برای چیزهای کوچک متشکرم از ته دل و همه خوبی‌های کوچک زندگی

مریم رحیمی‌پور
خبرنگار  
کل داستان همین است، «چرا باید در سخت‌ترین و تلخ‌ترین روزهای زندگی‌مان متشکر باشیم؟» این سؤال اصلی زندگی «هیتی» است. وقتی پدر و مادر و برادرش در آتش سوزی جان داده‌اند و او حالا باید برای زنده‌ماندنش شکرگزار باشد. یا وقتی که با قطار راهی ایالت نبراسکا می‌شود که در یک خانواده دیگر زندگی کند. با مادری افسرده که به تازگی فرزندانش را از دست داده.
اولین تصوری که با خواندن خلاصه پشت جلد از این کتاب داشتم، کتابی سیاه و افسرده‌کننده بود. شرح سختی‌های دختر کوچکی در نبود پدر و مادر و در جنگ با نامادری و ناپدری. برای همین خواندنش را به تأخیر می‌انداختم. اما چیزی که با آن روبه‌رو شدم متفاوت با تصوراتم بود.
نمی‌توانیم بگوییم که «متشکرم از ته دل» جزو شاهکارهای ادبیات نوجوان است. چون این طور نیست، متشکرم از ته دل یک کتاب کوتاه و جمع و جور و لطیف و امیدوارکننده است. نویسنده در همان صفحات مختصر خوب توانسته ما را با «هیتی» کوچک آشنا کند و حتی شخصیت‌های فرعی مانند «امیلی» را هم خوب ترسیم کرده. تمایل به زیاده‌گویی نداشته و داستان خودش را بدون توضیح اضافه‌ای به پایان برده است. برای همین این کتاب به عنوان یک کتاب کوتاه در روزهای فراغت می‌تواند پیشنهاد خوبی باشد.
نکته دیگری که توجهم را جلب کرده فضاهای روستایی داستان بود. داستان‌هایی را که در فضای روستای ایران تصویر شده زیاد خوانده‌ایم. اغلب روایت سختی‌های زندگی در روستا، ماندن در برف یا درگیری با گرگ‌هاست که تصویر دلنشینی ارائه نمی‌دهد. اما در این کتاب فضاها من را به یاد فیلم‌هایی مثل قصه‌های جزیره می‌انداخت. فضایی که با وجود اینکه از نگاه هیتی چندان مثبت تصویر نشده بود اما بازهم به خواننده احساس منفی نمی‌داد. نکته مثبت دیگر کتاب زمینه تاریخی آن است که در مقدمه توضیح داده شده، نویسنده توانسته‌است قسمتی از تاریخ را به صورت ضمنی در یک رمان کوتاه بگنجاند. گرچه تا خواننده مقدمه را نخواند متوجه این زمینه تاریخی نمی‌شود و شاید بهتر بود اشاره‌هایی به این زمینه در متن داستان نیز گنجانده می‌شد. مطالعه کتاب برای من زیاد طول نکشید، شاید یک ساعت و نیم. اما بعد از خواندنش احساس خوبی داشتم. حس تشکر برای نعمت‌های نادیدنی زندگی.