به بهانه تعطیلی مدارس و آغاز تابستان

دورکاری مادرانه با حضور فرزندان

چرا پسران من، همراهان خوبی‌اند؟
نمی‌دانم چند نفر از شما مادرانی که دارید این مطلب را می‌خوانید، جزو دورکاران به حساب می‌آیید؛ البته نوع کارها، تفاوت آشکاری با هم دارند ولی حالا زیاد مهم هم نیست که نوع کار من در این یادداشت به همان حساسی درک بشود یا نه؛ همین که الان بحث دورکاری زنان و مادران زیاد شده و حالا که روزهای تعطیلی بچه‌ها رسیده، جا برای نوشتن این یادداشت باز کرده است. البته من که می‌دانم چقدر کارهای خانه در این زمان از روز که بچه‌ها در مدرسه نیستند، از ساعت کاری‌تان می‌زند و مجبورتان می‌کند در ساعت‌های دیگری از عصر و شب هم به شغلتان ادامه دهید که باز هم می‌دانم با وجود حضور فرزندان چقدر سخت است. رسیدگی به امور تحصیلی و مراقبت‌های غذایی فرزند را اگر فقط حساب کنید، به اندازه کافی مانع برای پیشرفت در کار به حساب می‌آید، چه برسد که شغلت با نوشتن آمیخته باشد. شاید این یادداشت، روی خطابش به مادران سرپرست خانوار است ولی احتمالاً بیان برخی از تجربیات مادرانه‌ام، برای باقی مادران که دورکاری می‌کنند، خالی از لطف نباشد. البته من برخی از مادرها را هم دیدم که اصلاً سروصدای بچه‌ها، تمرکزشان را به هم نمی‌زند. برای همین می‌توانند با یک دست، صدتا هندوانه بردارند. ممکن است کار این نوع از مادران، درگیری روحی و فکری نداشته باشد و خیلی با نوع کار شما متفاوت باشد. پس خودتان را با مادران دیگر مقایسه نکنید. شرایط شما مختص خود شماست.
بعضی از مادران هم که کار فکری‌شان زیاد است، از زمان‌هایی بهره می‌برند که فرزندشان مشغول کشیدن نقاشی‌ است یا کارتون تماشا می‌کند که خب روی هم دو سه ساعت هم نمی‌شود یا بعضی از مادران دورکار دیگر هم، ترجیح می‌دهند که کلاً شب‌کار باشند. ترجیح می‌دهند با زندگی به شیوه‌ خواب‌آلوده ‌بودن‌شان کنار بیایند تا اینکه بچه‌هایشان را به مهد یا به کسی دیگر بسپارند. من نه شب‌کار بودم و نه به آن دو سه ساعت، دل‌خوش. راه‌های ساده‌ای را که شاید به کمک شما نیز بیاید   تجربه کردم. مطمئناً به تعداد مادران دورکار، راه‌های مختلفی برای همراه‌ کردن فرزند وجود دارد.
 
آشناکردن فرزندان با فعالیت‌های کاری
قدم اول آن است که هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم، کودکتان را با چگونگی بدست‌ آمدن درآمد زندگی‌تان و شغلی که درگیرش هستید و نیازی که هرچند نفرتان به درآمدش دارید، آگاه کنید. شغلتان را برایش خیلی ساده و ریز توضیح دهید. این مسأله، نقش اساسی در همیاری کودک با شما دارد. کسی از کودک انتظار ندارد که در انجام آن کارها کمک خاصی بکند، اما حداقل نیاز شما این‌ است که بتوانید در شرایطی کارتان را در خانه انجام دهید که بشود تمرکز لازم را داشت؛ بشود درعین روشن‌ بودن تلویزیون و پخش برنامه کودک، صدای بازی‌ کردن‌های دو نفره و خوردن توپ به دیوار اتاق، صدازدن‌های مکرر فرزند و درخواست‌های مختلف غذایی یا درسی، حرف‌زدن‌هایشان با همدیگر و غیره، کار کرد.
پس از آگاهی فرزند از فعالیت کاری مادر و درک شغل، روزهایی را شاهد خواهید بود که فرزندتان علاوه بر اینکه، کاملاً محیط خانه را برای به اتمام‌ رساندن کارتان فراهم می‌کند، برای رفع خستگی‌تان، با سلیقه کودکانه‌اش برایتان شربت هم درست می‌کند یا میوه هم می‌آورد  یا وقتی شما کنار میزمطالعه‌اش میوه‌ای می‌گذارید، می‌گوید: «شما هم بخور تا من هم بخورم» یا «اگر شما نخوری و تقویت نشوی، من‌هم نخواهم خورد.»

در اتاق‌تان باز باشد
اگر اتاق‌های خانه شما در دارد که مطمئناً دارد، حتماً موقع برخی از کارهای‌تان که اتفاقاً خیلی ازتان انرژی می‌برد و حتی اتفاقاً خیلی نیاز به تمرکز دارید، در اتاقتان را نبندید. بچه‌ها وقتی که درجریان ریز مشکلات کارتان قرار می‌گیرند، همراهان خوب‌تری می‌شوند. هرازگاهی هم به بهانه‌های مختلف وارد اتاقتان می‌شوند و یا از در اتاقتان رد می‌شوند که ببینند هنوز مشغولید یا نه. این کارهایشان، فقط بخاطر خود شماست. نگرانند و دوست دارند زودتر کارتان تمام شود.

 یک دل سیر با بچه‌ها بازی کنید
وقت‌هایی پیش می‌آید که بچه‌ها انرژی‌های نهفته‌شان آزاد می‌شود و تحت هیچ‌شرایطی هم مانند روزهای قبل نمی‌توانند درک‌تان کنند و همراه خوبی باشند، آن‌وقت‌ها کلاً کار را رها کنید. یک ساعت مفید برایشان وقت بگذارید. یک دل سیر با فرزندتان بازی کنید. خسته‌اش
کنید. انرژی‌اش را بگیرید. مثلاً اگر پسر باشد، باهاش بدوید، فوتبال بازی کنید و یا اگر دختر است، باهاش منچ بزنید، خاله‌بازی کنید. نقش‌های مختلف بگیرید و مکالمات مختلف ایجاد کنید. موهایش را برایش ببافید. خلاصه سیرش کنید تا خودش هم نیاز به تنهایی‌اش را حس کند.

 پازل و کاردستی را دست کم نگیرید
بعد از اینکه توانستید فرزندتان را از بازی با خودتان سیر کنید، پیشنهاد درست‌کردن پازل بهش بدهید یا اینکه یک مدلی را جلویشان بگذارید تا از رویش کاردستی درست کنند یا اگر می‌توانند نقاشی‌اش کنند. یا برایش موضوعی را مشخص کنید که بکشد و رنگ‌آمیزی‌اش کند. یادتان باشد که اگر پازل یا نقاشی یا کاردستی را بدون بازی قبلی‌تان دراختیارش بگذارید، به بهانه‌های مختلف سراغتان می‌آید و ازشما کمک می‌خواهد و سعی نمی‌کند به حس مستقلانه‌اش اکتفا کند.

 عادات، بر اثر تکرار و تمرین بدست می‌آید

الان که دارم با آرامش از این تجربه مادرانه‌ام حرف می‌زنم، باید بگویم که این آرامش اصلاً اتفاقی نبوده که یک شبه یا حتی مادرزادی در پسران من وجود داشته باشد. آنها هم مثل خیلی از پسرهای دور و برمان، بازیگوش هستند و بازیگوشی می‌کردند ولی تنها تفاوتش این‌ است که مادری داشتند که نان‌آور بود و باید در خانه با طی ساعت‌ها نوشتن و خواندن، درآمدی بدست می‌آورد. من‌هم روزهایی را سپری کرده بودم که آن قدر فشار سروصدا و تکالیف دو کودک دبستانی زیاد بود که بیشتر سفارشات کاری مانند تهیه گزارش و نوشتن مطلب را رد می‌کردم. ولی خود بچه‌ها، کم‌کم وقتی حساسیت کارهایم را دیدند، خیلی بهتر شدند، خیلی آرام‌تر شدند. طوری‌که از خیلی‌ها شنیدم که می‌گفتند «چقدر بچه‌هایت آرامند» یا «اگر بچه ما را داشتی نمی‌توانستی.»

 نتیجه کارهایتان را به کودک نشان دهید
یکی از دلایل دیگری که فرزندان من، همکاری خوبی با من دارند، این است که همیشه نتیجه کارهای من را دیدند و خواندند. با اینکه خودشان اکثر مواقع شاهد گفت‌و‌گوهایی که با مسئولین برای موضوعی انجام می‌دادم بودند، ولی وقتی آن گفت‌و‌گو به چاپ می‌رسید، انگار کاملاً از موضوع بی‌خبرند، آنچنان محو خواندن مصاحبه و گزارشم می‌شوند که همیشه برای خودم جالب بوده است.
 زبان انگلیسی را زود یاد می‌گیرند
یکی از دلایلی که باعث شد، پسران من تلاش کنند تا الفبای انگلیسی را از کودکی یاد بگیرند، ضعفی بود که مقابل دفترچه تلفن گوشی‌ام داشتند. وقت‌هایی که دستم بند نوشتن گزارشی بود -که اکثراً هم بند بود- و گوشی‌ام زنگ می‌خورد، از خودشان می‌خواستم که ببینند اسم چه کسی روی گوشی نوشته‌ است. همین باعث شده بود که خیلی زود احساس نیاز کردند تا حداقل خواندن در انگلیسی را یاد بگیرند و در جواب به سؤال من، احساس ضعف نکنند.

همیشه قدردان درک فرزندتان باشید
مدام از همکاری و همراهی‌شان پس از اتمام مرحله‌ای از کارتان، تشکر کنید. روند کار آن روزتان را برایش توضیح دهید. بگذارید بداند که چه مقدار از کارتان را پیش بردید و او چقدر در این پیشبردتان نقش داشته است. بگذارید بداند در ادامه مرحله کاری آن روزتان چه نقش مهم‌تری دارد. بگذارید کودکتان توسط شما مدام مورد ستایش قرار بگیرد.