نگاهی به نمایش «ماهی بلژیکی»
سکوت، گفتوگو و تنهاییِ معاصر
آرزو ایرانی
منتقد تئاتر
نمایش «ماهی بلژیکی» به کارگردانی آروند دشتآرای، اجرایی است که بیش از آنکه بر حادثه یا روایت خطی تکیه کند، مخاطب را وارد قلمرو گفتوگو، سکوت و تنشهای پنهان انسانی میکند. این نمایش که بر اساس متنی از لئونور کنفینو شکل گرفته، نمونهای از تئاتر روانشناسانه معاصر است؛ تئاتری که ذهن مخاطب را هدف میگیرد، نه صرفاً احساسات آنی را.
نمایشنامه «ماهی بلژیکی» متنی مینیمال و دیالوگمحور است. داستان ظاهراً ساده است، اما در لایههای زیرین خود، با پرسشهایی درباره هویت، رابطه و مواجهه انسان با دیگری سر و کار دارد. متن بیش از آنکه پاسخ بدهد، سؤال ایجاد میکند و همین ویژگی، آن را به متنی چالشبرانگیز برای اجرا تبدیل کرده است.
کنفینو در این اثر، از روایت کلاسیک فاصله میگیرد و مخاطب را وادار میکند که از خلال مکثها، تغییر لحنها و سکوتها، معنای واقعی روابط را کشف کند. این ویژگی همزمان نقطه قوت و چالش اصلی متن است.
آروند دشتآرای در مقام کارگردان، رویکردی محتاطانه و وفادار به متن انتخاب کرده است. او تلاش نمیکند با افزودن عناصر فرمی یا جلوههای بصری اغراقآمیز، بار دراماتیک نمایش را بالا ببرد.
در عوض، تمرکز اصلی را بر بازیگران و ریتم گفتوگو قرار میدهد.
این انتخاب نشاندهنده اعتماد کارگردان به متن و بازی است؛ اما در عین حال ممکن است برای بخشی از تماشاگران، اجرا را کمتحرک یا یکنواخت جلوه دهد. دشتآرای آگاهانه خطر این انتخاب را میپذیرد و ترجیح میدهد نمایش درونی بماند تا نمایشی.
در واقع نشانههایی در این اثر وجود دارد که سبب شده تا مخاطب ایرانی بیش از هر مخاطب دیگری با اثر همذات پنداری کند.
کاراکترهای «ماهی بلژیکی» عمداً از منطق شخصیتپردازی کلاسیک فاصله میگیرند و در وضعیتی ایستا و عقیم باقی میمانند. آنها نه در مسیر تحولاند و نه به آگاهی تازهای میرسند؛ بلکه در چرخهای از گفتوگوهای فرسایشی گرفتارند که بیش از آنکه تلاشی برای فهم دیگری باشد، ابزاری برای تعویق مواجهه است. زبان در دهان این شخصیتها کارکرد ارتباطی خود را از دست داده و به مکانیسمی برای طفرهرفتن، کنترل و حفظ فاصله بدل میشود. نمایش آگاهانه از همدلیسازی عاطفی پرهیز میکند و کاراکترها را در معرض قضاوت تماشاگر قرار میدهد: انسانهایی که بهجای پذیرش بحران، آن را پشت لایهای از کلمات بیاثر و سکوتهای حسابشده پنهان میکنند. در این خوانش، شخصیتها نه قربانی شرایط، بلکه بازتولیدکننده فعال بنبست ارتباطیاند؛ تصویری تلخ از انسان معاصری که گفتوگو را به پناهگاهی برای فرار از تغییر تبدیل کرده است. با توجه به ساختار دو نفره نمایش، بازیگران نقش کلیدی در موفقیت یا شکست اجرا دارند. بازیها کنترلشده، درونگرا و مبتنی بر جزئیات رفتاری هستند. بازیگران تلاش میکنند احساسات را فریاد نزنند، بلکه آنها را در لحن، نگاه و سکوت منتقل کنند.
این نوع بازیگری برای تماشاگر صبور، تجربهای دقیق و قابل تأمل میسازد؛ اما برای مخاطبی که به هیجان بیرونی عادت دارد، ممکن است کماثر به نظر برسد. طراحی صحنه و نور در خدمت سادگی اجرا قرار دارد. فضا بیش از آنکه نمادین یا چشمگیر باشد، کارکردی است و اجازه میدهد تمرکز تماشاگر بر رابطه میان شخصیتها باقی بماند. این انتخاب با روح متن هماهنگ است، اما جسارت بصری بالایی ندارد. با این همه نمیتوان طراحی تازهای که برای این نمایش انجام شده را نادیده گرفت.
«ماهی بلژیکی» نمایشی عامهپسند نیست. این اثر مخاطب خود را انتخاب میکند: تماشاگر علاقهمند به تئاتر روانشناسانه، گفتوگو محور و تأملبرانگیز. نمایش از مخاطب میخواهد فعال باشد، گوش بدهد و فکر کند.
«ماهی بلژیکی» نمایشی آرام، دقیق و کمادعاست؛ اجرایی که بهجای شوک و هیجان، بر تجربه ذهنی تماشاگر تکیه میکند. این اثر نه قصد سرگرمی صرف دارد و نه میخواهد پاسخهای روشن ارائه دهد. ارزش اصلی آن در ایجاد پرسش و باقیماندن در ذهن مخاطب پس از پایان اجراست. در نهایت، «ماهی بلژیکی» تماشاگر را نه با پاسخ، بلکه با این پرسش رها میکند که آیا این همه گفتوگو، چیزی جز شکلی متمدنانه از ناتوانی در تغییر است؟
نمایش «ماهی بلژیکی» به کارگردانی آروند دشتآرای، هرشب ساعت 20 در پردیس تئاتر باغ کتاب تهران روی صحنه میرود و پذیرای علاقهمندان است.

