نگاهی به کتابهای ترجمه شده بازار
دامچالههای ترجمه (1)
فاطمه منصوری نصرآباد
مترجم
فکر میکنم قبلاً در یکی از شمارهها درباره کلمات یا عباراتی که چند معنا دارند صحبت کرده بودم. در کتاب «از گوشه و کنار ترجمه» دیدم که جناب علی صلحجو در بخشی از مطلب به چیزی مشابه اشاره کردهاند و نام اینگونه کلمات را دامچاله یا تله گذاشتهاند که معادلی برای pitfall در انگلیسی است. تصمیم بر آن شد تا مطالب دنبالهداری با عنوان «دامچالههای ترجمه» بنویسم و در آنها درباره عبارات، اصطلاحات و کلماتی که میتواند در ترجمه (به طور خاص انگلیسی به فارسی) نیاز به ظرافت و توجه داشته باشد، حرف بزنم. شروع کار هم از خود مطلب آن کتاب وامگرفته شده و درباره عبارت «out of» مینویسم. خود عبارت طبق دیکشنری معنای «بیرون از...» یا «خارج از...» دارد که در اکثر مواقع میتوان باتوجه به این معنی آن را به فارسی برگرداند. مثلاً جملهای از ناتور دشت جی دی. سلینجر که میگوید
«I was out of breath anyway, so I quit horsing around» را در نظر بگیرید. خود عبارت out of breath را وقتی مترجم میخواند با خود میگوید خب خارج از نفس بودن (اگر خیلی تحتاللفظی بخواهیم پیش برویم) یعنی از نفس افتادن پس همین را بهعنوان جایگزین استفاده میکند. هرچند که باتوجه به این متن استفاده از ترجمه «به نفسنفس افتاده بودم و بیخیال شوخیکردن شدم» بهتر و روانتر است اما بههرحال اشتباه نیست. حالا مواردی اینچنینی که در بیشتر متنها استفاده میشود، زیاد سخت نیستند و حتی مترجمهای تازهکار هم میتوانند از پس آن بربیایند. اما اگر عبارات یا جملاتی مثل «He invited her out to dinner out of pity, as he felt sorry for her situation» داشته باشیم، ماجرا متفاوت میشود و اینجا قسمت چالشبرانگیز کار مترجم است که حواسش باشد دیگر نباید آن را در معنای «خارج از...» یا بهصورت روانتر به شکل «بدون...» ترجمه کند. برعکس کاربرد قبل عباراتی مثل out of pity/ interest/ shame/ guilt/ … یعنی کاری را از روی دلسوزی،علاقه،خجالت یا احساس گناه و... انجام دهیم. در واقع عبارت بالا به معنای آن است که «بهخاطر شرایط بدش ناراحت بود و از سر ترحم او را به شام دعوت کرد.» اگر مترجم در ترجمه چنین عباراتی حواسش را جمع نکند و با همان معنای قبل آن را به فارسی جایگزین کند، معنای کاملاً متضاد حاصل میشود. از سر ترحم کجا و بدون ترحم کجا! در آخر هم، مطلب را با اضافه کردن اصطلاح
«beat the daylight out of someone» تمام میکنم که به معنای کسی را زیر پا له کردن یا کتک زدن است.