یــــادداشــــت

چای، فیلم و کتاب

آیه طائبی
دبیر گروه زندگی

من از اوایل نوجوانی به یک خوره فیلم تبدیل شدم.هیچ تخصص خاصی در زمینه سینما ندارم اما به شکل عمیق، عجیب و شگفت‌انگیزی از فیلم دیدن و رها شدن در آن دنیا لذت می‌برم. حالا سال‌هاست که اگر قرار باشد با سه کلمه خودم و مسیرم را معرفی کنم می‌شود چای، فیلم، کتاب.
اوایل نوجوانی فیلم‌ها را براساس بازیگران انتخاب می‌کردم. زیبایی بصری فیلم برایم اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت. زمان گذشت و بعد از اینکه بارها از بازی‌های بد برخی بازیگران در فیلم‌ها سرخورده و افسرده شدم، به این نتیجه رسیدم که فیلم‌ها را اول براساس کارگردان انتخاب کنم و در گام بعدی امتیازش را چک کنم. البته که بسیار پیش می‌آید فیلمی از نظر من شاهکار است اما امتیاز بالایی ندارد یا برعکس.درمیان کارگردان‌ها یکی از محبوب‌ترین‌ها آرنوفسکی‌ است.

دوستی دارم که پایه فیلم و سریال دیدن من است. سال‌هاست تمام فیلم‌ها را با هم می‌بینیم. نه اینکه لزوماً کنار هم و در یک صفحه نمایش، اما لیست فیلم‌ها را باهم می‌بندیم و بعد هرکدام طبق برنامه کاری و زندگی و زمان آزادمان می‌بینیم و برای ساعت‌ها درباره هر فیلم با هم صحبت می‌کنیم.
همین چندوقت پیش که فیلم نهنگ تازه آمده بود، طبق رسم همیشگی‌مان با ذوق گفتم «نهنگ رو ببینیم؟» درلحظه، محکم و بدون مکث گفت «نه» راستش جاخوردم. در تمام این مدت پیش نیامده بود فیلمی را پیشنهاد دهم و اینطور محکم بگوید نه.
بعد از کمی مکث ادامه داد، من همیشه به خاطر چاقی در خانواده و اطرافیان مورد تمسخر و شماتت بودم. نمی‌توانم این فیلم را ببینم. بیش از حد آزارم می‌دهد.
و من تا آن روز به این موضوع فکر هم نکرده بودم که شوخی‌ها، حرف‌ها و حتی نظرهای از سر دلسوزی بی‌فکر درباره بدن یک شخص چقدر می‌تواند اثر عمیقی داشته باشد.
یادم آمد من هم جایی به دوستی که خیلی لاغر بود به شوخی گفتم «کم‌کم‌داری به انرژی تبدیل می‌شی» نکند او هم از من رنجیده باشد و ناخواسته چنین حس عمیقی را در ذهنش جاگذاشته باشم؟
دیگر کجاها و به چه اشخاصی شرم از بدن داده‌ام؟ کجا از سر بی‌فکری کسی را تا این حد عمیق رنجانده‌ام؟ چرا و از کجا این کم‌خردی در رفتارم جاگیر شد؟
اما خودخوری جواب نیست البته که اگر به تغییر رویه و رفتار منجر شود خوب است. اما من باید دوستم را به یک فنجان چای دعوت کنم، عذرخواهی کنم و بعد یک فیلم به انتخاب خودش ببینیم. اینطور بهتر است.

در این شماره هم معرفی فیلم نهنگ، جدیدترین کار آرنوفسکی را داریم و هم یادداشتی در باره شرم از بدن.
البته برای اینکه حالتان بهتر شود هم چند یادداشت جذاب داریم، درباره فصل گلاب‌گیری و معرفی شهرهای مختلفی که حالا عطر گل محمدی می‌دهند، آموزش خمیر پیتزا و پیراشکی، عطر زندگی ساده یک معلم باحوصله و...

جستجو
آرشیو تاریخی