کارگردان فیلم برگزیده «سینما بیپول»:
ایده فیلمهایم را از زندگی روزمره مردم میگیرم
علی عارفنسب، هنرمندی اهل شاهرود است که به تازگی با فیلم کوتاه «سینما بیپول» در جشنواره فیلم صد درخشیده است. او در کارنامه خود فیلمهای کوتاه موفق دیگری نیز مانند «سگ دعوا» دارد؛ فیلمی که در جشنواره میدلبری امریکا در سال 2020 حضور یافت. به بهانه درخشش فیلم «سینما بیپول» در سیزدهمین جشنواره فیلم صد و کسب جایزه ویژه انجمن سینمای جوان در این جشنواره، با عارفنسب گفتوگویی کوتاه داشتهایم.
آقای عارف نسب از سوابق تحصیلی و فیلمسازی خودتان بفرمایید.
بنده در سال هشتاد و شش، فیلمسازی را از انجمن سینمای جوان شروع کردم، بعدها و در سالهای بعدی با حوزه هنری هم همکاری داشتم. من در دانشگاه، کارشناسی کارگردانی سینما خواندم و جزو بیست دانشجوی منتخب مدرسه ملی سینمای ایران بودم. وقتی که از آنجا فارغالتحصیل شدم، ده فیلم کوتاه داستانی و یک مستند ساختم، فیلمهایم در جشنوارههای مهم داخلی و خارجی حضور داشتند از جمله اولین کمپ استعدادهای دارالفنون جشنواره جهانی فیلم فجر. در همان سالها فیلم من موفق به کسب جایزه از این کمپ شد.
ایده اولیه داستانهای فیلمهای کوتاه را اغلب از چه چیزهایی الهام میگیرید؟
بیشتر فیلمهایم را از زندگی عادی و روزمره آدمهایی میسازم که شاید کمتر به چشم مخاطب آمده باشند. درواقع باید بگویم خود آدمهایی که در طول زندگی میبینم، داستانهایی را به سرم میاندازند و خودشان هم فیلمهایم را هدایت میکنند. من فقط به گوشهای از زندگی آدمها چهارچوب داستانی میدهم و همان را روایت میکنم. مثلاً من وقتی در مرحله پیش تولید یک اثر هستم، لوکیشنهای زیادی را بررسی میدانی میکنم، در این حین با آدمهای زیادی روبهرو میشوم و این آدمها و زندگی روزمرهشان خط سیر داستان من را میچیند. برای فیلمهای من انگار خود مردم هستند که قصه را جلو میبرند و من فقط لحظهها را ثبت میکنم.
درباره «سینما بیپول» هم همین اتفاق افتاد؟ یعنی شما روایتتان را با الهامگیری از زندگی مردم ساختید؟
دقیقاً همین طور است. یک حکایت محلی به گوشم زیاد خورده بود. حکایت اینطور بود که یک عده به ملاقات یکی از بستگان خودشان میروند ولی این ملاقات به سرانجام نمیرسد چون به قول خودشان یه نفر در بین جمع حضور داشته که بدیمن بوده! کلاً ماجرای این باورهای عامه همیشه برای من درخور توجه بوده، مثل باور به صبرآمدن بعد از عطسهکردن که خیلیها همیشه بهش اشاره میکنند. من حس کردم این حکایت میتواند در قالب یک داستان قرار بگیرد و فیلم کوتاه جالبی از آن میشود ساخت. داستان را برای حوزه هنری ارسال کردم و مورد استقبال قرار گرفت. بعد از ساخت هم از نظرات مثبت مخاطبین خیلی انرژی خوبی گرفتم.
نظر شما درباره جشنواره صد و اثر برگزاری این جشنواره چیست؟
درکل اینکه فیلمساز بخواهد یک داستان را در صد ثانیه جا بیندازد کار آسانی نیست. اول که یک کار کوتاه را شروع میکنی از به سرانجام رسیدن آن اصلاً مطمئن نیستی، حتی در پایان کار هم به جایزه بردن و مورد تشویق و توجه مخاطبین قرار گرفتن امیدوار نیستی اما جشنوارهها این فرصت را در اختیار فیلمسازان قرار میدهند که هم انگیزه بیشتری بگیرند و هم سلیقه مخاطب را بیشتر متوجه شوند.
چشمانداز شما برای آینده فیلمسازی خودتان چیست؟ برنامه مشخصی دارید؟
الان درحال برنامهریزی برای پیش تولید یک فیلم کوتاه هستم و بعد از ساخت این فیلم، یک فیلمنامه بلند دارم که چندسالی روی آن کار کردم و منتظرم شرایطی ایجاد بشود که بتوانم آن را بسازم، چون تقریباً همه چیز آن فیلمنامه آماده شده. حتی لوکیشنها و بازیگرها هم مشخص شدهاند، ولی هنوز با تهیهکنندهای که به فضای این داستان نزدیک باشد و همراهی کند نرسیدیم. غیر از اینها هم، قصه یک سریال با فضاهای بومی آماده دارم که سالهاست روی این قصه کار کردم و امیدوارم در آینده بتوانم این مدل داستانها را بسازم چون اینها خیلی به روحیات و جغرافیایی که میشناسم و زندگی کردم نزدیکند.
پس انشاءالله آینده پرکار و درخشانی را برای شما شاهد خواهیم بود. و نکته آخر؟
نکته خاصی نیست فقط امیدوارم این مصاحبهها، جشنوارهها و غیره موتور محرکهای باشند برای بچههایی که واقعاً مستعد هستند اما در حاشیه شهرهای مختلف کار میکنند. ما هنرمندانی داریم که واقعاً صاحب ایدهاند اما امکانات زیادی ندارند تا کارهایشان دیده بشود و مسیر خودشان را پیدا کنند، امیدوارم در آینده نگاهی عمیقتر به جوانان مستعد بشود.