سعدی و زمانه ما
مهدی نجفی
دبیر کارگروه دائمی شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
میراث گرانبهای زبان و ادب پارسی حاصل اندیشه ورزی و ذوق آزمایی تمامی شاعران و نویسندگان ایران فرهنگی است که چه بسا از برخی از آنان حتی نامی باقی نمانده باشد؛ اما نتیجه آن کوششها و ذوق ورزیها در قالب آثار شاعران و نویسندگان به جا مانده و به دست ما رسیده است.
زنده نگاه داشتن آثار بزرگان ادب، فرهنگ و هنر تنها به این معنا نیست که در باب آنها بحثهای نظری عالمانه صورت بگیرد؛ بلکه زنده نگاه داشتن این آثار بیشتر به آن است که در پرتو مفاهیم تازهای که در جهان نو برآمده، به محتوای آثار آنها معنای تازهتر و زندهتری ببخشیم.
مصلحالدین سعدی شیرازی شاعر و سخنور بلندآوازه ایرانی و یکی از پایههای کاخ استوار ادب پارسی است که جلوههای نظم و نثر او، زینتبخش پیکره شکوهمند فرهنگ ماست. نقش و جایگاه سعدی در زبان و ادب پارسی، از زوایای گوناگونی قابل بررسی است؛ از جمله فصاحت و بلاغت، ذوق شاعرانه و قریحه شاعری، شیرینی زبان و دلنشینی سخن.
سعدی در غزلسرایی شاعری پیشرو و نامبردار است و سخنشناسان و پژوهندگان ادبی، غزلهای او را از شاهکارهای بیمانند در عرصه شعر غنایی فارسی به شمار آوردهاند. از سوی دیگر، سعدی بزرگترین شاعر اخلاقی و تربیتی ایران زمین است که بوستان و گلستانِ او، درخشانترین نمونههای نظم و نثر در ادبیات تعلیمی جهان به حساب میآیند. او همچنین در قصاید خود صاحب ویژگیهای سبک برجستهای است. سعدی از مقبولیتی یکسان بین خواص و عوام برخوردار است. استاد علامه زندهیاد جلالالدین همایی درباره او میگوید: «برای تشخیص مقام و مرتبه شاعران و نویسندگان دو راه بیشتر نیست: یکی نفوذ کلمه و قبول عامه و دیگر، پسند خواص و دانشمندان؛ و این هر دو، به تمام معنا در سعدی جمع است.»
مواجهه با میراثِ دلانگیز سعدی، ما را به آرمانشهری رهنمون میسازد که خود، سرای سعادت است. در بوستان که جهان حقیقت سعدی است، جز حقگویی و حقشنوی خبری نیست و سعدی در آن، پیوسته از تجربهها و سرگذشتها و روایات پیشینیان یاد میکند.
آموزههای سعدی برای جهان امروز فراوان است. آنچه از رهگذر تحلیل و واکاوی آرا و اندیشههای شیخ اجل مصلحالدین سعدی شیرازی عاید ما میشود، آن است که عواملی چون نگرش حداکثری به اخلاقی شدن فرد، تعمیق فرهنگ باید و نباید بر اخلاق، مصلحتاندیشی و منفعتطلبی، در نابودی ارزشهای اخلاقی تأثیر بسزایی دارند. خواندن شاهکارهای سعدی در زمانه ما که عرصه نزاع فرهنگها است، میتواند دریچهای رو به همگرایی فرهنگی بگشاید تا از دل آن به حرکت از واگرایی به تجربه تحول معنوی از طریق همگرایی برسیم. سعدی همچون یک روانشناس و روانکاو خبره، گاهی از زبان حاکم و گاهی از زبان کودک، درویش، مرد، زن، دزد، دانشمند و... سخن میگوید و به بازنمود گونههای شخصیت در اجتماع میپردازد. او دستورات تربیتی را در قالب حکمت بیان میکند. شیخ اجل در همان زمان حیات خود، آموزگار و مربی مردمان شد و این شرف را نه فقط از آن رو یافت که در نظامیه درس خوانده بود، بلکه به قول خودش مفتی اصحاب نظر بود:
سعدی اینک به قدم رفت و به سر باز آمد/ مفتی ملت اصحاب نظر باز آمد
زمانه سعدی عصر نگریستن به انسان با نگرشی تکساحتی و تکساختی بود. انسان یا دوزخی بود یا بهشتی، یا خدایی بود یا شیطانی یا نیک بود یا بد؛ سعدی اما در این نوع نگرش تجدیدنظر کرد. در آثار او، انسان شخصیتی ساده و طبیعی است که هم دارای وجوه مثبت است، هم منفی؛ هم نیک است هم بد.
فراموش نکنیم آثار سعدی از دیرباز، بهعنوان یکی از ارکان آموزشهای مکتبخانهای و مدرسهای در نظام آموزشی ایران مطرح بوده و کتاب درسی بهشمار میرفته و در مکتبخانهها تدریس میشده است. یک جریان هفتصدساله سعدیخوانی در مکتبها و مدارس ایران و کشورهای فارسیزبان وجود دارد و کتاب گلستان تا همین اواخر کتاب درسی در همه ایران فرهنگی بود. ما راهی جز این نداریم که فرزندانمان را از کودکی با بوستان و گلستان آشنا کنیم؛ چراکه همین فرزندان، نگهدارندگان و پاسداران زبان و فرهنگ ایرانی خواهند بود.
اول اردیبهشت، یاد روز خداوندگار سخن، سعدی شیرازی را گرامی میداریم. امید آنکه قدر گنجینههای سترگ ادبیمان را بیش از پیش بدانیم، میراث ارزشمند ادبی کشورمان را بیش از گذشته پاس بداریم و در رونق و رواج آن بکوشیم.