در باب اسباب‌کشی و زندگی مستأجری

آسایش را با قانون ۳ ماه و ۶ ماه به خودت هدیه بده

الناز موسوی یکتا
نویسنده
حقیقتش را بخواهید من آدم راحتی هستم. یعنی زیاد درگیر ظواهر زندگی نیستم. آسایش را به داشتن لوازم لوکس و غیرضروری برای زیبایی ترجیح می‌دهم البته اینکه مستأجر هستیم و هر سال با عنایت ویژه صاحبخانه‌ها در حال جابه‌جایی از این سر به آن سر شهر هم بی‌تأثیر نیست.
اول ازدواج، پدرم که معتقد بود باید از هر وسیله‌ای چند تا در جهیزیه داشته باشم به‌قدری لوازم برایم خرید که در خانه ۷۰ متری جایی برای حضور خودم و تازه‌داماد نبود.
بعد از اضافه‌شدن فرزند، پدرم راه جهیزیه را در مورد خرید لوازم به‌اصطلاح سیسمونی برای تنها نوه‌اش پیش گرفت. اضافه بر والدین خودم، پدر و مادر همسرم هم در این تجهیز لوازم برای نوه اولشان کم نگذاشتند. در این‌ بین من ماندم و خانه‌ای که برایم هیچ آرامشی نداشت.
هر قسمتی را که نگاه می‌کردم وسایلی بود که هیچ استفاده‌ای برایم نداشت جز اینکه به زحمتم برای نظافت می‌افزود.
با پا گرفتن فرزند و به بهانه در خطر بودن جانش با همکاری همسر که او هم حال خوبی با این وضع نداشت تعداد زیادی از لوازم دکوری را جمع‌آوری کرده و در انبار گذاشتیم.
در این خیال خوش بودیم که دیگر راحت شدیم، اما زهی خیال باطل.
گفتم که مستأجر بودیم و غول اسباب‌کشی زودتر از آنچه فکرش را می‌کردیم بالاسر زندگی‌مان نشست.
ما مانده بودیم و وسیله‌هایی که چیزی جز زحمت جابه‌جایی هر سال برایمان نداشت.
به هر سختی بود اولین تغییر مکان را انجام دادیم و از بخت خوبمان خانه تازه انباری بزرگی داشت که توانستیم باز هم وسایلی را که برایمان جز زحمت نبود آنجا جا بدهیم.
دو سال بعد وقتی که غول مستأجری باز هم بر سرما سایه افکند دیدیم که نمی‌توانیم اینگونه ادامه دهیم. لذا قانون ۳ ماه تا ۶ ماه را اجرا کردیم.
در این قانون که اختراع خودمان بود لوازمی را که ۳ ماه داخل خانه استفاده نمی‌شد به انباری انتقال می‌دادیم و لوازمی را که ۶ ماه در انبار می‌ماند به بیرون از منزل هدایت می‌کردیم.
برای این لوازمی که باید به‌طورکلی از زندگی‌مان حذف می‌شد چند راهکار گذاشتیم؛ اول فروش لوازم غیرضروری و تهیه لوازم ضروری با مبلغ به‌دست‌آمده بود.
راه دوم بخشیدن آن لوازم به افرادی که به طور واقع به آنها نیاز داشتند.
راه سوم هم سپردن آن به انبار خانه پدری بود تا زمانی که خانه‌دار شویم.
یادش بخیر تعداد زیادی از ظروف پذیرایی مناسب میهمانی‌های فاخر و لوازم بلور بوفه‌ای را به عروسی در سیستان فروختم که توانایی خرید آن لوازم به قیمت نو را نداشت اما با رسم‌های پوسیده و دست و پاگیر مجبور به تهیه‌ بود، با پولش هم میز تحریر کوچکی برای لوازمم و چند گلدان دوست داشتنی خریدم.
در نقل‌ مکان بعدی که حالا فرزندانم دوتا شده بودند نیاز اساسی به خلوتی اطرافم داشتم و این نیاز نه‌تنها از متراژ کوچک خانه‌ام برمی‌خاست بلکه شیطنت فرزند جدید هم مزید بر علت شده بود. از این‌رو تمامی لوازم منزل را به‌اندازه نیاز یک خانواده ۴ نفره با ۸ میهمان در نظر گرفتم، مابقی را کارتن پیچ کرده و به انبار خانه پدری سپردم.
این کارتن‌پیچ‌ کردن فقط منوط به لوازم آشپزخانه نبود، کتاب‌های خوانده شده، چمدان‌های بزرگ، اسباب بازی‌های بلااستفاده، لوازم برقی بی‌مصرف و... را نیز به انبار امانتی پدر سپردم.
حالا در آخرین جابه‌جایی که اتفاقاً همین چند روز گذشته پشت سر گذاشتم رهایی را به معنای واقعی درک کردم.
تمام زمانی که از من گرفته شد برای جمع‌کردن خانه قدیم و پهن کردن در خانه جدید ۶۹ ساعت طول کشید چیزی کمتر از سه روز و با کمترین خستگی برای اهل خانه.
در نهایت چند توصیه برای فصل نقل و انتقال منازل.
لوازمتان را در خانه کهنه بشویید و با فراغ‌ بال از شست‌وشو به خانه جدید بروید.
از لباس‌هایی که می‌خواهید در چمدان‌ها بگذارید برای بسته‌بندی ظروف استفاده کنید این کار باعث می‌شود تا حجم کمتری از کارتن برای جابه‌جایی داشته باشید و کاغذ و روزنامه کمتری باطل کنید.
بخشنده بودن صفت بسیار خوبی است. لوازم بی‌مصرفتان را ببخشید.
لوازم غیرضروری‌تان را به لوازم ضروری تبدیل کنید با فروش یا معاوضه.
از قانون ۳ ماه و ۶ ماه استفاده کنید و یا سبک خاص خودتان را در وضع یک قانون برای لوازم بی‌مصرف یا غیرضروری بیابید.
نگران حرف دیگران نباشید، میهمانی شما با ظروف فاخر سلطنتی و یا ظروف ساده برگزار خواهد شد. بگذارید افراد شما را با خلق نیک و روی گشاده در میهمان‌نوازی به یاد بیاورند نه ظروف گران‌قیمت و اسراف در پذیرایی.

جستجو
آرشیو تاریخی