در حافظه موقت ذخیره شد...
عملیاتی که قلب اسرائیل را متلاشی کرد
با گذشت 8 ماه از حادثه جنایتبار در حرم ابراهیمی در شهر الخلیل و با وجود انجام چند عملیات انتقامی از سوی فلسطینیهای مبارز به رهبری یحیی عیاش، هنوز جراحت قلب فلسطینیها آرام نمیگرفت.
در آن حادثه، دهها نمازگزار مسلمان با زبان روزه در حرم حضرت ابراهیم(ع) با گلولههای مسلسل باروخ گلدشتاین صهیونیست افراطی به شهادت رسیده یا زخمی شده بودند.
تا آن زمان، دو عملیات استشهادی برای انتقام از این جنایت طراحی شده بود که مجریان آن شهیدان «رائد زکارنه» و «عمار عمارنه» بودند.
در نوزدهم اکتبر 1994، درحالی که دستگاههای عریض و طویل امنیتی اسرائیل تمام ظرفیت خود را برای شکار مغز متفکر و طراح این عملیاتها یعنی مهندس یحیی عیاش به کار گرفته بودند، اسرائیل به سمت یکی از مرگبارترین روزهای خود در طول تاریخ جعلیاش تا به آن روز پیش میرفت؛ انفجاری که این بار قلب سرزمینهای اشغالی و نماد آرامش اسرائیل را هدف گرفته بود: خیابان دیزنکوف در تل آویو!
رانی شکید یکی از مقامات صهیونیست در اینباره میگوید: «دیزنکوف خیابان پنجم تل آویو است و برای اهالی این شهر، مرکز و قلب تل آویو حساب میشود.»
یک جوان فلسطینی به نام «صالح عبدالرحیم حسن صوی نزال» داوطلب انجام مأموریت شده بود. او در 13 سپتامبر 1967 به دنیا آمده و و دارای شش برادر و چهار خواهر بود. تمامی دوره تحصیلاتش را در قلقیلیه به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک از دبستان و راهنمایی «المرابطین (مرزبانان)» شد تا دوره دبیرستان را در سال 1987 میلادی به پایان برساند و در مؤسسه شرعی قلقیلیه پذیرفته شود اما به خاطر تنگدستی خانواده و والدین و گذران معیشت، دانشگاهش را رها کرد تا در کشاورزی و نانوایی به پدرش کمک کند.
صالح در اواسط دهه هشتاد میلادی، به دعوت اخوان المسلمین به عضویت حماس درآمد و از نخستین افرادی بود که جذب حماس شده و از همان اوایل نیز تحت پیگرد نیروهای صهیونیست قرار گرفت تا اینکه در تاریخ 16 آوریل 1994 عضو رسمی گردانهای شهید عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس) شد.
یکی از برادرانش در تاریخ 9 اوت 1988 در جریان درگیری با نظامیان صهیونیست در قلقیلیه به شهادت رسید و برادر کوچکترش هم که قاسم نام داشت پیش از آغاز انتفاضه اول و در جریان تمرینات حماس در سال 1987، هدف اصابت گلوله قرار گرفته و شهید شده بود.
مهندس یحیی عیاش که برای ضربه سوم در انتقام جنایت حرم ابراهیمی آماده میشد، بمبها را در کنار هم چیده و سپس آنها را به هم میچسباند و نهایتاً این بمب بزرگ را داخل کیسهای قرار داد که شبیه کیسههای معمولی بود که اسرائیلیها به دست میگیرند.
مجری عملیات سپس در مقابل دوربین حاضر شده و وصیتنامه خود را خواند:
«من شهید زنده «صالح عبدالرحیم حسن صوی نزال»، ساکن شهر مقاوم قلقیلیه، در گردانهای شهید عزالدین قسام فعال بودم که تحت پیگرد قرار گرفتم...
رابین حقیر و باراک حقیر گفتهاند که هیچ گزینهای ندارند جز کشتن افراد هسته مرکزی گروهی که وظیفه آنها مراقبت از سرباز ربوده شده «نحسون فاکسمن» است و این در حالی است که هیچیک از مطالبات انسانی ما برای آزادی تمامی اسرا و افراد دربند برآورده نشده است...
تنها راهکار برای مسأله ما، جهاد است و هیچ راهی جز آن وجود ندارد. پس چرا باید به این دنیای فانی دل بست؟»
بنا بر آنچه گفته شده است، مهندس یحیی عیاش خود شخصاً مجری عملیات را به تل آویو برده و سوار بر اتوبوس شماره 5 کرد؛ اتوبوسی که تمام صندلیهای آن توسط اشغالگران صهیونیست پر شده بود.
گیدون عذرا معاون وقت شاباک در رابطه با این عملیات میگوید: «هنگامی که بمب در اتوبوس منفجر شود، تأثیر آن بسیار بیشتر خواهد بود. اتوبوسی که انتخاب شده بود مثل یک قوطی در بسته است که هر کسی که داخل آن باشد صدمه میبیند.» وقتی اتوبوس شماره 5 در حال گذر از تقاطع خیابان دیزنکوف بود، مجری شهادت طلب عملیات، کلید انفجار را فشار داد.
یک کارشناس چک و خنثیسازی بمب در ارتش اسرائیل میگوید: «انفجار در وسط اتوبوس رخ داده بود، یعنی مرگبارترین جای اتوبوس، جایی که فشار، آتش و سوزش انفجار بیشترین و شدیدترین صدمه را به بدن مسافران میزند.»
در این عملیات، 23 صهیونیست اشغالگر کشته و بیش از 40 نفر دیگر مجروح شدند.
مسئولان امنیتی، لشکری و کشوری اسرائیل همه متفقالقول یک نظر را در رابطه با عملیات عیاش در تل آویو دادند: «عملیات دیزنکوف بزرگترین عملیات در طول تاریخ اسرائیل از اعلام موجودیت تا به امروز بوده است.»