درنگی در همسانی روح بعثت نبوی با پدیده انقلاب اسلامی

بعثت تا بعثت

دکتر محسن الویری
استاد دانشگاه باقرالعلوم

خاستگاه «مسأله‌بودگی انقلاب‌اسلامی»  برمی‌گردد به فاصله‌ای که بین آرمان‌های انقلاب اسلامی و وضعیت کنونی ما ایجاد شده است. برخی ناکارآمدی‌ها در عرصه اقتصاد، فرهنگ، سیاست، اجتماع و علم باعث این فاصله شده است. به منظور آسیب‌شناسی این مسأله، با کسانی که کشور را در همه عرصه‌ها در حال «پیشرفت خیره‌کننده» می‌دانند کاری نداریم ولی در بین کسانی که می‌پذیرند ناکارآمدی‌هایی در کشور وجود دارد، برخی وضعیت موجود را بهای طبیعی و لازمه تداوم انقلاب می‌‌دانند و برخی دیگر آن را نشان‌دهنده شکست انقلاب می‌شمرند. ولی دیدگاه سومی هم وجود دارد که بین «پدیده انقلاب اسلامی» و «ساختار سیاسی» تفکیک قائل می‌شود و با این نظرگاه انقلاب را همچنان زنده و پویا و حرکت‌بخش ارزیابی می‌کند.
در این دیدگاه سوم، «انقلاب اسلامی» به مثابه بازتولید «بعثت نبوی» در دوران معاصر پیش‌فرض قرار می‌گیرد. به این منظور، باید به ذات و جوهر بعثت نبوی در متون دینی نگاهی انداخت. به‌عنوان نمونه، مروری بر 17 گزاره منتخب از نهج‌البلاغه با کلیدواژه بعثت (خطبه‌های ۱، ۷۲، ۹۱، ۹۴، ۹۵، ۹۶، ۱۰۰، ۱۰۴، ۱۰۶، ۱۱۶، ۱۴۷، ۱۷۸، ۱۸۵، ۱۹۲، ۱۹۸، ۲۱۳ و نامه ۶۲) نشان‌دهنده آن است که از نگاه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام اهداف و دستاوردهای بعثت نبوی مواردی از این دست بوده است: برون‌رفت از گمراهی، رهایی یافتن از نادانی، پایان یافتن هشدارها و تکمیل حجت الهی، فراخواندن به حکمت، به خاک سپردن کینه‌ها، خاموش کردن کینه‌توزی‌ها، ارائه معیارهایی نو برای تنظیم روابط اجتماعی، برافراشتن پرچم حق، کرامت یافتن انسان‌ها و مانند آن.
ساختارهای سیاسی پس از عهد نبوی در تحمل این روح و پایبندی به این آرمان‌ها یکسان نبودند و هر چند پاره‌ای از آنها همسو با روح بعثت نبوی حرکت می‌کردند ولی بیشتر آنها از حرکت در این مسیر ناتوان بودند.
بر پایه پیش‌فرضی که درباره همسانی «پدیده انقلاب اسلامی» با «بعثت نبوی» به آن اشاره شد، ناتوانی ساختار سیاسی جمهوری اسلامی از پاسداشت آرمان‌های انقلاب همچون تجربه بعثت نبوی امری ناممکن نیست و به نظر می‌رسد کنش سیاسی مردم هم در عمل از همین منطق پیروی می‌کند و راز حضور چشمگیر مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن و گاهی حضور کمرنگ در برخی انتخابات سیاسی نشان از تفکیک بین «انقلاب» و «نظام» و در نتیجه حفظ  پایبندی به انقلاب از یک سو و تنظیم رابطه‌ای نو با ساختار جمهوری اسلامی از سوی دیگر است.
سزاوار است نخبگان نیز آرمان‌های انقلاب را در برابر برخی ناکارآمدی‌های ساختار (با وجود کامیابی‌هایی که در برخی عرصه‌ها وجود دارد) قربانی نکنند و از آن دست نکشند. بویژه در عرصه امت اسلامی آرمان‌های انقلاب را در سطح فراملی عرضه نمایند.