گروه حوادث/ سارقانی که به خانه دختر یکی از مقامات ارشد کشوری دستبرد زده بودند، وقتی قصد فروش گردنبند گرانبها را داشتند، با تیزهوشی مرد طلافروش لو رفتند.

به گزارش خبرنگار حوادث ایران، دی‌ماه سال گذشته، گزارش سرقت از خانه‌ای سه طبقه در منطقه شمالی تهران به کارآگاهان اداره آگاهی گزارش شد. به دنبال اعلام این خبر، کارآگاهان راهی محل سرقت شده و در بررسی‌ها دریافتند که مالک ساختمان دختر یکی از مقامات ارشد کشور است و سارقان با تخریب در ورودی و از طریق بالکن، وارد خانه شده و اقدام به سرقت طلا و جواهرات کرده بودند.
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. دوربین‌ها نشان می‌داد که سه سارق از خودرویی پیاده شدند و چهارمین عضو باند به عنوان راننده و زاغزن منتظر اعضای باند مانده و پس از انجام سرقت همگی متواری شده‌اند.
 تیزهوشی مرد طلافروش
در حالی که تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت، کارآگاهان پلیس با سرقت‌های مشابه دیگری مواجه شدند.
در حالی که بررسی‌ها ادامه داشت، چند روز قبل مرد طلافروشی با پلیس تماس گرفت و گفت: سه مرد برای فروش گردنبندی گرانبها به مغازه‌ام آمدند. باتوجه به خاص و گران بودن گردنبند، به نظر آمد که متعلق به خودشان نباشد. احتمال می‌دهم که گردنبند سرقتی باشد و به همین دلیل گردنبند را از آنها نخریدم.
به دنبال این تماس بود که مأموران راهی طلافروشی شدند اما قبل از رسیدن آنها، مردان مشکوک طلافروشی را ترک کرده بودند. در بازبینی دوربین‌های مداربسته طلافروشی و اطراف آن، شماره پلاک خودروی پژوی متهمان به دست آمد. بلافاصله طرح مهار اجرا شد و در نهایت ساعتی بعد، کارآگاهان موفق به شناسایی خودرو پژو شده و در تعقیب و گریز، سه سرنشین خودرو را دستگیر کردند.
در بازرسی از خودروی متهمان، مقداری از وسایل سرقتی کشف شد. از سویی کارآگاهان پس از هماهنگی‌های لازم با بازپرس دادسرای ویژه سرقت، راهی مخفیگاه متهمان شده و دفترچه یادداشتی پیدا کردند که هویت اصلی سارقان را لو داد.
سارقان در این دفترچه، تمامی سرقت‌هایشان را به همراه وسایلی که سرقت کرده بودند یادداشت کرده و بدین ترتیب فهرست تمام محل‌های سرقت مقابل کارآگاهان قرار گرفت. در ادامه متهمان به سرقت‌هایشان از جمله سرقت از خانه دختر مقام ارشد کشوری اعتراف کردند. تحقیقات برای دستگیری چهارمین عضو این باند ادامه دارد.
کوروش، سردسته باند سرقت گفت: به همراه همشهری‌هایم برای کار از نوجوانی به تهران آمدم. مدتی بعد به پیشنهاد همشهری‌هایم راهی سرقت شدم؛ اوایل سرقت‌های کوچک انجام می‌دادم اما مدتی بعد دستگیر شدم و به زندان افتادم و آنجا بود که هم‌سلولی هایم آموزش‌های لازم را به من دادند. آنها می‌گفتند که دله دزدی درآمد ندارد و درنهایت برای فروش یک ضبط سرقتی، 200 تا 300 هزار تومان گیرت می‌آید اما در سرقت از خانه‌ها، طلا و دلار نصیبت می‌شود. با این پیشنهاد وسوسه‌انگیز بعد از آزادی از زندان وارد باندی شدم که سرقت از خانه‌ها را انجام می‌داد. ما به صورت خیلی اتفاقی وارد خانه دختر یکی از مقامات کشوری شدیم و هرگز تصورش را هم نمی‌کردیم از خانه چه کسی داریم سرقت می‌کنیم.