حقوق بی‌بشر غربی‌ها

محسن احدی
کارشناس ارشد مسائل بین‌الملل

این روزها که غبار ناآرامی‌های خیابانی در کشور فرونشسته و دیگر خبری از اعتراضات خیابانی منصوب به معترضان به حجاب در ایران مشاهده نمی‌شود، شاهد بازگشت فضای رسانه‌ای و حتی روابط خارجی دولت‌های غربی به فضای پیش از آغاز این ناآرامی‌ها هستیم، فضایی که در آن تمامی رسانه‌ها، تریبون‌ها و موضع‌گیری دولت‌های غربی در راستای سم‌پاشی علیه ایران و ارکان نظام قرار داشت. با نگاهی به آنچه‌ در فضای سیاسی و رسانه‌ای متعلق به دولت‌های غربی در حدود 6 ماه ناآرامی در ایران رخ داد و مقایسه این فضا با شرایط مشابه در کشورهایی که در بلوک غربی‌ها قرار می‌گیرند، این نکته برای مخاطب به ذهن متبادر می‌شود که همیشه استانداردی دوگانه در رفتار و کردار دولت‌های به ظاهر طرفدار حقوق بشر اتخاذ می‌شود.
اگر غربی‌ها در مقام داعیه‌دار دموکراسی و مدافع حقوق بشر پشت معترضان در ایران قرار گرفته و بارها سیل انتقادات را به سوی دولت و نهادهای قانونی در جمهوری اسلامی روانه کردند که در مواردی اینچنینی که انسانیت به مسلخ رفته است، سیاست سکوت و یا مسامحه را در پیش گرفته‌اند. قتل فاجعه بار جمال خاشقچی رونامه‌نگار سعودی-امریکایی با دستور ولیعهد عربستان در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول که بعد از سلاخی، حتی پیکرش از گزند وحشی‌گری عمال سعودی در امان نماند، در حالی رخ داد که طرفداران آزادی بیان و مدافع حمایت از حقوق بشر بعد از مدتی به گرمی دستان خونین محمد بن سلمان را فشردند و به رسانه‌های زنجیره‌ای خود اجازه ندادند تا به این موضوع بپردازند و اثبات کردند که دفاع از حقوق بشر یک ژست سیاسی است که تنها توسط دولت‌های غربی در مواقعی اتخاذ می‌گردد که منافع آنها ایجاب می‌کند، صحبت از آن را انجام دهند تا به منافع خود دست پیدا کنند.
امریکا و دولت‌های اروپایی همچنین در مواجهه با اعتراضات مردمی نیز این استاندارد دوگانه را در پیش می‌گیرند، به گونه‌ای که محاسبه می‌کنند این اعتراضات به نفع آنها است یا خیر و اگر در راستای اهداف آنها بود، از آن حمایت و در غیر این صورت نه تنها از کنار آن می‌گذرند، بلکه از سرکوب آن حمایت نیز می‌کنند. سکوت در مقابل سرکوب معترضان به دیکتاتوری حکومت آل خلیفه در بحرین، کشتار معترضان در خیابان و تبعیض سیستماتیک علیه مردم در این کشور ازجمله این موارد است که غربی‌ها از سلاخی حقوق بشر به‌راحتی می‌گذرند. یا در سال 1399 که در کاتالونیا رفراندوم جدایی از اسپانیا برگزار شد، دخالت پلیس برای ایجاد ممانعت از برگزاری پروسه انتخابات، خشونت لجام گسیخته علیه رأی دهندگان را به تصویر کشید و این موضوع در کنار سکوت دولت‌های اروپایی و مجامع حقوق بشری به یک پارادوکس بزرگ برای ادعای دفاع از دموکراسی و حقوق بشر تبدیل شد.
جان کلام این است که در مقطع حساس کنونی که مذاکرات ایران با 4+1 و همچنین آژانس بین‌المللی اتمی به مقطع بسیار حساسی رسیده است، ادعاهای حقوق بشری دولت‌های غربی تلاشی برای امنیتی‌سازی از پرونده حقوق بشر کشورمان است تا سلاح جدیدی علیه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی در دستان مدعیان قرار گیرد. به نظر می‌رسد غرب تلاش می‌کند، حالا که توانمندی‌های هسته‌ای و علمی ایران به حدی پیشرفت کرده است که تهران دست بالاتری را در مقابل آنها داراست، با تاکتیکی نخ‌نما زمین بازی را از موضوع اتمی به حقوق بشر تغییر داده تا ضمن تداوم تحریم‌های غیرقانونی علیه ایران، ابزار جدیدی برای چانه‌زنی در مذاکرات برای خود دست و پا کنند.