قدرت انقلاب اسلامی در عبور از بحرانها
رمز تابآوری یک گفتمان
شکوه مشارکت حضور مردم در 22 بهمن 1401 بینظیر بود و یک دلیل خیلی واضح برای این حضور گسترده این است که انقلاب اسلامی، در 22 بهمن تجدید میشود و با شرایط روز خود را منطبق میکند. این حضور، حرکت به سمت یک برساخت جدید از انقلاب اسلامی است. راهپیمایی 22 بهمن یک راهپیمایی سیاسی مترقی است و امسال هم به شکلی باشکوه و جذاب برگزار شد. البته بین «میتینگ سیاسی» و «جشن فرهنگی» فاصله زیادی هست و معنای فرهنگی دادن به راهپیمایی 22 بهمن میتواند شکوه آن را دوچندان کند.
دکتر سیدمجید امامی
رئیس شورای فرهنگ عمومی
اکنون که در 44 سالگی انقلاب اسلامی هستیم، بسیار اهمیت دارد که به ایده بقای انقلاب اسلامی بیندیشیم و بر اساس آن، در مورد آینده انقلاب صحبت کنیم. در «بیانیه گام دوم انقلاب» ضرورتهای بقای انقلاب طرح شده است اما در گفتار حاضر میخواهیم به رمز بقای انقلاب اشاره کنیم؛
انقلاب اسلامی یک «کانون معناساز» است
انقلاب اسلامی نسبت به انقلابهای مادی و انقلابهای صرفاً سیاسی و حتی انقلابهای رنگی و ایدئولوژیک، بشدت مشحون از معنا است. در انقلاب اسلامی ما با یک کانون معناساز بسیار بزرگ مواجه هستیم. این گفتمان به شکل قابلتأملی ظرفیت بازتولید معنا دارد و به تعبیر فوکو «روح جهان بیروح است» و این را میتوان در معنایی که به اشیای سیاسی و اجتماعی یا تمدنی پیرامون خود میدهد، بازیابی کرد. اما چرا و چطور انقلاب اسلامی چنین ظرفیت معناسازی پیدا کرد؟
یکی از دلایل معنامند بودن گفتمان انقلاب اسلامی به نگاهِ متعالی آن به انسان برمیگردد که «انسان آرمانگرا» را مدنظر دارد؛ انسانی که آرمانهایش فراتر از مسائل مادی و رفع روزمرگیها است. این آرمانها را میتوان در بنیانهای انقلاب اسلامی به تمامه ردیابی کرد. حضرت امام خمینی(ره)، رهبر و شهید مطهری و دکتر شریعتی سخنگوی این معنامندی بودند که توجه ژرفی به نظریه فطرت به عنوان امالمعارف داشتند و آن را به عنوان یک گنجینه معناساز برای انسان معاصر بهکار میگرفتند. شریعتی آنجایی که ابوذر و حضرت فاطمه(س) را به اندیشه انقلاب پیوند میزند و شهید مطهری هم آنجا که از منظری فلسفی به تبیین انقلاب و اندیشههای آن میپردازد در این معناسازی شریک هستند و شاید کمتر تحلیلهای جامعهشناختی توانسته باشد این ویژگی را توضیح دهد.
دلیل دوم معناساز بودن انقلاب اسلامی که با دلیل اول هم بینسبت نیست، این است که انقلاب اسلامی بیتفاوت، بیریشه، موقتی، اتفاقی و دفعی نیست و برای بحرانهای تاریخی و نقاط عطف تاریخ جامعه ایرانی پاسخ و نسبت به آنها موضع دارد. جامعه ایران 200 سال است که از بحران فرهنگی، تمدنی، هویتی و حتی فکری رنج میبرد. هرچند که نسخهها و درمانهای مختلفی برای مواجهه با بحرانهای 200 سال اخیر، ارائه شده است ولی انقلاباسلامی یک نسخه جدی، جامع و برآمده از تجربه نسخههای قبلی ارائه میکند.
تقریباً از نیمه اول قاجار تلاشهایی برای حل بحران جامعه ایران صورت میگیرد و نسخههایی برای آن ارائه میشود که برجستهترین آنها را میتوان در کارهای عباسمیرزا و امیرکبیر ردگیری کرد. اما در نیمه دوم قاجار، نسخه مشروطه ارائه میشود که میخواست استبداد را مهار کند و البته در این زمینه هم موفق بود. اما در عین حال، نقصهایی نیز داشت که باعث شد میوه مشروطه در سبد رضاخانی و استبداد منور پهلوی قرار گیرد. انقلاب اسلامی در اواخر دوره پهلوی برای جامعه که عملاً از یک بحران هویتی رنج میبرد، نسخهای جدی ارائه کرد و در برابر محمدرضاشاه ایستاد که میکوشید ایده پادشاهی 2500 ساله را بسازد؛ ایدهای که نه الزاماً غربی و نه الزاماً ایرانی و اسلامی بود و بیشتر به یک نسخه فکاهی و رمانتیک از ناسیونالیسم شباهت داشت.
تداوم انقلاب اسلامی با مدیریت دوگانههای دست و پا گیر
دلیل تداوم گفتمان و اندیشه انقلاب اسلامی این است که در برابر بحرانها موضع دارد. از این رو، یکی از ضرورتها برای بقای این اندیشه و گفتمان، داشتن موضع در برابر بحرانها است و این موضع، «موضع مقاومت» است؛ بدین معنا که گفتمان انقلاب اسلامی، در برابر بحرانها کوتاه نمیآید.
انقلاب اسلامی یک وسعت گفتاری و گفتمانی دارد که میتواند دوگانههای دست و پا گیر و کشندهای را که جامعه ایران یا جامعه اسلامی در جهان با آن مواجه است مدیریت کند و راز بقای انقلاب هم پاسخ به این دوگانهها است؛ دوگانههایی چون سنت و تجدد، خانه و اجتماع برای زن تراز انقلاب اسلامی، دوگانه فقاهت سنتی یا پویایی تجددگرا و... واقعیت این است که انقلاب اسلامی یک وسعت گفتمانی دارد که همه این دوگانهها را هضم و از دل آنها یک الگوی سوم ارائه میکند و این ویژگی، مهمترین عامل بقای گفتمان انقلاب اسلامی است.
هرجا این دوگانهها را دستکم گرفتیم یا از آنان غافل شدیم یا نسبت به آنها ضعیف ظاهر شدیم، بقای انقلاب اسلامی را به مخاطره انداختهایم و این نکتهای است که باید نسبت به آن آگاهی داشته باشیم. اگر انقلاب اسلامی نتواند این دوگانهها را مدیریت کند، دچار مراتبی از افول خواهد شد.
شکوه راهپیمایی 22 بهمن
حضور مردم در 22 بهمن 1401 بینظیر بود و یک دلیل خیلی واضح برای این حضور گسترده این است که انقلاب اسلامی، در 22 بهمن تجدید میشود و با شرایط روز خود را منطبق میکند. این حضور، حرکت به سمت یک برساخت جدید از انقلاب اسلامی است؛ یعنی مردم میآیند که بگویند: «انقلاب را میخواهند» اما مشخصاً آن انقلابی که خود تعریف میکنند.
حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن اگر صرفاً یک میلیشیای نظامی بود، حتماً کمیت و کیفیتش نسبت به سال 98 که آخرین حضور مردم قبل از کرونا بود، کمتر میشد. اما راهپیمایی 22 بهمن یک راهپیمایی سیاسی مترقی است و امسال هم به شکلی باشکوه و جذاب برگزار شد. البته بین «میتینگ سیاسی» و «جشن فرهنگی» فاصله زیادی هست و معنای فرهنگی دادن به راهپیمایی 22 بهمن میتواند شکوه آن را دوچندان کند.
بــــرش
انقلاب اسلامی یک وسعت گفتمانی دارد که میتواند دوگانههای دست و پا گیر را مدیریت کند و راز بقای انقلاب هم پاسخ به این دوگانهها است؛ دوگانههایی چون سنت و تجدد، خانه و اجتماع برای زن تراز انقلاب اسلامی و... انقلاب اسلامی با وسعت گفتمانیاش همه این دوگانهها را هضم و از دل آنها یک الگوی سوم ارائه میکند و این مهمترین عامل بقای گفتمان انقلاب اسلامی است و هرجا این دوگانهها را دستکم گرفتیم یا از آنان غافل شدیم یا نسبت به آنها ضعیف ظاهر شدیم، بقای انقلاب اسلامی را به مخاطره انداختهایم و این نکتهای است که باید نسبت به آن آگاهی داشته باشیم. اگر انقلاب اسلامی نتواند این دوگانهها را مدیریت کند، دچار مراتبی از افول خواهد شد.