درباره کتاب «مرد شماره یک» از استان یزد
طوفانی از آتش
مجیر عطارنیا
خبرنگار
«مرد شماره یک» عنوان یکی از آثار جدید حوزه ادبیات پایداری است که به همت حوزه هنری استان یزد و در این استان تألیف شده است. کتاب، روایتی از زندگی سردار شهید «اکبر آقابابایی» است؛ یکی از شهدایی که حضوری پرشمار در عملیاتهای دوران دفاع مقدس داشته و بعد از جنگِ هشتساله هم در میدان مبارزه حاضر بوده. این اثر در 220 صفحه تدوین و به همت دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان یزد توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است و به دو سال از سالهای مجاهدت شهید آقابابایی میپردازد.
اکبر آقابابایی متولد فروردین 1340 در اصفهان است. وی با شروع مبارزات انقلابی وقتی هنوز دبیرستانی است به صف انقلابیون میپیوندد و در انتقال و نشر و پخش اعلامیهها کمک میکند. پس از پیروزی انقلاب در 15 اسفند 57 به عضویت کمیته دفاع شهری اصفهان درمیآید، دورههای آموزشی میبیند و در سپاه اصفهان مشغول خدمت میشود. این شهید گرانقدر با شروع و تشدید غائله کردستان به مناطق عملیاتی اعزام میشود و با دیگر رزمندگان به پاکسازی مناطق میپردازد. اسفند 1359 به سمت فرمانده طرح و عملیات سپاه سنندج منصوب میشود. در بحبوحه جنگ به رغم شرکت در کنکور سراسری و قبولی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر به خاطر مسئولیتهای سنگینش نمیتواند درس را ادامه دهد.
این فرمانده دلاور اردیبهشت 1364 فرماندهی تیپ 110 شهید بروجردی را به عهده میگیرد و حدود یک سال بعد در سمت معاون طرح و عملیات قرارگاه حمزه(ع) نقش مهمی در هدایت عملیات کربلای 1، 2، 4، 5 و همچنین انهدام پالایشگاه کرکوک عراق بر عهده دارد. او آذرماه 65 تشکیل خانواده میدهد که حاصلش دو فرزند است. آقابابایی 25 اردیبهشت 1366 به فرماندهی تیپ 18 الغدیر یزد منصوب میشود و تا آخر جنگ در این سمت میماند. وی بعد از پذیرش قطعنامه 598 علاوه بر فرماندهی تیپ الغدیر، فرماندهی سپاه استان یزد را هم بر عهده داشت. این فرمانده مجاهد در طول دوران دفاع مقدس در بیش از 60 عملیات حضور داشت و سرانجام با 70 درصد جانبازی در سال 1375 به دلیل عارضه شیمیایی به یاران شهیدش پیوست.
در بخشی از کتاب «مرد شماره یک» میخوانیم:
کاری از دستمان برنمیآمد. ایستاده بودیم و تماشا میکردیم. شاهد منظرهای وسیع از شاعرانگی تلخ و گزنده بودم. زیر آن آسمان آبی پُرعمق، سرخی خون روی سنگها میپاشید. شانههای مهدی تکان میخورد. صدای تیر خلاص شنیده میشد. دستی که در هوا از شدت جان کندن میلرزید، چند ثانیه بعد روی زمین بیجان میشد. چشمان برادر آقابابایی میجوشید. بدنها با خاک یکی میشد. کوهستان نالهها را میگرفت و انعکاسش را در دشت پخش میکرد. با پشت دست چشمانم را پاک کردم.
شروع کتاب «مرد شماره یک» از عملیات کرکوک است. از جایی در عمق 150 کیلومتری ایران البته نه پیاده، پیاده عمق هزارکیلومتری. عملیاتی که خیلی از آن کم گفته شده. انهدام پالایشگاهی بدون تلفات جانی برای گردانی که برای عملیات به عمق استراتژیک عراق رفته است. عملیاتی که بعثیها فکر میکردند بمباران هوایی است اما نبود. «آتش جاویدان» عنوان فصل یک از کتاب مرد شماره یک است که با روایت اکبرآقابابایی منتشر شده. در این شروع هم جذابیت و حماسه به قلم کشیده شده و هم اینکه شخصیتپردازی شده. راوی در نقش مرد شماره یک داستان خود به روایت عملیات کرکوک میپردازد و کمتر کسی این توصیف زیبا را از یک عملیات جنگی شنیده باشد:
یک دو با صدای بلند رمز عملیات را داد میزنم: «یازینب». دستی به سمت آسمان نشانه میرود، شلیک میکند. منورها سرخ و سفید شرارههایشان را بر تأسیسات میپاشند. در یک آن آسمان از نور منفجر میشود. خمپارهها در دل شب میترکند و سیاهی را میشکافند. پارههای آتش مثل پنجههای حیوان درندهای آسمان را پاره میکند. هوا گر میگیرد. آتش توی آتش میآید. گرمای آن همه انفجار به صورتهایمان تازیانه میزند. مزه تلخی دهانمان را پر میکند. گلولهها سوراخ سوراخ میکنند. زمین زیرپاهامان میلرزد. زمان توی گوشهامان سوت میکشد....هوا مثل روز روشن شده. امان نمیدهیم. هرچه داریم باید بر سرشان هوار کنیم. این تازه شروع کار است.
حدود45 روز طول میکشد تا نیروها به محل عملیات برسند و هرچه دارند بر سر پالایشگاه بریزند و سالم برگردند. شروع کتاب بسیار حماسی خلق شده. فصل دوم به روایت مهدی فرهنگدوست که خود از فرماندهان است ولی چیزی که در قالب عملیات نصر 7 روایت میشود مربوط به اکبر آقابابایی است. این عملیات، شروع فرماندهی «مرد شماره یک» بر تیپ الغدیر است. فرمانده قبلی مجروح شده و فرمانده جدید با پیچ و خمهای لهجه اصفهانی که انگار هر واژه انحنای خاصی دارد به فرهنگدوست میرسد و میگوید «سلام، برادر فرهنگدوست». و این، شروع یک ماجرای خاص است.
همینطور روایتها یکی یکی از نگاه نیروها و فرماندهان پیش میرود و عملیاتها در کنار هم شکل میگیرند. قلم سر بزنگاهها فوران احساس و واژه به خود دارد و یک کتاب ادبی در عین حال فنی را از محمدبلوچی شاهدیم. نویسنده در این اثر با تحقیق و مطالعه دقیق اسناد و مدارک و مصاحبه با نزدیکان و همرزمان شهید، خاطرات دوران فرماندهی شهید در تیپ 18 الغدیر در دفاع مقدس را به رشته تحریر در آورده و یک اثر ادبی ارزشمند، جذاب، تاریخی و نظامی را پیش روی مخاطب قرار داده است.