انقلاب اسلامی تکلیفها را افزایش داد نه مطالبات را
علیمحمد مؤدب
شاعر و پژوهشگر انقلاب
انقلاب اسلامی ریشه در تاریخ فکر و فرهنگ ایرانی دارد. به گمان من انقلاب اسلامی از سال 42 یا 57 شروع نشده است. انقلاب اسلامی ریشه در تاریخ فکر و فرهنگ ایرانی دارد و حرکتی است که از دوره فردوسی، سنایی و... شروع شده است. منتها همه آنها در شخصیت حضرت امام(ره) به هم رسید و فقه، عرفان و شعر کنارهم قرار گرفتند. شعر، جریانی است که همه رودخانهها در آن به هم میرسند اما متأسفانه در دوره مدرنیزاسیون اجباری رضاشاه، شعر در نظام آموزش به زیر کشیده شد و همین باعث شد طی 100 سال اخیر در تربیت انسان ایرانی، مشکل داشته باشیم. خیلی از اشعار و متون ادبی ما با انقلاب اسلامی معنا شدند. برخی از سرودهای انقلابی، کلمات مولانا است. گویی که گمان میکنیم مولانا در آن دوره برای این اتفاق شعر گفته است یا جهاد سازندگی به قدری شاعرانه است که ما گمان میکنیم طراح آن سهراب سپهری بوده است.
هرچند که در انقلاب اسلامی نارضایتیهای سیاسی، اقتصادی و... سهم داشتند، ولی نارضایتی جوهری که منجربه انقلاب اسلامی شد، آن نوعی بود که زمان سنایی شروع شده بود. نارضایتی سنایی، نارضایتی از مواجهه با خودش بود. جنس انقلاب ما با دیگر انقلابها فرق میکرد؛ چنین نبود که دعوایی در جایی شروع کند و بزرگ شود و منجربه به تغییر سیستم شود. این واقعه، یک واقعه جانی و در خلوت است که صورت جمعی هم پیدا کرده است. انقلاب اسلامی تکلیفها را افزایش داد نه مطالبات را. یعنی انقلاب اسلامی به دنبال گرفتن نبود؛ به دنبال این بود که بتواند کاری کند. مفهوم برادری که در انقلاب اسلامی زنده شد، مفهومی بسیار شاعرانه در معنای عمیقش است که «دیگری» در آن معنا ندارد. در تمام تاریخ ادبیات ایران، «دیگری» وجود ندارد. از اینرو انقلاب اسلامی به مفهوم فرهنگی، انقلابی بهشدت ایرانی است و از آنجاییکه تحولی درونی است، یک حرکت بیپایان است.