کدام آوینی؟
هرکسی از ظن خود شد یار من
لادن عظیمی
خبرنگار
سالها مرتضی آوینی را در حد اسم میشناختم. نه اینکه که الان خیلی بشناسمشها نه! اما همین چند عنوان کتاب و مقالهاش را هم نخوانده بودم و همین چند قلم مستندی را که دربارهاش ساختهاند، هم ندیده بودم.
بله فقط در حد یک عنوان و شاید با نام روایت فتح میشناختمش و البته لقبی که دوستش داشتم؛ سید شهیدان اهل قلم. همین کلمه قلم کافی بود تا مرا برای شناختن صاحب عنوانش مشتاق کند.
خب راحتترین راه برای شروع آشنایی، جست وجویی ساده در اینترنت بود. اما اینترنت بجز مشتی اطلاعات معمولی چه چیز دیگری قرار بود به من بگوید؟ جز اینکه او در 21 شهریور 1326 متولد شده و در 20 فروردین 1372 در فکه به شهادت رسیده است و بسیار تاریخ و اطلاعاتی از این دست که هیچ کدام آوینی را به من معرفی نمیکرد.
پس مستقیم به سراغ آثارش رفتم، البته چند کتاب هم در مورد زندگی او تورق کردم که آنها هم هیچ یک مفسر و معبر این لقب «سید شهیدان اهل قلم» نبودند. کتابهایی که عمدتاً با خط سیری یکسان، از کامران آوینی شروع کرده و به مرتضی آوینی رسیده بودند. کتابهایی که سعی داشتند قسمت مرتضی بودن را درشتتر بنویسند و بلندتر درموردش صحبت کنند. در این میان چند مستند هم دیدم که تلاش کرده بودند تا آوینی را معرفی کنند؛ تعریفش کنند و حتی تحریفش.
القصه اینکه هرچه بیشتر به سمت شناختش پیش میرفتم کمتر میشناختمش. عدهای دوست داشتند او را فقط در قامت کامران آوینی به نمایش بگذارند و عدهای دیگر قاب مرتضی بودنش را بیشتر میپسندیدند.
اما آنچه مرا از این هیاهو و همهمه «کدام آوینی؟» نجات داد فقط و فقط آثار خود آوینی بود. آثاری که نشان میدهد از کامران بودن تا مرتضی شدن سیری در جریان است که آوینی آن را طی کرد و آنچه مهم است همین سیر است.
اما با همه اینها آیا من آوینی را شناختم؟ راستش را بخواهید باید بگویم که آوینی برای من بعد از مطالعه آثارش مصداق این مصرع مولانا شد: هرکسی از ظن خود شد یار من...
رستاخیز جان
رستاخیز جان یکی از چندین مجموعه مقالات سیدمرتضی آوینی است که از انتشارات واحه به چاپ رسیده. مقالات این مجموعه عمدتاً حول محور فرهنگ و رسانه و ادبیات میگردد.
سیزده مقالهای که در کتاب رستاخیز جان گردآوری شده است؛ آرای آوینی را پیرامون موضوعاتی که پیشتر به آنها اشاره شد نشان میدهد. آوینی در این مقالات به مسائلی از قبیل مفهومی جدید به نام رمان انقلاب اسلامی، آزادی قلم، ادبیات متعهد، توسعه فرهنگی، تئاتر و هنر میپردازد.
از مهمترین مقالات این مجموعه مقاله «چرا روشنفکران مورد اتهام هستند؟» است. آوینی این مقاله را با ریشهیابی کلمه تهاجم فرهنگی آغاز می کند و سپس از خطر به تاراج رفتن فرهنگ ملی مذهبی ایرانیان در برابر فرهنگ غرب سخن میگوید و در این میان به نقش روشنفکرمآبی میپردازد.
در واقع میتوان گفت این مقاله با توجه به تغییرات پس از انقلاب که فضاهای فرهنگی را نیز شامل می شد؛ اظهارنظر جسورانهای به نظر می رسد و از این موضوع نیز نباید غافل شد که جسارت آوینی نه تنها در این مقاله و نه فقط در مقالات این مجموعه بلکه در اکثر آثار او خود را نشان میدهد. در واقع بیباکی او در بیان نظراتش ولو خلاف جریان رایج، امضای قلم اوست. امری که موجب میشود او شبیه به هیچکس نباشد.
فردایی دیگر
هرچند که سیدمرتضی آوینی را بیشتر با آثار تصویری چون روایت فتح میشناسیم اما متن این مستند خود گواه قلم پویای کارگردان آن است. آوینی به هیچ روی با ادبیات بیگانه نبوده است. او در بخشهای زیادی ازمقالات کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب از رمانهای خارجی یاد میکند و تحلیلهای خاص خود را ارائه میدهد. او در رستاخیز جان نیز مقالاتی ویژه ادبیات دارد که پیشتر از آنها یاد شد.
اما مقالات کتاب «فردایی دیگر» نیز با ادبیات پیوند خورده است. این کتاب که با نه مقاله از سید مرتضی آوینی از انتشارات واحه به چاپ رسیده؛ مقالاتی با موضوع شعر و فلسفه را به خود اختصاص داده است. سه مقاله اول این مجموعه به مباحث فلسفی و نظریات آوینی پیرامون زمانه زیستش اختصاص دارد و در شش مقاله بعدی نظریات آوینی را پیرامون شعر فارسی میخوانیم. در واقع میتوان گفت وزنه شعر در این کتاب سنگینی میکند و برای علاقهمندان به شعر، کتاب جذابی میتواند باشد. از مقالات کوتاه اما خواندنی این مجموعه مقاله «راز و رمز» است. آوینی در این اثر به حافظ میپردازد و ابیاتی از اشعار حافظ را که با آیاتی از قرآن قرابت دارند مورد بررسی قرار میدهد. در مقاله بلند «آخرین دوران رنج» که از مقالات قابل توجه این مجموعه است به نیهیلیسم و سرنوشت آن و سرنوشت جهان میپردازد. آوینی در این مقاله با طرح مسائل تاریخی، فلسفی، جامعهشناختی نظراتش را پیرامون آینده بشریت بیان میکند. جالب اینکه او در جای جای این مقاله از ادبیات مدد میگیرد و از رمانهای بزرگ جهان یاد میکند.