کسی را ندارد. ما ابتدا مخالف بودیم اما در نهایت راضی شدیم و آنها ازدواج کردند. دامادم بیکار بود و آنها مشکلات زیادی داشتند، وقتی هم میخواستیم به آنها کمک کنیم دامادم آن را به پای دخالت میگذاشت و کم کم قطع رابطه کرد.
مأموران در گام دیگری از بررسیها متوجه شدند خسرو دروغ گفته است و خانوادهاش در یکی از شهرهای غربی کشور زندگی میکنند.
پدر وی به مأموران گفت: من و پسرم همیشه با هم اختلاف داشتیم و او خانه را ترک کرد و سالهاست از او بیخبریم.
در حالی که ردیابیها برای یافتن مرد فراری ادامه داشت، پسرعموی او به پلیس گفت: خسرو در زمان دانشجویی با همکلاسیاش ازدواج کرده است و یک فرزند هم دارد اما مدتی بعد طلاق گرفت و بچه را هم به مادرش داد و به تهران رفت تا اینکه مدتی بعد به من گفت با زن دیگری ازدواج کرده است و دیگر خبری از او ندارم.
در حالی که با گذشت 4 سال از این جنایت تلاش پلیس ایران و بینالملل برای دستگیری متهم بینتیجه مانده بود، پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا غیابی به اتهام وی رسیدگی شود.
در این جلسه اولیایدم درخواست قصاص دامادشان را داشتند اما وکیل تسخیری متهم گفت هیچ ردی از وی در دست نیست.
بدین ترتیب در پایان جلسه قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.