
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بلوف ناشیانه رابرت مالی!
گروه سیاسی/ «رابرت مالی»، نماینده امریکا در امور ایران با اعلام اینکه واشنگتن توجه خود را به حمایت از اغتشاشات معطوف نموده، تهدید کرد اگر لازم باشد امریکا بهعنوان آخرین راهکار به گزینه نظامی علیه ایران متوسل میشود.
«روی میز بودن گزینه نظامی» علیه ایران موضعی نیست که در شرایط کنونی با وضعیت متزلزل ایالات متحده در عرصه داخلی و خارجی متناسب باشد، اما تکرار آن از سوی «رابرت مالی» نشان میدهد مقامهای جدید امریکا عادت به سانسور واقعیات و نادیدهگرفتن تجربه سردمداران قبلی خود دارند و گاه هنگام سخنرانی و خارج از بیانیههای کتبی مجبور میشوند تا فشار ناشی از شکست و نفرت خود در برابر اراده مردم ایران را در قالب عبارات تهدیدآمیز بر زبان آورند؛ موضعی که حتی به نظر نمیرسد بازتابی از واقعیات قدرت و سیاست امریکا در منطقه خاورمیانه و بویژه پیرامون جمهوری اسلامی باشد.
ضعیفتر از ترامپ
در حقیقت این تأکید مستمر بر گزینه نظامی از فقدان یک توانایی واقعی ناشی میشود که دولتمردان ایالات متحده در مورد ایران به آن دچار هستند. در حالی که کشورمان در سالهای اخیر کوشیده به پرونده ادعایی غرب درباره روند صلحآمیز هستهای خود از طریق مشارکت فعال در مذاکرات پاسخ دهد، تنها گزینه قابل پیگیری برای امریکا توجه به مذاکرات جاری بود که نشان داد عملاً هیچ پایبندیای به آن ندارد. «جو بایدن»، رئیسجمهور امریکا در حالی با آغاز به کار خود خروج از توافق هستهای توسط «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور پیشین را یک اشتباه خسارتبار خواند که به نظر میرسید این انتقاد بیش از آنکه چراغ راهنمایی برای مسیر پیش روی او باشد، راه «بایدن» را برای جمع کردن امتیازات بیشتر در مقایسه با رئیسجمهور پیشین آسان میکرد؛ چه آنکه سیاست امروز کاخ سفید بازتابی از همان سیاست «ترامپ» است.
صدای مخالفان دیپلماسی
دولت «بایدن» که همزمان با مذاکرات کج دار و مریز دیپلماتهایش، سلاح تحریم را همچنان در دست نگه داشته، در ابتدا وانمود کرد خود را به این وعده پایبند نشان دهد که توافق از مسیر گفتوگو را محترم خواهد شمرد و دوباره از توافق احتمالی خارج نخواهد شد، اما تحت تأثیر صدای مخالفان دیپلماسی از تصمیمگیری در برابر ایدههای قابل قبول تهران برای احیای توافق سر باز زد و در ادامه بروز اغتشاشات داخلی را هم فرصت مناسبی برای دست کشیدن از گفتوگو دید و صریحاً اعلام کرد که همه تمرکز خود را متوجه آشوبهای ایران نموده است. به این ترتیب نماینده امریکا در امور ایران در جدیدترین موضعگیری خود در همایشی در «اندیشکده کارنگی» بار دیگر بر حمایت واشنگتن از اغتشاشات ایران پای فشرد و مدعی شد که «امریکا روی مسائلی از ایران تمرکز دارد که برایش مفید باشد و در حال حاضر اگر قرار باشد هیچ اتفاقی در موضوع توافق هستهای ایران رخ ندهد، واشنگتن هم وقت خود را روی آن هدر نمیدهد». «مالی» در ادامه ادعاهای خود افزوده است که امریکا وقت خود را جایی صرف میکند که فایده داشته باشد، از جمله حمایت از اعتراضات در ایران و تلاش میکند که انتقال تسلیحات از تهران به مسکو برای استفاده در جنگ اوکراین را متوقف کند.
ایجاد بنبست در مذاکرات
فارغ از آنکه مقامهای امریکایی در تکرار موضع واهی تهدید نظامی، عاملیت خود در بنبست مذاکرات هستهای را نادیده میگیرند و میکوشند توپ مذاکرات را در زمین ایران بیندازند، تجربههای شکستخورده خود در مداخلهجویی در امور داخلی ایران را نیز به بوته فراموشی سپردهاند. حمایت تمامقد واشنگتن از آشوبهایی که در پی مرگ مهسا امینی در کشور رخ داده و سبب شده این کشور رسماً رویکرد دیپلماسی درباره مذاکرات را کنار بگذارد، این واقعیت را نشان داده که فارغ از آنچه مسئولان دولت «بایدن» تحت عنوان سیاستهای اعلامی خود از تریبونها و رسانههای رسمی اعلام میکنند، آنچه در عمل پیگیری مینمایند، همان سیاستی است که رؤسای جمهور امریکا از «باراک اوباما»ی دموکرات گرفته تا «ترامپ» در طول سالهای اخیر در دستور کار قرار داده و با ناکامی روبهرو شدهاند؛ یعنی حذف دیپلماسی ذیل هدف دامن زدن به اغتشاشات برای تحقق ضربه اساسی به نظام جمهوری اسلامی ایران.
به این ترتیب «بایدن» در پیگیری این رویکرد فراموش کرده که پیشتر رؤسای جمهور امریکا چه شکستهایی را در مقابل ایران در کارنامه سیاست خارجی ایالات متحده به ثبت رسانده و نشان دادهاند که حذف گزینه دیپلماسی و روی آوردن به رویکرد مداخلهجویی و تهدید نظامی چه خسارات سنگینی را به این کشور تحمیل کرده و در نهایت شکست پروژههایی نظیر «خاورمیانه جدید» و مهمتر از آن، اخراج ننگین این رژیم از غرب آسیا را بهدنبال داشته است. از اینرو دولتمردان امریکایی باید این تجربیات شکستخورده را چراغ راهنمای خود قرار دهند و در رویکردی که در پیش گرفتهاند، فراموش نکنند که گشودن جبهه نبرد جدید با یکی از ذینفوذترین بازیگران منطقه خاورمیانه شاید این بار بهای سنگینتری برای واشنگتن به همراه داشته باشد.
اروپا همچنان در مدار کرنش
مقامهای کشورهای اروپایی طرف مذاکره نیز دوشادوش امریکا در حال افزودن بر گستره بیاعتمادی شکل گرفته در فضای بینالمللی هستند. این کشورها که در زمین مذاکرات تنها ناظرانی کرنشگر بودهاند، اغتشاشات داخل ایران را به فرصتی برای اقدامات تحریمی مشابه آنچه واشنگتن در دستور کار قرار داده، تبدیل کردهاند. بعد از تحریمهایی که اتحادیه اروپا به همین بهانه علیه شماری از نهادها و مقامهای جمهوری اسلامی به تصویب رساند، «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان نیز با ادعای سرکوب مردم در ایران، ادعا کرد که دولت آلمان در حال بررسی تحریمهای بیشتر علیه تهران است. او از همبستگی برلین با اغتشاشگران خبر داد و گفت: «تحریمهای اروپا مهم هستند و ما در حال بررسی گامهای بیشتر هستیم.»
پیشتر اتحادیه اروپا، امریکا، انگلیس و کانادا تحریمهایی را به بهانه اغتشاشات اخیر در ایران علیه مقامات و نهادهای ایرانی اعمال کرده بودند. در همین حال کانادا نیز در ادامه رویکرد خود برای حمایت از اغتشاشات نام 4 فرد و 2 نهاد ایرانی دیگر را در فهرست تحریمها قرار داد. نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و مرکز آموزشی جامعة المصطفی العالمیه دو نهادی هستند که تحریم شدهاند. حسین رحیمی، احمد فاضلیان، اسدالله جعفری و سید مرتضی موسوی اسامی افراد تحریمشده هستند. دولت کانادا ماه گذشته هم ۶ فرد و 4 نهاد را به بهانه نقض حقوق بشر در ایران در فهرست تحریم قرار داده و همچنین در اقدامی نمایشی اعلام کرده بود که ۱۰ هزار نفر از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای همیشه از ورود به کانادا منع خواهند شد!
جنگ تحریمها ادامه دارد
در پی این تحریمهای امریکا و اروپا بود که وزارت امور خارجه ایران هم در اقدامی متقابل، شماری از چهرهها و نهادهای امریکایی را تحریم کرد. «میخائیل اولیانف»، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین به شکلگیری فضای تحریمهای غربی علیه ایران واکنش نشان داد و با اشاره به تحریمهای تازه ایران علیه اشخاص و نهادهای امریکایی، بر اهمیت احیای توافق هستهای برای پایان دادن به جنگ تحریمها تأکید کرد. او در این رابطه در صفحه توئیترش نوشت: «جنگ تحریمها ادامه دارد. آیا الان وقت آن نیست که دو طرف با احیای برجام و بدون تأخیر بیشتر آن را متوقف کنند؟»
«روی میز بودن گزینه نظامی» علیه ایران موضعی نیست که در شرایط کنونی با وضعیت متزلزل ایالات متحده در عرصه داخلی و خارجی متناسب باشد، اما تکرار آن از سوی «رابرت مالی» نشان میدهد مقامهای جدید امریکا عادت به سانسور واقعیات و نادیدهگرفتن تجربه سردمداران قبلی خود دارند و گاه هنگام سخنرانی و خارج از بیانیههای کتبی مجبور میشوند تا فشار ناشی از شکست و نفرت خود در برابر اراده مردم ایران را در قالب عبارات تهدیدآمیز بر زبان آورند؛ موضعی که حتی به نظر نمیرسد بازتابی از واقعیات قدرت و سیاست امریکا در منطقه خاورمیانه و بویژه پیرامون جمهوری اسلامی باشد.
ضعیفتر از ترامپ
در حقیقت این تأکید مستمر بر گزینه نظامی از فقدان یک توانایی واقعی ناشی میشود که دولتمردان ایالات متحده در مورد ایران به آن دچار هستند. در حالی که کشورمان در سالهای اخیر کوشیده به پرونده ادعایی غرب درباره روند صلحآمیز هستهای خود از طریق مشارکت فعال در مذاکرات پاسخ دهد، تنها گزینه قابل پیگیری برای امریکا توجه به مذاکرات جاری بود که نشان داد عملاً هیچ پایبندیای به آن ندارد. «جو بایدن»، رئیسجمهور امریکا در حالی با آغاز به کار خود خروج از توافق هستهای توسط «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور پیشین را یک اشتباه خسارتبار خواند که به نظر میرسید این انتقاد بیش از آنکه چراغ راهنمایی برای مسیر پیش روی او باشد، راه «بایدن» را برای جمع کردن امتیازات بیشتر در مقایسه با رئیسجمهور پیشین آسان میکرد؛ چه آنکه سیاست امروز کاخ سفید بازتابی از همان سیاست «ترامپ» است.
صدای مخالفان دیپلماسی
دولت «بایدن» که همزمان با مذاکرات کج دار و مریز دیپلماتهایش، سلاح تحریم را همچنان در دست نگه داشته، در ابتدا وانمود کرد خود را به این وعده پایبند نشان دهد که توافق از مسیر گفتوگو را محترم خواهد شمرد و دوباره از توافق احتمالی خارج نخواهد شد، اما تحت تأثیر صدای مخالفان دیپلماسی از تصمیمگیری در برابر ایدههای قابل قبول تهران برای احیای توافق سر باز زد و در ادامه بروز اغتشاشات داخلی را هم فرصت مناسبی برای دست کشیدن از گفتوگو دید و صریحاً اعلام کرد که همه تمرکز خود را متوجه آشوبهای ایران نموده است. به این ترتیب نماینده امریکا در امور ایران در جدیدترین موضعگیری خود در همایشی در «اندیشکده کارنگی» بار دیگر بر حمایت واشنگتن از اغتشاشات ایران پای فشرد و مدعی شد که «امریکا روی مسائلی از ایران تمرکز دارد که برایش مفید باشد و در حال حاضر اگر قرار باشد هیچ اتفاقی در موضوع توافق هستهای ایران رخ ندهد، واشنگتن هم وقت خود را روی آن هدر نمیدهد». «مالی» در ادامه ادعاهای خود افزوده است که امریکا وقت خود را جایی صرف میکند که فایده داشته باشد، از جمله حمایت از اعتراضات در ایران و تلاش میکند که انتقال تسلیحات از تهران به مسکو برای استفاده در جنگ اوکراین را متوقف کند.
ایجاد بنبست در مذاکرات
فارغ از آنکه مقامهای امریکایی در تکرار موضع واهی تهدید نظامی، عاملیت خود در بنبست مذاکرات هستهای را نادیده میگیرند و میکوشند توپ مذاکرات را در زمین ایران بیندازند، تجربههای شکستخورده خود در مداخلهجویی در امور داخلی ایران را نیز به بوته فراموشی سپردهاند. حمایت تمامقد واشنگتن از آشوبهایی که در پی مرگ مهسا امینی در کشور رخ داده و سبب شده این کشور رسماً رویکرد دیپلماسی درباره مذاکرات را کنار بگذارد، این واقعیت را نشان داده که فارغ از آنچه مسئولان دولت «بایدن» تحت عنوان سیاستهای اعلامی خود از تریبونها و رسانههای رسمی اعلام میکنند، آنچه در عمل پیگیری مینمایند، همان سیاستی است که رؤسای جمهور امریکا از «باراک اوباما»ی دموکرات گرفته تا «ترامپ» در طول سالهای اخیر در دستور کار قرار داده و با ناکامی روبهرو شدهاند؛ یعنی حذف دیپلماسی ذیل هدف دامن زدن به اغتشاشات برای تحقق ضربه اساسی به نظام جمهوری اسلامی ایران.
به این ترتیب «بایدن» در پیگیری این رویکرد فراموش کرده که پیشتر رؤسای جمهور امریکا چه شکستهایی را در مقابل ایران در کارنامه سیاست خارجی ایالات متحده به ثبت رسانده و نشان دادهاند که حذف گزینه دیپلماسی و روی آوردن به رویکرد مداخلهجویی و تهدید نظامی چه خسارات سنگینی را به این کشور تحمیل کرده و در نهایت شکست پروژههایی نظیر «خاورمیانه جدید» و مهمتر از آن، اخراج ننگین این رژیم از غرب آسیا را بهدنبال داشته است. از اینرو دولتمردان امریکایی باید این تجربیات شکستخورده را چراغ راهنمای خود قرار دهند و در رویکردی که در پیش گرفتهاند، فراموش نکنند که گشودن جبهه نبرد جدید با یکی از ذینفوذترین بازیگران منطقه خاورمیانه شاید این بار بهای سنگینتری برای واشنگتن به همراه داشته باشد.
اروپا همچنان در مدار کرنش
مقامهای کشورهای اروپایی طرف مذاکره نیز دوشادوش امریکا در حال افزودن بر گستره بیاعتمادی شکل گرفته در فضای بینالمللی هستند. این کشورها که در زمین مذاکرات تنها ناظرانی کرنشگر بودهاند، اغتشاشات داخل ایران را به فرصتی برای اقدامات تحریمی مشابه آنچه واشنگتن در دستور کار قرار داده، تبدیل کردهاند. بعد از تحریمهایی که اتحادیه اروپا به همین بهانه علیه شماری از نهادها و مقامهای جمهوری اسلامی به تصویب رساند، «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان نیز با ادعای سرکوب مردم در ایران، ادعا کرد که دولت آلمان در حال بررسی تحریمهای بیشتر علیه تهران است. او از همبستگی برلین با اغتشاشگران خبر داد و گفت: «تحریمهای اروپا مهم هستند و ما در حال بررسی گامهای بیشتر هستیم.»
پیشتر اتحادیه اروپا، امریکا، انگلیس و کانادا تحریمهایی را به بهانه اغتشاشات اخیر در ایران علیه مقامات و نهادهای ایرانی اعمال کرده بودند. در همین حال کانادا نیز در ادامه رویکرد خود برای حمایت از اغتشاشات نام 4 فرد و 2 نهاد ایرانی دیگر را در فهرست تحریمها قرار داد. نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و مرکز آموزشی جامعة المصطفی العالمیه دو نهادی هستند که تحریم شدهاند. حسین رحیمی، احمد فاضلیان، اسدالله جعفری و سید مرتضی موسوی اسامی افراد تحریمشده هستند. دولت کانادا ماه گذشته هم ۶ فرد و 4 نهاد را به بهانه نقض حقوق بشر در ایران در فهرست تحریم قرار داده و همچنین در اقدامی نمایشی اعلام کرده بود که ۱۰ هزار نفر از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای همیشه از ورود به کانادا منع خواهند شد!
جنگ تحریمها ادامه دارد
در پی این تحریمهای امریکا و اروپا بود که وزارت امور خارجه ایران هم در اقدامی متقابل، شماری از چهرهها و نهادهای امریکایی را تحریم کرد. «میخائیل اولیانف»، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین به شکلگیری فضای تحریمهای غربی علیه ایران واکنش نشان داد و با اشاره به تحریمهای تازه ایران علیه اشخاص و نهادهای امریکایی، بر اهمیت احیای توافق هستهای برای پایان دادن به جنگ تحریمها تأکید کرد. او در این رابطه در صفحه توئیترش نوشت: «جنگ تحریمها ادامه دارد. آیا الان وقت آن نیست که دو طرف با احیای برجام و بدون تأخیر بیشتر آن را متوقف کنند؟»

زلنسکی؛ بازیگری برای نمایشنامه امریکا
گروه سیاسی/ «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین در گفت و گو با یک رسانه صهیونیستی سخنانی غیرواقعی علیه ایران مطرح کرد.
وی در گفتوگو با برنامه «اودا» تلویزیون رژیم صهیونیستی که شب دوشنبه در سرزمین اشغالی پخش شد مرحلهای جدید از ادعای ضد ایرانی را گشود و گفت: «ما در حال نبرد علیه یک اتحاد بزرگ جدید یعنی روسیه و ایران هستیم و هماکنون امیدوارم که اسرائیل به ما کمک کند و ما با قدرت به این اتحاد واکنش نشان دهیم.» وی مدعی شد سازمانهای اطلاعاتی اوکراین و کشورهای دیگر میگویند که روسیه حدود 1500 پهپاد تهاجمی ایرانی در اختیار دارد.رئیسجمهور اوکراین مدعی شد تهدیدات گستردهتری از سوی روسیه و ایران در راه است و گفت: «بیایید با هم فکر کنیم که آنها ممکن است چه تعداد از این (پهپادها) را علیه اوکراین مورد استفاده قرار دهند.» وی با طرح اتهاماتی علیه جمهوری اسلامی گفت: «ما هر روز علیه ایران در حال نبرد هستیم، 400 حمله با پهپادهای ایرانی به مردم ما، زیرساختهای غیرنظامی صورت میگیرد. ما به اسرائیل اطلاع دادهایم و گفتیم با پدافندهای هوایی به ما کمک کنید. ما میتوانیم با پدافند هوایی علیه این شر بپیوندیم. زیرساخت یا نهادهای نظامی اسرائیلی همچنین پهپادهایی در اختیار دارند که میتواند در این حمله و در این جنگ به ما کمک کند.» این سخنان اولین بار نیست که از سوی اوکراین علیه کشورمان مطرح میشود و در هفتههای گذشته این کشور بارها با ادعای فروش پهپاد به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین اتهامات بدون ارائه یک تصویر یا سند متقن را مطرح کردهاند، هرچند این ادعاها هر بار از سوی جمهوری اسلامی ایران و روسیه رد شده است اما نگاهی به دیگر سخنان اخیر زلنسکی و تحولات جنگ اخیر میتواند پرده از واقعیت کنار بزند.
مواضع ضدایرانی برای خوشایند صهیونیستها
یکم؛ زلنسکی در این مصاحبه میگوید اسرائیل نسبت به نیازهای اوکراین ناشنوا است. وی با اشاره به اینکه من اسرائیل را درک نمیکنم به رایزنیهای خود با صهیونیستها اشاره میکند و می گوید «من با سه تن از نخستوزیران شما در زمانهای مختلف در طول جنگ صحبت کردم و چندین بار و از هر کدام از آنها خواستم به ما کمک کنید. مدتها قبل از شروع جنگ، از نتانیاهو سیستمهای گنبد آهنین را خواستم. فکر میکنم شما متوجه شده اید که پاسخ او چه بوده است، زیرا اوکراین در حال حاضر سیستمهای گنبد آهنین ندارد.» اما این تنها خواسته او نبود. زلنسکی در مصاحبه فاش میکند که درخواست اولیهاش در آغاز جنگ بسیار سادهتر بود، «سیستمهای ارتباطی به ما بدهید» و او اکنون میگوید: «اوکراین هرگز آنها را دریافت نکرده است.» با این حال زلنسکی توضیح داد که رژیم صهیونیستی اخیراً با درخواست اوکراین برای عرضه سامانههای رادیویی موافقت کرده است اما جزئیات آن نامشخص است.
این سخنان در حالی است که «آندری یرماک» رئیس دفتر ریاستجمهوری اوکراین در توئیتی در اشاره به انتخابات رژیم صهیونیستی که در فلسطین اشغالی در حال برگزاری است، مدعی انتخابات آزاد در این رژیم شد و به صهیونیستها به این خاطر تبریک گفت. به گزارش فارس؛ یرماک در ادامه این ادعایش، در اظهارنظری بیربط سراغ مردم ایران و روسیه رفت و مدعی شد: متأسفانه ساکنان ایران، فدراسیون روسیه و شهروندان اوکراینی در سرزمینهای تحت اشغال موقت روسیه از این حق معمول دنیای متمدن محروم هستند.
همکیشی با صهیونیستها
این موضع دولتمردان اوکراین به خوبی نشان میدهد مقامات این کشور تلاش دارند با ترسیم کردن فضایی از جنگ اخیر، صهیونیستها را ملزم به حضور جدیتر در جنگ اوکراین کنند. آنها برای اقناعسازی صهیونیستها به حضور در جنگ علیه روسیه، چنگ به ادعایی زدهاند که رژیم صهیونیستی را به رغم ضعفها و مشکلات داخلی خود به کییف متوجه کند.
دوم؛ زلنسکی پس از مقامات ارشد رژیم صهیونیستی خود را دومین حاکم یهودی دولتی در جهان میداند و انتظاراتی فزاینده از این رژیم ناتوان دارد. او تصور میکند مقامات این رژیم به رغم نزدیکی دینی به وی و دشمنی با ایران و همچنین ضربه خوردن از روسها در جنگ داخلی سوریه میتوانند شریکی پایدار و راهبردی در جنگ اوکراین باشند، غافل از اینکه مشکل از جایی است که در ادامه توضیح داده خواهد شد و حضور قوی تر سرمایه و تسلیحات صهیونیستی نیز به مانند کمکهای مالی و تسلیحاتی امریکا و کشورهای اروپایی برای زلنسکی چاره ساز نخواهد بود.
مقصر اصلی بحراین در اوکراین
سوم؛ سیاست عرصه بازیگری و کمدی نیست و هر کشور برای کنشهای خود مقدورات و محذوراتی دارد که باید بین آنها تعادل برقرار نماید. بازی کردن در فیلمنامهای از پیش نوشته شده به آن معناست که بازیگر خود را در تسخیر تهیه کننده و کارگردان نماید. حالا شخص بازیگر اگر بهترین بازی را هم از خود به نمایش بگذارد در نهایت تنها توانسته وظایف تعریف شده برای خود را به خوبی انجام دهد. حالا فیلم نامه نمایش این روزهای اوکراین که از سوی امریکاییها نوشته شده است در حال اجرا با بازی زلنسکی است. او یک بار با خارج کردن اوکراین از بیطرفی در نزاع روسیه و ناتو کشور را به ورطه جنگ انداخت و اکنون بیست درصد آن را از دست داده است. رئیس جمهور اوکراین گوشهای خود را گرفته تا صدای دانشمندان بیطرفی همچون جان مرشایمر امریکایی را نشنود که بارها گفتهاند که علت اصلی جنگ کنونی سناریوی غرب برای تبدیل کردن اوکراین به سنگری در مرزهای روسیه بوده که متأسفانه زلنسکی نیز چشم بسته این کشور را به گوشت قربانی ناتو و امریکا تبدیل کرده است.
کلید حل مسأله در دستان اوکراین است
چهارم؛ اشتباه دیگر زلنسکی نیز در ادامه دادن جنگی بود که قرار نیست برای این کشور پیروزی بهدست آورد. به قول هنری کیسینجر وزیر خارجه اسبق امریکا و از کارشناسان بلندپایه مسائل ژئوپلیتیک کلید حل مسأله در دستان اوکراین است که جنگ را پایان دهد. وی بیش از چهار ماه قبل به زلنسکی هشدار داده بود که واگذاری بخشهای روس نشین اراضی اوکراین به روسیه را بپذیرد و به جنگ پایان دهد. چند ماه بعد از بیتوجهی به سخنان کیسینجر، روسیه رسماً چهار منطقه از اوکراین را به خاک خود الحاق کرد. به بیان دیگر اوکراین ،نه تنها نتوانست از تمامیت ارضی خود دفاع کند که حتی سایه جنگ را بر کشور خود نگه داشته و آینده نامعلومی را برای مردم خود رقم زده است. در چنین شرایطی که خاک اوکراین قربانی زیاده خواهی ناتو و امریکا شده است هیچکس بیشتر از مقامات اوکراین شایسته سرزنش نیست.
تغییر موضع ناگهانی اوکراین
پنجم؛ زلنسکی اکنون در حالی همصدا با امریکا به ایران حمله میکند که این کشور و دیگر کشورهای اروپایی طی چند ماهی که ایالات متحده این اتهام را متوجه تهران میکرد و بازی سیاسی خود را آغاز کرده بودند سیاستی بغایت متفاوت را در پیش گرفته بودند. همزمان که امریکا ایران را متهم به عبور از سیاست بیطرفی می کرد مقامات اوکراین از کمکهای انسان دوستانه ایران که حتی در شرایط تحریم کشورمان به کییف شده بود تقدیر میکردند. همچنین رئیس جمهور فرانسه دقیقاً 10 روز بعد از آنکه جیک سالیوان مشاور امنیت ملی امریکا این اتهام را به کشورمان زده بود در تماس با رئیس جمهور کشورمان درخواست کرد تا تهران به عنوان کشوری بیطرف میانجی پایان دادن به جنگ اوکراین شود. توسل اروپا به ایران باعث شد ایران پس از رایزنیهای مورد نیاز یک طرح ابتکار صلح روی میز بگذارد و وزیر خارجه به همین منظور راهی مسکو شود؛ اتفاقی که با استقبال کشورهای اروپایی در همان زمان رو به رو شد. همین مسأله خود گویای آن است که نه تنها اوکراین که کشورهای اروپایی نیز در ابتدا با ادعاهای غیرواقعی امریکا در خصوص نقش پهپاد ایران در جنگ اوکراین قصد همراهی نداشتند. آنها پس از چندین هفته از تکرار ادعاهای امریکا و احتمالاً در یک بده بستان سیاسی و البته به دلیل وابستگی و دنباله روی سیاسی با امریکا در این بازی سیاسی نقشآفرینی کردند.
به نظر می رسد سخنان و موضع گیریهای ضد ایرانی اخیر از سوی رئیس جمهور کم تجربه اوکراین را بتوان در چهارچوب گفته شده تحلیل و تفسیر کرد.
وی در گفتوگو با برنامه «اودا» تلویزیون رژیم صهیونیستی که شب دوشنبه در سرزمین اشغالی پخش شد مرحلهای جدید از ادعای ضد ایرانی را گشود و گفت: «ما در حال نبرد علیه یک اتحاد بزرگ جدید یعنی روسیه و ایران هستیم و هماکنون امیدوارم که اسرائیل به ما کمک کند و ما با قدرت به این اتحاد واکنش نشان دهیم.» وی مدعی شد سازمانهای اطلاعاتی اوکراین و کشورهای دیگر میگویند که روسیه حدود 1500 پهپاد تهاجمی ایرانی در اختیار دارد.رئیسجمهور اوکراین مدعی شد تهدیدات گستردهتری از سوی روسیه و ایران در راه است و گفت: «بیایید با هم فکر کنیم که آنها ممکن است چه تعداد از این (پهپادها) را علیه اوکراین مورد استفاده قرار دهند.» وی با طرح اتهاماتی علیه جمهوری اسلامی گفت: «ما هر روز علیه ایران در حال نبرد هستیم، 400 حمله با پهپادهای ایرانی به مردم ما، زیرساختهای غیرنظامی صورت میگیرد. ما به اسرائیل اطلاع دادهایم و گفتیم با پدافندهای هوایی به ما کمک کنید. ما میتوانیم با پدافند هوایی علیه این شر بپیوندیم. زیرساخت یا نهادهای نظامی اسرائیلی همچنین پهپادهایی در اختیار دارند که میتواند در این حمله و در این جنگ به ما کمک کند.» این سخنان اولین بار نیست که از سوی اوکراین علیه کشورمان مطرح میشود و در هفتههای گذشته این کشور بارها با ادعای فروش پهپاد به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین اتهامات بدون ارائه یک تصویر یا سند متقن را مطرح کردهاند، هرچند این ادعاها هر بار از سوی جمهوری اسلامی ایران و روسیه رد شده است اما نگاهی به دیگر سخنان اخیر زلنسکی و تحولات جنگ اخیر میتواند پرده از واقعیت کنار بزند.
مواضع ضدایرانی برای خوشایند صهیونیستها
یکم؛ زلنسکی در این مصاحبه میگوید اسرائیل نسبت به نیازهای اوکراین ناشنوا است. وی با اشاره به اینکه من اسرائیل را درک نمیکنم به رایزنیهای خود با صهیونیستها اشاره میکند و می گوید «من با سه تن از نخستوزیران شما در زمانهای مختلف در طول جنگ صحبت کردم و چندین بار و از هر کدام از آنها خواستم به ما کمک کنید. مدتها قبل از شروع جنگ، از نتانیاهو سیستمهای گنبد آهنین را خواستم. فکر میکنم شما متوجه شده اید که پاسخ او چه بوده است، زیرا اوکراین در حال حاضر سیستمهای گنبد آهنین ندارد.» اما این تنها خواسته او نبود. زلنسکی در مصاحبه فاش میکند که درخواست اولیهاش در آغاز جنگ بسیار سادهتر بود، «سیستمهای ارتباطی به ما بدهید» و او اکنون میگوید: «اوکراین هرگز آنها را دریافت نکرده است.» با این حال زلنسکی توضیح داد که رژیم صهیونیستی اخیراً با درخواست اوکراین برای عرضه سامانههای رادیویی موافقت کرده است اما جزئیات آن نامشخص است.
این سخنان در حالی است که «آندری یرماک» رئیس دفتر ریاستجمهوری اوکراین در توئیتی در اشاره به انتخابات رژیم صهیونیستی که در فلسطین اشغالی در حال برگزاری است، مدعی انتخابات آزاد در این رژیم شد و به صهیونیستها به این خاطر تبریک گفت. به گزارش فارس؛ یرماک در ادامه این ادعایش، در اظهارنظری بیربط سراغ مردم ایران و روسیه رفت و مدعی شد: متأسفانه ساکنان ایران، فدراسیون روسیه و شهروندان اوکراینی در سرزمینهای تحت اشغال موقت روسیه از این حق معمول دنیای متمدن محروم هستند.
همکیشی با صهیونیستها
این موضع دولتمردان اوکراین به خوبی نشان میدهد مقامات این کشور تلاش دارند با ترسیم کردن فضایی از جنگ اخیر، صهیونیستها را ملزم به حضور جدیتر در جنگ اوکراین کنند. آنها برای اقناعسازی صهیونیستها به حضور در جنگ علیه روسیه، چنگ به ادعایی زدهاند که رژیم صهیونیستی را به رغم ضعفها و مشکلات داخلی خود به کییف متوجه کند.
دوم؛ زلنسکی پس از مقامات ارشد رژیم صهیونیستی خود را دومین حاکم یهودی دولتی در جهان میداند و انتظاراتی فزاینده از این رژیم ناتوان دارد. او تصور میکند مقامات این رژیم به رغم نزدیکی دینی به وی و دشمنی با ایران و همچنین ضربه خوردن از روسها در جنگ داخلی سوریه میتوانند شریکی پایدار و راهبردی در جنگ اوکراین باشند، غافل از اینکه مشکل از جایی است که در ادامه توضیح داده خواهد شد و حضور قوی تر سرمایه و تسلیحات صهیونیستی نیز به مانند کمکهای مالی و تسلیحاتی امریکا و کشورهای اروپایی برای زلنسکی چاره ساز نخواهد بود.
مقصر اصلی بحراین در اوکراین
سوم؛ سیاست عرصه بازیگری و کمدی نیست و هر کشور برای کنشهای خود مقدورات و محذوراتی دارد که باید بین آنها تعادل برقرار نماید. بازی کردن در فیلمنامهای از پیش نوشته شده به آن معناست که بازیگر خود را در تسخیر تهیه کننده و کارگردان نماید. حالا شخص بازیگر اگر بهترین بازی را هم از خود به نمایش بگذارد در نهایت تنها توانسته وظایف تعریف شده برای خود را به خوبی انجام دهد. حالا فیلم نامه نمایش این روزهای اوکراین که از سوی امریکاییها نوشته شده است در حال اجرا با بازی زلنسکی است. او یک بار با خارج کردن اوکراین از بیطرفی در نزاع روسیه و ناتو کشور را به ورطه جنگ انداخت و اکنون بیست درصد آن را از دست داده است. رئیس جمهور اوکراین گوشهای خود را گرفته تا صدای دانشمندان بیطرفی همچون جان مرشایمر امریکایی را نشنود که بارها گفتهاند که علت اصلی جنگ کنونی سناریوی غرب برای تبدیل کردن اوکراین به سنگری در مرزهای روسیه بوده که متأسفانه زلنسکی نیز چشم بسته این کشور را به گوشت قربانی ناتو و امریکا تبدیل کرده است.
کلید حل مسأله در دستان اوکراین است
چهارم؛ اشتباه دیگر زلنسکی نیز در ادامه دادن جنگی بود که قرار نیست برای این کشور پیروزی بهدست آورد. به قول هنری کیسینجر وزیر خارجه اسبق امریکا و از کارشناسان بلندپایه مسائل ژئوپلیتیک کلید حل مسأله در دستان اوکراین است که جنگ را پایان دهد. وی بیش از چهار ماه قبل به زلنسکی هشدار داده بود که واگذاری بخشهای روس نشین اراضی اوکراین به روسیه را بپذیرد و به جنگ پایان دهد. چند ماه بعد از بیتوجهی به سخنان کیسینجر، روسیه رسماً چهار منطقه از اوکراین را به خاک خود الحاق کرد. به بیان دیگر اوکراین ،نه تنها نتوانست از تمامیت ارضی خود دفاع کند که حتی سایه جنگ را بر کشور خود نگه داشته و آینده نامعلومی را برای مردم خود رقم زده است. در چنین شرایطی که خاک اوکراین قربانی زیاده خواهی ناتو و امریکا شده است هیچکس بیشتر از مقامات اوکراین شایسته سرزنش نیست.
تغییر موضع ناگهانی اوکراین
پنجم؛ زلنسکی اکنون در حالی همصدا با امریکا به ایران حمله میکند که این کشور و دیگر کشورهای اروپایی طی چند ماهی که ایالات متحده این اتهام را متوجه تهران میکرد و بازی سیاسی خود را آغاز کرده بودند سیاستی بغایت متفاوت را در پیش گرفته بودند. همزمان که امریکا ایران را متهم به عبور از سیاست بیطرفی می کرد مقامات اوکراین از کمکهای انسان دوستانه ایران که حتی در شرایط تحریم کشورمان به کییف شده بود تقدیر میکردند. همچنین رئیس جمهور فرانسه دقیقاً 10 روز بعد از آنکه جیک سالیوان مشاور امنیت ملی امریکا این اتهام را به کشورمان زده بود در تماس با رئیس جمهور کشورمان درخواست کرد تا تهران به عنوان کشوری بیطرف میانجی پایان دادن به جنگ اوکراین شود. توسل اروپا به ایران باعث شد ایران پس از رایزنیهای مورد نیاز یک طرح ابتکار صلح روی میز بگذارد و وزیر خارجه به همین منظور راهی مسکو شود؛ اتفاقی که با استقبال کشورهای اروپایی در همان زمان رو به رو شد. همین مسأله خود گویای آن است که نه تنها اوکراین که کشورهای اروپایی نیز در ابتدا با ادعاهای غیرواقعی امریکا در خصوص نقش پهپاد ایران در جنگ اوکراین قصد همراهی نداشتند. آنها پس از چندین هفته از تکرار ادعاهای امریکا و احتمالاً در یک بده بستان سیاسی و البته به دلیل وابستگی و دنباله روی سیاسی با امریکا در این بازی سیاسی نقشآفرینی کردند.
به نظر می رسد سخنان و موضع گیریهای ضد ایرانی اخیر از سوی رئیس جمهور کم تجربه اوکراین را بتوان در چهارچوب گفته شده تحلیل و تفسیر کرد.

دیگه چه خبر؟
ژست پیروزی از سوی بازندهها!
خبر اول اینکه، معاون اول دولت روحانی در تازهترین مواضع خود سعی کرده به نام مردم به نوعی افتضاحات مدیریتی خود و اعتدالیون را پنهان کند و با نعل وارونه و آدرسهای غلط از بازنده بودن در میان افکار عمومی فرار کنند!
اسحاق جهانگیری اخیراً در متنی که منتشر کرده بدون اینکه به سکوت خودش و جریان مدعی اصلاحطلبی در آشوبها و اغتشاشات اخیر اشاره کند، آورده است: «بهخاطر دارم چهار ماه پس از تشکیل دولت دوم روحانی که در سال ۱۳۹۶ با حدود ۲۴ میلیون رأی رویکار آمد، اعتراضاتی نسبت به گرانی شکل گرفت، باب این بحث در دولت باز شد. البته تورم در آن سال هنوز تک رقمی بود (۹درصد)، ولی به هر سبب، اعتراضاتی بهوجود آمده بود. دولت در خرداد ماه ۱۳۹۷ تصویب کرد که براساس اصل ۲۷ قانون اساسی و به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم، نحوه برگزاری اعتراضات و محل آن تعیین شود. «متأسفانه» دیوان عدالت اداری با شکایت افرادی این مصوبه را ابطال کرد. اگر این مصوبه اجرایی میشد شاید حداقل بخشی از حقوق ملت در قانون اساسی برجسته شده و طرح اعتراضات مردم در عرصه عمومی و ضرورت توجه بموقع مسئولان به آنها را ممکنتر میساخت. در این شرایط بود که فرصت سوءاستفاده بیگانگان گرفته میشد.»
این اظهارات آقای جهانگیری در حالی است که مردم مدیریت خسته و نشسته و در عین حال با عواقب رنجآور جریان به اصطلاح اعتدالی- اصلاحطلبی را فراموش نکردهاند. ظاهراً آقای جهانگیری خیلی زود شاهکار مدیریتی دولت روحانی را در قیمت بنزین و اظهار بیخبری رئیسجمهور وقت فراموش کرده است! جناب جهانگیری در حالی مدعی حقوق مردم شده که تورم 59 درصدی عملکرد او و دولت اعتدالی بوده است.
ایشان همچنین از فاجعه «ارز جهانگیری» (قیمتگذاری 4200 تومانی ارز و واگذاری چند ده میلیارد دلار به همین نرخ) که رانت بزرگی را برای رانتخواران فراهم کرد؛ چیزی نگفت و نگفت که چه بلایی بر سر مردم آمد!
واقعیت این است که بازنده بودن در میان افکار عمومی را نمیتوان با روایت و نعل وارونه به پیروزی تبدیل کرد. اساساً مردم، جریانی که دست خارجی آشوب و اغتشاش را ندید؛ جریانی میدانند که دشمن آنها را پل رسیدن به اهداف خود تعریف کرده است.
صهیونیستها در کنار جریان آشوب
خبر دیگر اینکه، روز گذشته تصویر نامهای ساختگی و منتسب به سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در فضای مجازی از سوی رسانههای معاند منتشر و بازنشر شد. در این پیامها ادعا شده است دبیرکل حزبالله در نامهای سرّی و فوری خطاب به شخصیتی خیالی(!) تحت عنوان «فرمانده شورایعالی جهادی» از وی درخواست کرده اقدامات لازم بهمنظور اعزام نیروهای 2 واحد 133 و گردان عملیات خارجی حزبالله تحت نام واحد 910، به ایران جهت مقابله با معترضان و حفاظت از شخصیتهای مهم سیاسی ایرانی صورت پذیرد. طبق گزارشی که در خبرگزاری تسنیم منتشر شده، این نامه جعلی نخستین بار توسط یک خبرنگار زن صهیونیستی بهنام «امیلی شرادر» که ستوننویس روزنامه جروزالم پست است تولید و پس از آن توسط بسیاری از شبکههای تلویزیونی معاند جمهوری اسلامی ایران از جمله صدای امریکا نیز بازنشر شده است. تسنیم در گفتوگو با یک کارشناس ارشد امنیتی درباره مطالب مندرج در این نامه به نکات قابلتوجهی دست یافته است؛ نخست آنکه علاوه بر جعل آشکار قالب سربرگ و مهرهای مورد استفاده در این نامه، قالب و لحن نگارش نامه از چهارچوب نامههای رسمی و اداری بهدور است، مانند استفاده کلمه عربی (ارجو) بهمعنی لطفاً که در نامههای رسمی اگر دستوری باشد بهکار نمیرود. دوم آنکه اساساً جایگاه و پست سازمانی تحت عنوان شورایعالی جهادی در ساختار حزبالله و مقاومت اسلامی لبنان وجود خارجی ندارد؛ سوم اینکه واحدهای نظامی با شمارههای معرفیشده در این نامه جعلی تحت عنوان بخشهای اداری و عملیاتی حزبالله اساساً وجود خارجی ندارند یا آنکه نامهای اطلاقشده صحیح نیست. علاوه بر این حزبالله هیچگاه چنین واحدهایی در ساختار خود معرفی نکرده است و این مطالب صرفاً بهکرّات توسط رسانههای رژیم صهیونیستی تولید و انتشار یافتهاند.
تشکیل پرونده در رابطه با فوت فرشته احمدی
شنیدیم که، رسانههای ضد انقلاب در جدیدترین ادعای خود اعلام کردند خانمی به نام فرشته احمدی در اغتشاشات مسلحانه اخیر شهر مهاباد توسط پلیس کشته شده است اما طبق بررسیهایی که تاکنون انجام شده و مطابق گزارشهای مراجع قانونی، شلیک گلوله از داخل منزل این فرد انجام شده و این موضوع را اعضای خانواده این خانم هم تأیید کردهاند؛ موضوعی که مورد سانسور رسانههای بیگانه قرار گرفت و عدهای نیز بدون توجه به خانواده احمدی با حضور در مراسم خاکسپاری اقدام به شعاردهی کردند.
حسب اعلام مراجع انتظامی و امنیتی هم در محدوده منزل این خانم در زمان وقوع حادثه هیچگونه تجمع، اغتشاش و حضور نیروهای حافظ امنیت وجود نداشته و دستگاه قضایی بدون توجه به فضاسازیهای رسانهای موضوع قتل خانم احمدی را بررسی میکند. روز گذشته ناصر عتباتی رئیس کل دادگستری آذربایجان غربی در گفتوگو با میزان در رابطه با جزئیات فوت خانم فرشته احمدی در شهرستان مهاباد اظهار کرد: در حال حاضر پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شده و بازپرس جنایی در حال بررسی موضوع و انجام تحقیقات مقدماتی است.
اشک تمساح برای یک قاتل
دست آخر اینکه، محمد قبادلو که در جریان اغتشاشات اخیر با خودروی پیکان چندین نفر از مأموران پلیس را زیر گرفته و منجر به کشته شدن استوار وحید کرمپور حسنوند و مجروح شدن 5 مأمور دیگر شده، اکنون سوژه جدید برای رسانههای ضدانقلاب شده است. رسانههای بیگانه تلاش دارند تا از این قاتل تصویر یک انسان بیگناه را به نمایش بگذارند. انتشار یک فیلم از تظلمخواهی مادر محمد قبادلو در فضای مجازی نیز دستمایهای برای این ادعا فراهم کرده است. وی در این فیلم مدعی شده که در جلسه اول دادگاه وی حکم اعدام او صادر شده است. به همین دلیل مادر قبادلو خواهان استمداد و حمایت مردم از فرزندش میشود. ادعای حکم اعدام قبادلو در حالی است که هنوز حکمی برای او صادر نشده است.
گفتنی است، روز گذشته قوه قضائیه فیلمی را از جلسه دادگاه منتشر کرده است که در آن محمد قبادلو صراحتاً اقدام مجرمانه خود را میپذیرد و حتی پرده از اقدام قبلی خود برای حضور در شهر سقز برای ایجاد اغتشاش برمیدارد.
خبر اول اینکه، معاون اول دولت روحانی در تازهترین مواضع خود سعی کرده به نام مردم به نوعی افتضاحات مدیریتی خود و اعتدالیون را پنهان کند و با نعل وارونه و آدرسهای غلط از بازنده بودن در میان افکار عمومی فرار کنند!
اسحاق جهانگیری اخیراً در متنی که منتشر کرده بدون اینکه به سکوت خودش و جریان مدعی اصلاحطلبی در آشوبها و اغتشاشات اخیر اشاره کند، آورده است: «بهخاطر دارم چهار ماه پس از تشکیل دولت دوم روحانی که در سال ۱۳۹۶ با حدود ۲۴ میلیون رأی رویکار آمد، اعتراضاتی نسبت به گرانی شکل گرفت، باب این بحث در دولت باز شد. البته تورم در آن سال هنوز تک رقمی بود (۹درصد)، ولی به هر سبب، اعتراضاتی بهوجود آمده بود. دولت در خرداد ماه ۱۳۹۷ تصویب کرد که براساس اصل ۲۷ قانون اساسی و به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم، نحوه برگزاری اعتراضات و محل آن تعیین شود. «متأسفانه» دیوان عدالت اداری با شکایت افرادی این مصوبه را ابطال کرد. اگر این مصوبه اجرایی میشد شاید حداقل بخشی از حقوق ملت در قانون اساسی برجسته شده و طرح اعتراضات مردم در عرصه عمومی و ضرورت توجه بموقع مسئولان به آنها را ممکنتر میساخت. در این شرایط بود که فرصت سوءاستفاده بیگانگان گرفته میشد.»
این اظهارات آقای جهانگیری در حالی است که مردم مدیریت خسته و نشسته و در عین حال با عواقب رنجآور جریان به اصطلاح اعتدالی- اصلاحطلبی را فراموش نکردهاند. ظاهراً آقای جهانگیری خیلی زود شاهکار مدیریتی دولت روحانی را در قیمت بنزین و اظهار بیخبری رئیسجمهور وقت فراموش کرده است! جناب جهانگیری در حالی مدعی حقوق مردم شده که تورم 59 درصدی عملکرد او و دولت اعتدالی بوده است.
ایشان همچنین از فاجعه «ارز جهانگیری» (قیمتگذاری 4200 تومانی ارز و واگذاری چند ده میلیارد دلار به همین نرخ) که رانت بزرگی را برای رانتخواران فراهم کرد؛ چیزی نگفت و نگفت که چه بلایی بر سر مردم آمد!
واقعیت این است که بازنده بودن در میان افکار عمومی را نمیتوان با روایت و نعل وارونه به پیروزی تبدیل کرد. اساساً مردم، جریانی که دست خارجی آشوب و اغتشاش را ندید؛ جریانی میدانند که دشمن آنها را پل رسیدن به اهداف خود تعریف کرده است.
صهیونیستها در کنار جریان آشوب
خبر دیگر اینکه، روز گذشته تصویر نامهای ساختگی و منتسب به سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در فضای مجازی از سوی رسانههای معاند منتشر و بازنشر شد. در این پیامها ادعا شده است دبیرکل حزبالله در نامهای سرّی و فوری خطاب به شخصیتی خیالی(!) تحت عنوان «فرمانده شورایعالی جهادی» از وی درخواست کرده اقدامات لازم بهمنظور اعزام نیروهای 2 واحد 133 و گردان عملیات خارجی حزبالله تحت نام واحد 910، به ایران جهت مقابله با معترضان و حفاظت از شخصیتهای مهم سیاسی ایرانی صورت پذیرد. طبق گزارشی که در خبرگزاری تسنیم منتشر شده، این نامه جعلی نخستین بار توسط یک خبرنگار زن صهیونیستی بهنام «امیلی شرادر» که ستوننویس روزنامه جروزالم پست است تولید و پس از آن توسط بسیاری از شبکههای تلویزیونی معاند جمهوری اسلامی ایران از جمله صدای امریکا نیز بازنشر شده است. تسنیم در گفتوگو با یک کارشناس ارشد امنیتی درباره مطالب مندرج در این نامه به نکات قابلتوجهی دست یافته است؛ نخست آنکه علاوه بر جعل آشکار قالب سربرگ و مهرهای مورد استفاده در این نامه، قالب و لحن نگارش نامه از چهارچوب نامههای رسمی و اداری بهدور است، مانند استفاده کلمه عربی (ارجو) بهمعنی لطفاً که در نامههای رسمی اگر دستوری باشد بهکار نمیرود. دوم آنکه اساساً جایگاه و پست سازمانی تحت عنوان شورایعالی جهادی در ساختار حزبالله و مقاومت اسلامی لبنان وجود خارجی ندارد؛ سوم اینکه واحدهای نظامی با شمارههای معرفیشده در این نامه جعلی تحت عنوان بخشهای اداری و عملیاتی حزبالله اساساً وجود خارجی ندارند یا آنکه نامهای اطلاقشده صحیح نیست. علاوه بر این حزبالله هیچگاه چنین واحدهایی در ساختار خود معرفی نکرده است و این مطالب صرفاً بهکرّات توسط رسانههای رژیم صهیونیستی تولید و انتشار یافتهاند.
تشکیل پرونده در رابطه با فوت فرشته احمدی
شنیدیم که، رسانههای ضد انقلاب در جدیدترین ادعای خود اعلام کردند خانمی به نام فرشته احمدی در اغتشاشات مسلحانه اخیر شهر مهاباد توسط پلیس کشته شده است اما طبق بررسیهایی که تاکنون انجام شده و مطابق گزارشهای مراجع قانونی، شلیک گلوله از داخل منزل این فرد انجام شده و این موضوع را اعضای خانواده این خانم هم تأیید کردهاند؛ موضوعی که مورد سانسور رسانههای بیگانه قرار گرفت و عدهای نیز بدون توجه به خانواده احمدی با حضور در مراسم خاکسپاری اقدام به شعاردهی کردند.
حسب اعلام مراجع انتظامی و امنیتی هم در محدوده منزل این خانم در زمان وقوع حادثه هیچگونه تجمع، اغتشاش و حضور نیروهای حافظ امنیت وجود نداشته و دستگاه قضایی بدون توجه به فضاسازیهای رسانهای موضوع قتل خانم احمدی را بررسی میکند. روز گذشته ناصر عتباتی رئیس کل دادگستری آذربایجان غربی در گفتوگو با میزان در رابطه با جزئیات فوت خانم فرشته احمدی در شهرستان مهاباد اظهار کرد: در حال حاضر پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شده و بازپرس جنایی در حال بررسی موضوع و انجام تحقیقات مقدماتی است.
اشک تمساح برای یک قاتل
دست آخر اینکه، محمد قبادلو که در جریان اغتشاشات اخیر با خودروی پیکان چندین نفر از مأموران پلیس را زیر گرفته و منجر به کشته شدن استوار وحید کرمپور حسنوند و مجروح شدن 5 مأمور دیگر شده، اکنون سوژه جدید برای رسانههای ضدانقلاب شده است. رسانههای بیگانه تلاش دارند تا از این قاتل تصویر یک انسان بیگناه را به نمایش بگذارند. انتشار یک فیلم از تظلمخواهی مادر محمد قبادلو در فضای مجازی نیز دستمایهای برای این ادعا فراهم کرده است. وی در این فیلم مدعی شده که در جلسه اول دادگاه وی حکم اعدام او صادر شده است. به همین دلیل مادر قبادلو خواهان استمداد و حمایت مردم از فرزندش میشود. ادعای حکم اعدام قبادلو در حالی است که هنوز حکمی برای او صادر نشده است.
گفتنی است، روز گذشته قوه قضائیه فیلمی را از جلسه دادگاه منتشر کرده است که در آن محمد قبادلو صراحتاً اقدام مجرمانه خود را میپذیرد و حتی پرده از اقدام قبلی خود برای حضور در شهر سقز برای ایجاد اغتشاش برمیدارد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
بلوف ناشیانه رابرت مالی!
-
زلنسکی؛ بازیگری برای نمایشنامه امریکا
-
دیگه چه خبر؟

اخبارایران آنلاین