استخدام تبهکاران قویهیکل برای سرقت دلار و سکه
مرضیه همایونی
خبرنگار
مهندس جوان که تحصیلاتش در رشته رایانه بود وقتی نتوانست از راه درست مخارج زندگیاش را تأمین کند با همدستی دوستانش و استخدام چند نفر از اراذل و اوباش یک باند خلاف تشکیل داد و به بهانه خرید و فروش دلار و سکه در یک کانال تلگرامی میلیاردها تومان از مردم کلاهبرداری و سرقت کرد، اما کمکم با افزایش شاکیها پلیس با تحقیق و تفحص سرنخ این باند تبهکار را پیدا کرد و در عملیاتی پیچیده آنها را به دام انداخت تا به کلاهبرداریهایشان پایان دهد.
به گزارش خبرنگار «ایران»، اواخر سال گذشته مردی به پلیس مراجعه کرد و از سرقت دلارهایش خبر داد و گفت: مدتی است که در یک گروه تلگرامی که قیمتهای بهروز دلار و سکه و طلا را در آنجا اعلام و حتی پیشبینی قیمت میکردند، عضو شدم. چند بار که اعداد و ارقام را مقایسه کردم، متوجه شدم که پیشبینیهایشان درست از آب درآمده است. من به سفارش آنها، موتورسیکلتم را فروختم و دلار خریدم. قیمتها بالا رفت و من سود کردم به همین خاطر اعتمادم بیشتر جلب شد تا اینکه دوباره در گروه اعلام کردند ریزش قیمت داریم.
او ادامه داد: من که ترسیده بودم تصمیم گرفتم حالا که قیمت بالاست و به قول خودشان روی سود بود، آنها را بفروشم. در کانال بارها اعلام کرده بودند که خریدار دلار هم هستند. وقتی دیدم قیمت پیشنهادی آنها حتی از قیمت بازار هم بیشتر است، قرار شد دلارهایم را به آنها بفروشم، بنابراین به محل قرار رفتم تا دلارها را بفروشم. اما زمانی که در محل قرار حاضر شدم، سه مرد قویهیکل و قدبلند که شبیه بادیگاردها بودند، در حالی که نقاب به چهره داشتند، به سراغم آمدند و با تهدید چاقو، دلارها را سرقت کردند.
با شکایت مرد جوان، تحقیقات برای شناسایی سارقان دلارها آغاز شد. در ادامه کارآگاهان اداره آگاهی با شکایتهای مشابه مواجه شدند.
با توجه به اینکه تمامی مالباختگان در کانال تلگرامی عضو بودند و هنگام فروش دلارها، مردانی تنومند و قویهیکل در حالی که نقاب به چهره داشتند در محل حاضر شده بودند، این فرضیه مطرح شد که تمامی سرقتها از سوی اعضای یک باند صورت گرفته است.
کارآگاهان در ادامه روی کانال تلگرامی متمرکز و موفق شدند، مدیر کانال را که یک مهندس کامپیوتر بود، شناسایی و دستگیر کنند. مهندس جوان پس از دستگیری به سرقت از فروشندگان دلار و طلا اعتراف کرد و دو همدست دیگر او نیز بازداشت شدند.
تحقیقات برای دستگیری سایر اعضای باند و شناسایی سایر مالباختگان احتمالی ادامه دارد.
گفتوگو با مهندس تبهکار
چه شد که این ایده به ذهنتان خطور کرد؟
کار سختی نبود، این روزها هر کسی را که ببینی دنبال پول است تا دلار و طلا بخرد. از طرفی خرید دلار و طلا به خاطر نوسانات بازار با ریسک زیادی همراه است و خیلی از کسانی که تخصصی در این کار ندارند، هراس دارند که اقدام به خرید یا فروش کنند. تمام اینها را که کنار هم قرار دادم به این نتیجه رسیدم که بهترین راه برای کلاهبرداری و سرقت، ترفند خرید و فروش دلار و سکه است.
در این کار تخصص داشتی که قیمت بازار را پیشبینی میکردی؟
کمی هوش برای پیشبینی قیمت بازار کافی است. از طرفی در چند گروه پیشبینی قیمت دلار و طلا هم عضو شدم و هر پیشبینی که آنها میکردند و با حدسیات خودم برای قیمت آینده بازار تطبیق میدادم و نظر نهایی را اعلام میکردم. تقریباً هم درست از آب درمیآمد و اعضای گروه که چندین بار این پیشبینیها را دیدند، به ما اعتماد کردند.
شگرد سرقتتان چطور بود؟
بعد از اینکه اعتمادشان را جلب میکردیم، در فرصتی که قیمت بازار رو به کاهش بود، فراخوان خرید دلار میدادیم. خریداران دلار و سکه هم که با کاهش قیمت نگران سرمایه خود میشدند تصمیم به فروش میگرفتند و ما هم از فرصت استفاده کرده و پیشنهاد خرید با قیمت بالا میدادیم، در این میان با آنها قرار میگذاشتیم و قبل از آن، چند نفر از اراذل و اوباش را استخدام کرده بودیم. به جای خریدار، افرادی که استخدام کرده بودیم به محل قرار میرفتند و درحالی که صورتهایشان را پوشانده بودند، اقدام به خفتگیری میکردند.
شرطی هم برای استخدام این افراد داشتید؟
فقط باید قوی هیکل باشند و نترس تا طعمهها با دیدنشان بترسند و بدون مقاومت دلار و سکههایشان را در اختیار آنها قرار دهند. بعد هم اگر خواستند مقاومت کنند، حریف شوند و گیر نیفتند. گروه ما هفت نفر است و هر چقدر گیرمان میآمد تقسیم بر تعداد اعضا میکردیم.
چطور به این اراذل اعتماد میکردی؟ احتمال نمیدادی پول و سکهها را به شما ندهند؟
چارهای نبود باید اعتماد میکردیم، از طرفی آنها اگر به اعتماد ما خیانت میکردند فقط یک بار دلار یا سکه سرقت میکردند اما اگر با ما در این راه شریک میشدند، ما هر چه بدست میآوردیم را تقسیم میکردیم و به نفع آنها بود که با ما همکاری کنند.
7 نفر در گروه چه کارهایی انجام میدادند؟
من که مدیر گروه بودم، دو نفر هم استخدام بودند و با متقاضیان خرید و فروش دلار ارتباط برقرار میکردند. 4 نفر هم استخدام کرده بودیم که برای سرقت دلار و سکهها اقدام کنند.
با دلارها و سکههای سرقتی چه میکردید؟
خرج تفریح و گردش و خرید لباسهای گرانقیمت.
چرا پولهای سرقتی را برای خودت سرمایهگذاری نمیکردی؟
درست است که من مهندس هستم، اما در خانوادهای بزرگ شدم که وضع مالی خیلی پایینی داشتند. از بچگی آرزوی لباسهای مارک دار و تفریحات در دلم مانده بود. همدستانم هم اوضاعشان بهتر از من نبود. وقتی به پول رسیدیم، دلمان میخواست عقدههای دوران کودکی و نوجوانی مان را جبران کنیم.