روایت معارض زن ایرانی
عطیه کشتکاران
دبیرگروه زنان
Atiye.keshtkaran@gmail.com
جملهای وجود دارد که بارها آن را برای ترغیب یا تهدید شنیدهایم: «اگر روایت نکنید، روایت میشوید.» به نظر میرسد معنای لفظی جمله ایرادی ندارد.
بخواهیم به زبان منطق ساختار آن را بشکافیم، جمله شرطی متصله است. اگر الف آنگاه ب. اگر باران ببارد، زمین خیس میشود. روشن است دیگر.
به ندرت پیش میآید که شاهد دنیایی خالی از روایت باشیم.
هر رویداد کوچک و بزرگی ممکن است بیشمار شاهد و راوی داشته باشد و هر کدام از دریچه نگاه خود آن را
حکایت کنند.
از رویدادهای مکرر مانند سنتهای تحویل سال و نوروز گرفته تا اتفاقهایی سالی یک بار مانند پیادهروی اربعین. پس امروزه روز که هر کس و ناکسی صاحب امتیاز یک رسانه شخصی است، روایت نشدنی در کار نیست.
مشکل آنجاست که معمولاً روایتی که فاعلش دیگران باشند با روایت مطلوب ما فرسنگها فاصله دارد، بویژه اگر دیگران در دایره دوستان و نزدیکان نگنجند و بخواهند با کج و معوج کردن روایت، حرف خودشان را هم به کرسی بنشانند.
«روایت غالب» یا سبقه زمانی دارد، زودتر دست به کار شده و به تصویر و قلم کشیده یا قدرت و نفوذ بیشتری برای روایتگری دارد.
گاهی آنقدر میدان نابرابر است که روایت غالب تا مدتها تک روایت آن موضوع است و دیگر به سختی بتوان روایت معارضی عرضه کرد.
یک نمونه آن روایت زن ایرانی در نشر مکتوب انگلیسیزبان است که گزارشی از یک نشست رونمایی کتاب با این موضوع در این شماره ایران جمعه منتشر شده است، بلکه صدای این «روایت معارض» کمی رساتر شنیده شود.