نقل و نبات تلخ به هم تعارف نکنیم!
سارا مؤمنی
دانشجوی دکترای مدیریت رسانه
ما آدمها در اجتماع زندگی میکنیم. جمعهای متنوعی از همنوعان که بر مبنای اشتراکات مختلف دور هم جمعمان کرده و به واسطه کلام و رفتار، خودمان را در این اجتماع به دیگران میشناسانیم. برای اینکه یک ارتباط درست، مداوم و بدون اختلال داشته باشیم، علاوه بر اینکه باید بتوانیم منظور و پیام خود را به درستی به مخاطبمان و یا طرف مقابلمان برسانیم، به کیفیت این انتقال پیام و خود پیام که اغلب در قالب کلمات منتقل میشود نیاز داریم. یعنی برای شناخت و رشد شخصیتی خودمان مهم است که به این توجه داشته باشیم که در«کدام» تعامل و ارتباط با «چه کسی»، «چه زمانی» و «چگونه» حرف میزنیم. چند روز پیش با استادی درباره این حرف میزدیم که در جواب به کسی که بددهنی یا فحاشی میکند، باید چکار کرد؟ ایشان معتقد بود در لحظات، بخشها و ماجراهایی از زندگی نیاز است که فحاشی را بلد بود و درک کرد، اما این لزوماً به آن معنا نیست که از آن استفاده کرد. اگرچه من معتقد بودم، کلام بد، به هرحال بد است و تاجایی که ممکن است نه باید آن را یاد گرفت و نه اینکه از آن استفاده کرد.
سنگریزهها کنار هم برکه را به هم میزنند
نمیخواهم این مسأله را به ارتباطات خانوادگی تقلیل بدهم و یا بگویم مسأله بدگویی، بدلحنی و بدکلامی از رایجترین مسائل میان زوجهاست. چرا که همان زن و مرد، همان دختر و پسر رشد کرده و تربیتیافته خانوادههایی هستند که اتفاقاً در همین جامعه و در نقشهای مختلف زندگی میکنند. راننده، پرستار، ناظم مدرسه، تعمیرکار ماشین، خیاط، معمار، عکاس و غیره. هرکدام ما در هر نقش و جنسیت و سن و حرفهای که هستیم، متأثر از محیط، آدمها و شبکه ارتباطیمان و همینطور خانواده یاد میگیریم و پس از آن انتخاب میکنیم که در مواقع بحرانی، غیرمعمولی و سخت، چگونه حرف بزنیم و آیا بخشی از مشکل باشیم یا اینکه با نیت حل مشکل وارد گفتوگو و استفاده از کلمات بشویم؟ مثلاً تصور کنید که در ماشین نشستهاید یا اینکه در محل کارتان هستید و پنجره اتاقتان که روبه خیابان است، باز است. شنونده یا مشاهدهگر یک برخورد معمولی دو ماشین و پیاده شدن دو راننده و گفتوگو و بحث و جدال آنها در ترافیک هستید. شنیدن فحاشی، بددهنی و کلمات نامناسبی که دو طرف عصبانی ماجرا به هم میدهند، فارغ از اینکه بیخود و بیجهت چقدر آن دو فرد را نسبت به هم عصبانی و خشمگینتر میکند و چقدر آن دو فرد در نگاه عموم و مشاهدهگران ماجرا و شما، آدمهایی عصبی، بیادب و نامحترم دیده میشوند، چقدر باعث میشود که حال شما فقط به عنوان یک مشاهدهگر بد شود؟
بدگو نباشیم حتی اگر نادان خیال بد کند!
این اثر منفی ناشی از فحاشی دو فرد در خیابان و در یک مسأله معمولی روزمره ترافیکی، لایه لایه تا آدمهای دیگر ادامه پیدا میکند و یک فضای سنگین، غیرقابل اعتماد، ناامن و سرد از آدمها در یک جامعه ایجاد میکند. در حالیکه با صبوری، سکوت مناسب، لبخند و سخن گفتن با آرامش، کلیت این ماجرا شکل دیگری میگرفت. اگرچه ممکن است ترس این باشد که همیشه باران بودن، صبور و لطیف و خوشبیان و خوشلحن بودن، ممکن است آدمها را متوقع کند یا اینکه آدمها ما را طور ناخوشایندی قضاوت کنند. اما بهتر است توجهمان را از این مسأله حاشیهای کمتر مهم، به این مسأله جلب کنیم که ما با خوشبیانی، خوشلحنی و استفاده از کلمات خوب و محترمانه در یک تعامل و گفتوگو، اجازه ورود خشم، بیادبی و بیاحترامی را به آن چرخه تعامل نمیدهیم و همین باعث میشود که آدمها دلشان نرم شود و یادشان برود که اصلاً فحش و بدزبانی بلدند. تمسخر، متهم کردن و تحقیر کردن از جمله آزارهایی هستند که تنها با چند کلمه و عبارت و جمله، میتوان بار آنها را بر عاطفه دیگران وارد کرد و به آنها آسیب عاطفی زد. این را هم بگویم که رسیدن به این مرحله از صبر و حلم و خوشگویی، آسان نیست. فقط کافی است به خودمان، احترام و شخصیتی که داریم و برایمان ارزشمند است و دوست داریم که برای دیگران هم ارزشمند باشیم، به افراد دیگری که شاهد قرار گرفتن ما در یک ماجرای بحرانی هستند و انسانیت فکر کنیم، نه به مسأله کوچک پیش آمده که باعث شده ما عصبانی و خشمگین شویم.این مانند انداختن سنگریزههایی در دل یک برکه است که اگرچه لایههای موج مختلف و کوچکی ایجاد میکند، اما تداخل این لایهها با هم و زیاد شدنشان، از آن برکه که همچون جامعه است به ما یک تصویر بیثبات، پرتنش و آشفته خواهد داد که خود ما هم بخشی از آن هستیم.
نقل و نباتهای تلخ در شبکههای مجازی
یکی از مسائلی که در حوزه بیان، کلام و لحن وجود دارد، سبکی از گفتوگو و بهکارگیری برخی کلمات در گفتوگوهای روزمره و معمولی برخی از افراد، بخصوص نوجوانان و جوانان است. حتماً شما هم با این افراد بیشتر در شبکههای اجتماعی و یا در جامعه(در مدرسه، دانشگاه، صف نانوایی، خرید و غیره) مواجه شدهاید که از کلمات رکیکی به صورت روزمره و خیلی معمولی در گفتوگوهای خود استفاده میکنند. آنقدر معمولی که گاه آن کلمه رکیک در آن گفتوگو دیگر معنای اصلی خود را ندارد. اصطلاحاً مانند نقل و نبات از این کلمات در گفتوگوها، محتواها و متنهایی که منتشر میکنند استفاده میکنند. مسأله این است که افراد دیگر، مخاطبان، شنوندهها و مشاهدهگران اطراف، به هر حال آن کلمه را یک کلمه رکیک، فحش و بد و منفی میدانند و به هرحال در ادبیات و فرهنگ هر جامعه مجموعهای از این کلمات وجود دارد که ممکن است به کارگیری آن حتی بدون هیچ قصد و غرضی به دیگران آسیب عاطفی برساند و یک آزار کلامی محسوب شود. این نوع بیان و لحن زمانی بیشتر است که فرد میبیند با انتخاب این نوع لحن و بیان، مورد تشویق و توجه بیشتری از دوستانش قرار میگیرد و بنابراین آن را ادامه میدهد. در حالی که در گفتوگوهای خانوادگی، رسمی و جدی اگر با همین لحن و بیان بخواهد ورود کند، از آن جمع به سردی و تلخی طرد خواهد شد. بهترین راه برای کم شدن این نوع لحن و بیان، نادیده گرفتن است که باعث تقویت منفی آن لحن و بیان میشود.
خوشکلامی، جانبخش است
هروقت به خوشلحن و کلامی و خوشرویی و مواردی از این قبیل در تعاملات اجتماعی و ارتباطات انسانی فکر میکنم، نخستین کسی که به خاطرم میآید، حضرت رسول(ص) است. کسی که در روایات و داستانهای مختلف خوانده و شنیدهایم که اسلام را با حسن خلقش در جان آدمها تزریق کرد.همانجایی که خدا پیامبر ما را الگو برتر حسن خلق معرفی میکند و در خطاب به ایشان میفرماید: به سبب لطف و رحمت خدا بود که با آنان نرمخویی و مهربانی کردی و اگر درشتخوی و سختدل بودی، قطعاً از گرد تو پراکنده شده بودند. شما را به یادآوردن سکانسی از فیلم سینمایی «محمد» ساخته مجید مجیدی دعوت میکنم تا به درک عمیقتر و نزدیکتری از خوشگویی و آثار آن و سنت پیامبرمان برسید: در بخشی از فیلم مردی را دیدیم که همراه همسرش در بیابان است و در حال زنده به گور کردن دختر نوزاد است. پیامبر که شاهد ماجرا بود، آرام آرام به مرد و زن نزدیک شد و با آرامش با مرد صحبت کرد و نوزاد را در آغوش گرفت و با این مضمون فرمود: «دخترتان چه چشمان زیبایی دارد! شبیه چشمان شماست (و به پدر جاهل و پرخشم اشاره کرد) دعا میکنم که زنده و سلامت باشد و ادامهدهنده زیبایی از نسل شما روی زمین باشد.» و با کلام خوش «حیات» بخشید. این همان اثری است که بیان، لحن و کلام خوش در گفتوگو و تعامل انسانی، از خودش باقی میٰگذارد.