روایت زندگی رِمی ژنه
از تحول شغلی که تجربه کرده است
از بازاریابی تا نویسندگی
فائزه آشتیانی
خبرنگار
هنگامی که سوار هواپیما میشوید، ناچارید از دروازههایی عبور کنید، دروازههای امنی که باید بلیت خود را به آنها ارائه دهید و اجازه پرواز بگیرید؛ رِمی ژِنِه در شغل قبلی خود مدیر پیش فروش، مسئول تهیه پیشنویس و مذاکره در مورد تمام پیشنهادات تجاری در سراسر جهان برای فروش این دروازهها بود. پیش از این، رِمی مدیر پیشفروش بود و بیش از 70 ساعت در هفته کار میکرد. امروز همه چیزش را رها کرده تا با قلمش زندگی کند و یک نویسنده تمام وقت باشد!
از کار هفتاد ساعته تا نویسندگی تمام وقت
«سرعت دیوانهوار شغل قبلیام باعث شد به شکاف بین علایق و فعالیتم پی ببرم.» صنعت بیومتریک و امنیت دائماً در تلاطم است و سرعت کار در آنجا دیوانه کننده: «من خیلی شلوغ بودم، بیش از 70 ساعت در هفته!» رمی در مواجهه با این بار عظیم، از این کار کنارهگیری کرد و متوجه شد که نمیتواند اینطور ادامه دهد: «من در آن سالها که مدیرفروش بودم بار زیادی را تحمل میکردم؛ از یک جایی به بعد به خودم آمدم و دیدم به همان اندازهای که لحظات حرفهای خودم را میگذرانم، احساس ناخوشایند دارم و از شرایط ناراضی هستم....»
سؤال بزرگ اینجاست که چطور میتوانیم راه خودمان را پیدا کنیم و دست به شروع کار جدیدی بزنیم که تجربهای نسبت به جزئیات آن نداریم؛ موقعیتی که باید بین شغل باثباتی که علاقهای به آن نداریم و شغلی پرچالش که دوستش داریم، یکی را انتخاب کنیم! رِمی در این شرایط دومی را انتخاب کرد.
تغییر مسیر برای نویسنده شدن
نوشتن از سالها پیش یکی از دوستان قدیمی رِمی بود. دوستی که برای مدتی کوتاه فراموش شده بود اما...
«من یک مرد ادبی سرکش هستم. آنچه همیشه در آموزش دوست داشتم نوشتن و خواندن بود. اینها فعالیتهایی است که من برای مدتی کنار گذاشتته بودم و در آن زمان به آن برگشتم. با این حال نوشتن هرگز مرا رها نکرده بود!»
رِمی برای مدتی در خانه میماند و از این فرصت برای رؤیایی دوباره با علاقه همیشگیاش استفاده میکند و چهارچوبی را برای اولین رمانش مینویسد. با این حال، این چرخش یک شبه اتفاق نیفتاد: «دو سه ماه تردید داشتم و بعد مسیر را آغاز کردم. به دنبال چیزی رفتم که دوستش داشتم. وقتی کارهای بسیاری را به صورت پیشفرض و از روی عادت انجام داده باشید، تمرین برای شروع کار جدید خرق عادت است و این آسان نیست.»
از گم شدن نترسید و نگران نشوید کافی است همه چیز را رها کنید تا به علاقه خود دست پیدا کنید، وحشت نکنید، به توصیه رِمی، اساساً تنها خطر رفتن به سمت «ناشناخته» است.
رِمی در این برهه از زندگیاش سؤالی از خودش پرسید که راه را برایش روشن کند: «از نظر روحی و جسمی، اگر این بار را تحمل کنم، آیا تا چند سال دیگر همین آدمی که هستم خواهم ماند؟»
گذران زندگی با قلم، یک واقعیت قابل قبول؟
هدف رِمی در حال حاضر این است که نوشتن را به یک فعالیت تمام وقت تبدیل کند تا بتواند در آن به طور کامل پیشرفت کند. او علاوه بر نوشتن دومین رمانش، برای یک مجله فرهنگی در لیسبون، شهری که با خانوادهاش در آن زندگی میکند، مقاله مینویسد و البته با خوانندگان کتابهایش ملاقات میکند، رِمی تأکید میکند که بدون شک بهترین لحظه برای یک نویسنده، همین لحظات است: «همان زمانی که ما واقعاً با مردم به اشتراک میگذاریم و همیشه بسیار خوشایند است.» به طور خلاصه، از این تبدیل شغلی چه نتیجهای میتوانیم بگیریم؟ رِمی مینویسد: «من اکنون موضوعاتی را انتخاب میکنم که میخواهم با آنها سروکار داشته باشم. نوشتن و تحقیق مرا مجذوب میکند. البته که از نقطه نظر اقتصادی، در وضعیت قبلی، من درآمد بسیار خوبی کسب میکردم که دیگر اینطور نیست اما با همه اینها من احساس امنیت کمتر نمیکنم. باید در لحظه از زندگی لذت برد. چیزی که من امروز هر ثانیه تجربه میکنم.»
توصیههایی برای نویسنده شدن
با گفتن اینکه کار سختی است، شروع کنید، از اول راه نباید خودتان رو گول بزنید که به دردسر بیفتید! واقعاً باید نوشتن را دوست داشته باشید و تا آخر راه بروید. مهمتر از همه، شما باید از این مسیر لذت ببرید.
بر آنچه میخواهید منتقل کنید تمرکز کنید و سعی نکنید براساس یک روند حرکت کنید. لازم نیست برای راضی کردن تلاش کنید. فرض کنید حق با خوانندگان است و همه چیز را باید مثبت تلقی کرد. سعی نکنید توجیه یا متقاعد کنید.
شما باید نفس نویسنده خود را ببلعید و اجازه دهید مردم خودشان را بیان کنند زیرا به هر حال همه آنها چیزی برای گفتن دارند! خوب گوش دهید و زیاد بخوانید. خواندن قطعاً در عملکرد بهتر شما تأثیرگذار است.