هرآنچه که در رابطه با سبک‌زندگی می‌خواهید بدانید

مهربانی‌ها را کش بیاوریم به همه سال نان خوردن ما که تمام نمی‌شود

الناز موسوی یکتا
نویسنده
 

سال‌هاست قبل از رمضان، دفتر ماهم را باز می‌کنم. من در این دفتر از ناراحتی، بدهی، رنج، شادی، پروژه‌های نیمه‌کاره، قرارهای انجام نشده و خلاصه هر چیزی که برای تخلیه ذهنم قبل از ورود به ماه مبارک نیاز هست می‌نویسم.
مثلاً یک سال نوشته بودم به خواهرم قول دادم برایش اسکیت بخرم. راستش را بخواهید من سال اولی بود که حقوق‌بگیر شده بودم و دوست داشتم تمام دریافتی خودم را صرف نزدیکانم کنم. اما بعد از یک جست‌و‌جو در فروشگاه‌های لوازم ورزشی، فهمیدم حرف گزافی زده‌ام و اصلاً حقوق من کفاف خرید یک لنگه از اسکیت چرخ ژله‌ای را هم نمی‌دهد. درست است که در پایان آن ماه برایش یک عروسک پارچه‌ای خریدم و خواهرم اصلاً یادش نیامد که من چنین قولی داده بودم؛ اما در خاطر خودم و دفترم همیشه باقی‌مانده.
الان که این دفتر را ورق می‌زنم پر است از قرارهای شخصی و عمومی.
جایی در سال‌های دور نوشته‌ام تصمیم دارم تمام ماه را برای مادربزرگم نان تازه بخرم. دقیقاً یادم هست که تمام ماه را برایش نان خریدم و درست 3 روز بعد از پایان ماه تماس گرفت که نانش تمام شده. من که آن روز قرار مهمی با دوستانم داشتم با خنده گفتم ماه رمضان که تمام شده، هنوز صدای خنده بلندش در گوشم هست. در میان خنده گفت ماه رمضان تمام شده نان خوردن که تمام نشده.
حرفش برایم مثل یک تلنگر بزرگ بود. تمام آن روز را فکر کردم به قرارهایی که با خودم و خدا گذاشته‌ام. تمام قرارهای نیمه‌کاره.
با خودم فکر کردم چندمرتبه تابه‌حال تصمیم گرفته‌ام که زبانم را کنترل کنم و به کسی گزندی نزنم.
امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند:
انسان باید به زبانش افسار بزند، زیرا زبان عضو سرکش و چموشی است، خداوند تقوا‌ی هیچ بنده‌ای را مفید نمی‌داند، مگر اینکه زبانش را کنترل کرده و افسار بزند.
قبل از این فیلترینگ‌های عجیب در پیام‌رسان‌های خارجی گروهی داشتیم به نام نیکویاری. این اعمال نیک فقط به خیر مالی رساندن نبود. کسی از اعضا مشکل یا مسأله‌ای را در گروه مطرح می‌کرد. آنهایی که می‌توانستند گره کارش را باز می‌کردند آنها که دستشان نمی‌رسید متوسل به دعای دسته‌جمعی می‌شدند و به‌زعم خودشان کاری را برای دوستشان انجام می‌دادند. در ماه رمضان اما این نیکی‌کردن بازار داغی داشت. چند دوست معتمد خانواده‌های نیازمندی را معرفی و دیگر اعضا همگی برای رساندن خیر تلاش می‌کردند. از غذای گرم افطار و سحر گرفته تا خانه‌دار کردن مستأجری و پوشاندن بی‌لباسی. بعد از ماه مبارک اما باز رونق گروه از بین می‌رفت تا اینکه خدای نکرده، گره و مشکلی در کار اعضا افتد. بارها فکر می‌کردم که آیا ما خیر را برای خیر بودنش انجام می‌دهیم یا برای آرامش خودمان؟
صادق آل محمد(ع) خطاب به یکی از اصحابشان می‌فرمایند:
ای اسحاق! تا می‌توانی به دوستداران من نیکی کن؛ زیرا هیچ مؤمنی به مؤمن دیگر نیکی نکرد و او را یاری نداد، مگر اینکه با آن کار چهره ابلیس را خراشید و دلش را جریحه‌دار کرد.
دوستی تعریف می‌کرد که پدر و عمویش سالیان سال باهم بر سر نگهداری از پدر پیرشان که فوت کرده، قهر بودند. اما هر سال با شروع ماه مبارک آشتی می‌کردند، سفره‌ای پهن می‌شد به یاد پدر مرحومشان و چند مراسم افطاری بزرگ هم برگزار می‌کردند. عید فطر اما پس از ناهار که آن هم بسیار باشکوه برگزار می‌شد، دوباره روز از نو و روزی از نو. دیدار تا سال بعد شروع ماه مبارک.
دوست مهربانم که هرسال از شرکت در این مراسم فرمایشی بسیار ناخشنود بود، سؤالی را هر سال قبل از هر مراسم از مادرش می‌پرسید. مادرش هم لب به دندان می‌گزید و می‌گفت اینها آبروداری است. شما برای دانستن این مناسبات خام و جوانید. ما سال‌هاست در واپسین روزهای شعبان، منتظریم تا دوستمان پخته شود و از این مناسبات سر در بیاورد.
امام صادق(ع) می‌فرمایند: دو نفر اگر با هم قهر باشند حتماً یکی از آن دو سزاوار لعن خدا و رسولش است چه‌بسا هر دو لایق آن نفرین‌اند. معتّب از یاران نزدیک آن حضرت عرض کرد: فدایتان شوم، ظالم مستحق این کیفر است اما مظلوم چرا؟ ایشان فرمود: برای‌آن که از سخن برادرش چشم نمی‌پوشد و برای آشتی پیش‌قدم نمی‌شود. ایشان در ادامه می‌فرمایند، شنیدم پدرم می‌فرمود: هرگاه دو نفر با هم دعوا کردند و یکی از آن دو بر دیگری چیره شد، باید آنکه در حق او ستم شده نزد آن دیگری برود و بگوید: ای برادر! ستمکار منم، تا قهر و جدایی میان او و رفیقش برطرف شود؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی داوری عادل است و حق ستمدیده را از ستمگر می‌ستاند.
ورق زدن دفترم طولانی شده و من از این دست مثال‌ها بسیار زیاد دیدم. اما در نهایت تمام این افکار به جمله مادر بزرگم می‌رسم که ماه رمضان تمام شده، نان خوردن که تمام نشده.
اگر در تمام سال به فکر رفع نیاز همنوعانمان باشیم، آسایش زندگی‌مان را گسترش داده‌ایم. تنها اگر برای قضاوت میان دوستانمان طرف حقیقت را بگیریم آرامش خواب بهتری داریم. کنترل دست، چشم و زبان از کارهایی است که می‌تواند حلقه ارتباطات ما را گسترده کند.
عبادت سر موقع، خواندن چند آیه از قرآن در روز، مراقبه و نگهداری اعمال و رفتار، کم‌گویی و پرخوانی و هزاران عمل خوب دیگر که جاری‌شدنش در سال، سرازیری رحمت به زندگی است می‌تواند سالیان عمر ما را پر برکت و منشأ خیر در عالم کند.
رحمت العالمین، پیامبر مهربانی‌ها(ص) در حدیث شریفی می‌فرمایند: انسان فرد باایمانی نخواهد بود مگر زمانی که بادقت اعمال خود را محاسبه کند؛ دقیق‌تر از آنچه شریک به‌حساب شریک خود می‌رسد یا مولا به‌حساب بنده خویش.
دفتر ماه رمضانمان را که به کل سال تعمیم دهیم جهان جای بهتری برای زندگی خواهد بود.