یــــادداشــــت
چرا شناختهشدهها مصاحبه نمیکنند؟
ونوس بهنود
دبیر تحریریه
vbehnood@gmail.com
«میخواستیم در مورد فلان و بهمان موضوع نظر شما را بدانیم. نه مورد خاصی نیست، ولی به عنوان کارشناس و فعال در این حوزه خواستیم مصاحبهای داشته باشیم.»
این وضعیت انفعالی برای اصحاب رسانه دردی است که میتوان گفت هر خبرنگاری تجربه کرده است؛ افتادن دنبال مدیر و مسئول برای گرفتن دو خط مصاحبه آن هم در حالی که میتواند پاسخت را جانبدارانه، محافظهکارانه و کلی بدهد. غیبت شناختهشدهها در عرصه رسانه به صنف خاصی مرتبط نیست. میتواند سیاستمدار باشد، بازیگر باشد، استاد دانشگاه باشد و حتی کارشناس یک اداره کل. بعد زمانی که کارکردی دارد، دوباره از رسانه بهرهبرداری کند. نگاه به رسانه بویژه برای شناختهشدهها کشاندن میکروفن و قلم به دنبال خود است. در حالی که ممکن است زمانی به همت همان قلم به این درجه از معروفیت و احتمالاً محبوبیت دست یافته باشد.
مشابه چنین تجربهای را در نمایشگاه کتاب امسال بیشتر از سال گذشته داشتم. نهتنها از بین ناشران و نویسندگان داخلی بلکه از میهمانان خارجی نیز از مصاحبه خودداری میکردند، آن هم در وضعیتی که در حال فروش یکی از مهمترین ابزارهای رسانهای یعنی کتاب هستند.
دلیل خودداری از مصاحبه چیست؟ آیا پرواری نام و اشتهار فرد موجب این مسأله است؟ آیا حساسیت افکار عمومی به کلمه درج شده در رسانهها موجب هراس افراد میشود و نمیخواهند به سری که درد نمیکند، دستمال ببندند؟ آیا احساس میکنند مافوقی فرضی باید اجازه این مصاحبه را بدهد؟ آیا فقط به دنبال رسیدن به پلهای بودند که میکروفنها به دنبالشان بدوند و امروز دیگر نیازی به مطرح کردن خود ندارند؟
پاسخ هر چه هست ما هنوز به یک اصل مهم در تقابل با رسانه نرسیدهایم؛ احساس مسئولیت جمعی. افرادی که علاقهای به مصاحبه ندارند، نه کلاس کاری القا میکنند و نه با سکوتشان قرار است حرف آخر را زده باشند. در ادامه این سکوت، رسانهها افشا میکنند که فلان فرد حاضر به پاسخگویی نیست. در تقابل با رسانه ما نگاه ابزاری به خبرنگار داریم که از ما عکس و مطلب جذاب و فریبنده منتشر کند و هر چه کردیم، از ما پاسخ و علتی نخواهد. احساس مسئولیت جمعی در بزرگترین میهمانی کتاب نیز لابهلای جستوخیز برای فروش کتاب پنهان ماند و تمام آموزههای زندگی اخلاقمحور فقط در عنوان کتابها باقی مانده است.