نقش گمشده دختری

مهدیه منافی
پژوهشگر زنان و خانواده

 

 

اگر از من بپرسند می‌گویم فردی که برای اولین بار پیشنهاد داده روز ولادت حضرت معصومه- سلام‌الله علیها- به نام روز دختر نامگذاری شود، بسیار خوش سلیقه و البته زمان‌شناس بوده است؛ چون دختری نقش گمشده و هویت نادیده گرفته شده زنان در جامعه ماست. هویتی که از هنگام تولد که خبر دختر بودن را به پدر و مادر می‌دهند تا آخر عمر همراه اوست و منحصر به این نیست که زنی مجرد باشد یا متأهل. هویتی که پیامبر رحمت(ص) این‌گونه تعریفش کرده‌اند[1]: «دختران چه فرزندان خوبی هستند، دخترانی که لطافت دارند و دارای روحی مهربان‌اند، آماده خدمت هستند، می‌توانند انس برقرار کنند، بابرکت و پاکیزه‌اند.» و چنین دختری با این ویژگی‌هاست که می‌تواند صفا و آرامش همراه با حیا را از خانواده تا جامعه جاری کند. در زمانه ما که با نگاه غربی تعریف زنانگی و مردانگی رو به نابودی رفته و با تعاریف مخدوش برای زن و مرد هویت سیال جنسی قابل تغییر در نظر گرفته می‌شود، گفتن از دختری و ذات لطیف او نیازی است که از آن غفلت شده و دختران ما را با بحران هویت مواجه کرده است.
این سال‌ها غرب با انواع محصولات رسانه‌ای از قبیل پویانمایی و فیلم تلاش زیادی کرده است تا دخترانی را به عنوان الگو معرفی کند که نه تنها ویژگی دخترانه ندارند بلکه یک مرد تمام عیار با قدرت جسمی فراتر از تصورند. ابرزنی که قدرتش مردان را زمین می‌زند. اما نگاه اسلام به جنسیت نه از حیث ضعف و قدرت بلکه از جهت امکاناتی است که زن و مرد برای رشد کمالی خود نیاز دارند. اگر به مرد قوت و قدرت جسمی داده شده برای حفاظت و حمایت از جامعه و خانواده است و اگر به زن لطافت و عاطفه و قدرت ارتباط و همدلی داده شده برای تکلیفی است که خالق متعال برای هدفی به او سپرده که بدون زن و ویژگی‌های او دنیایی سرد و خشک و خالی از عاطفه خواهیم داشت.
از تعریف زن و طبیعت او که بگذریم «دختر بودن» نقش است، نقشی که از هنگام پا گذاردن به دنیا به آن نام نهاده می‌شود، نقش دختری از وقتی که به او می‌گویند دختر بابا ، مامان شروع شده و این را جز دختردارها نمی‌فهمند که با حضور یک دختر در خانواده چه قدر فضا متفاوت می‌شود، گویا روح خانواده با شور و نشاطی که یک دختر با خود دارد زنده شده و جان تازه‌ای می‌گیرد. دختری که با شیرین‌زبانی‌هایش از پدر و مادر دل می‌برد تا وقتی که در این فضای لطیف و آرام و پرمحبت رشد کرد و به نقش مادری رسید، بازهم انیس و مونس والدین است. نقشی که قابلیت جایگزینی با نقش پسران را ندارد. اگر دختر در طول نقش مادر در خانواده به عنوان ستون آرامش‌بخش خانواده، همدلی و همبستگی را به خانواده هدیه می‌کند پسر در سایه پدر خانواده را قوام می‌بخشد و جمع این نقش‌هاست که خانواده پایدار الهی را رقم می‌زند.
اگر در غرب و به دنبال آن هر جامعه‌ای که تفکر غربی در آن نفوذ کرده است، افسردگی و خشونت تبدیل به بحران شده، حاصل ندیدن نقش ویژه دختران و زنان و سرکوب هویت جنسیتی آنان است و اگر فمینیسم به بهانه رفع ظلم از زنان ظهور کرد خود ظلم بیشتری به زنان روا داشت و آن ظلم چیزی نبود جز گرفتن و سرکوب هویت زنانه زنان و مشابهت با مردان (که البته برعکس آن یعنی زن‌واره شدن مردان نیز مصداق دارد.) وقتی هویت جنسیتی زن که خداوند در طبیعت او به ودیعه نهاده تبدیل به عنصر بالنده و رشد دهنده در خانواده نشد بلکه برعکس هرجلوه زنانه‌ای که مظهر انس و لطافت است سرکوب شد، اضطراب می‌شود ابربیماری قرن که همه آن را تجربه خواهند کرد؛ در صورتی که این محصول قطع اتصال انسان با خدا و گرفتن ویژگی آرامش بخشی از آنان است که همواره جزء ذات زن بوده است.
با همه این توضیحات اگر ولادت حضرت معصومه با عنوان روز دختر نامگذاری شده یعنی بزرگداشت دختران و ویژگی‌های طبیعی آنها، یعنی ارزش نهادن به جامعه‌ای که شبکه همدلی و انس و محبتش ریشه در وجود دختران دارد، یعنی به رسمیت شناختن نقشی که پیش از مادر و همسر شدن و پس از آن، تا همیشه که سایه پدر و مادر هست، همراه یک دختر است، نقشی که حق والدین را برعهده او می‌گذارد و همراهی و نیکی را به عنوان تکلیف می‌طلبد. نقشی که از بیان پیامبر خدا(ص) که گفته‌اند هدیه را اول به دختران بدهید می‌توان فهمید که رفتار با دختر ظرافتی دارد که با پسر ندارد و در نهایت اگر بخواهیم دنیا را با دختران تصویر کنیم، دنیایی تصویر خواهد شد سرشار از زندگی و آرامش و نشاط.

 پی‌نوشت:
[1] الکافی، ج۶، ص۵