کاش تاریخی وجود نداشت

به احترام دخترکانی که زندگی نکردند

محمد حسین رمضانی
دانش‌آموز پایه دهم 

از وقتی پای اینترنت و فضای مجازی به زندگی ما باز شده است، تاریخ جور دیگری بیان شده و بیشتر در قد و قواره اطلاعات عمومی یا دانستنی‌ها مرورش می‌کنیم. ولی همیشه هم همین‌قدر ژیگول و جذاب نیست. تاریخ به عنوان داستان زندگی بشر بالا و پایین دارد و نمی‌شود فقط در یک قاب نگاهش کرد. مخصوصاً اتفاقات تلخ و ناگوارش اثر دیگری بر ما می‌گذارد و می‌تواند نگاه ما را تغییر دهد. «لالایی برای دختر مرده» روایت اتفاقی عجیب و ناملموس در سال‌های دور از ما و در اثنای تاریخ است. زمانی که خانواده‌ها برای پرداخت مالیات و گذراندن امور زندگی‌شان مجبور به فروختن دختران خردسال و عزیزشان می‌شوند. آنها را می‌فروشند و به دست مأموران ترکمن می‌سپارند تا سرنوشتشان در جای دیگری رقم بخورد. حکیمه یکی از همین دختران است که بعد از فروخته شدن اتفاقات ناخوشی را سپری می‌کند و حالا از آن زمان‌ها به شهرک ارغوان آمده است. شهرک ارغوان در حوالی تهران است و حالا اوضاع چندان مطلوبی ندارد وفقط چند ساختمانش از خانوار تکمیل شده. زهره ومینا هم در مدرسه مختص به همین شهرک درس می‌خوانند و در همینجا ساکن‌اند. روح حکیمه به سراغ زهره می‌رود و زندگی تلخش را برای او می‌گوید. زهره هم در مواجهه با او عوض می‌شود. اول کمی احساس ترس می‌کند اما پای صحبت‌های حکیمه که می‌نشیند جذب زندگی‌اش می‌شود. وقتی هم که در مدرسه برای مینا تعریفش می‌کند، مینا و البته بقیه بچه‌ها فکر می‌کنند خیالاتی شده است. داستان حکیمه و زهره و مینا به همینجا ختم نمی‌شود و زهره و مینا درگیر ماجرا می‌شوند.
کتاب «لالایی برای دختر مرده» صفحه جدیدی در روایت کردن تاریخ است. به گونه‌ای که هم به صحت تاریخ پرداخته شده و هم داستان رنگ و لعاب دارد. شخصیت‌های داستان به درستی ایفای نقش کرده‌اند و پیامی را که باید انتقال می‌دهند. سیر داستان هم با عبور کردن هر بخش از زبان هر شخصیت تکمیل می‌شود و در آخر با یک پایان‌بندی قوی و قابل اعتنا‌، هنر نویسنده را نشان می‌دهد. آقای شاه‌آبادی که تجربه خوب و پر ثمره‌ای در حوزه داستان‌ها و رمان‌های تاریخی دارند، به خوبی از عهده این داستان برآمده‌اند و حق مطلب را ادا کرده‌اند. در آخر، رمان «لالایی برای دختر مرده» را به تاریخ دوستان پیشنهادش می‌کنم با اینکه غم دارد.