بازخوانی کارنامه سینمایی محمد شمسلنگرودی
بازیگری آقای شاعر
با حضور در فیلم «دکه»، محمد شمسلنگرودی، پنحمین بازی خود را در یک فیلم سینمایی تجربه میکند تا احتمالاً او را به عنوان سینماییترین شاعر ایرانی در خاطر بسپاریم. شمس لنگرودی که پیشتر در فیلمهایی همچون «پنج تا پنج»، «احتمال باران اسیدی»، «رفتن» و «دوباره زندگی» ایفای نقش کرده است، در این درام اجتماعی ملتهب به گفته سازندگان آن، او ایفاگر نقشی متفاوت خواهد بود. شمس لنگرودی با بیان علاقهاش به تجربه چالشهای تازه در گفتوگویی با ایسنا (یک سال قبل) گفته است: «من از چالش خیلی خوشم میآید و سعی میکنم اول یاد بگیرم و بعد وارد چالش شوم. درباره بازیگری هم ماجرا به همین شکل انجام شد. در ۲۶ سالگی دوره بازیگری دیدم یعنی زمینهاش را داشتم. البته وقتی برای حضور در این چالش از من دعوت کردند، خیلی مقاومت کردم چون میل نداشتم وارد فضای بازیگری شوم اما وقتی وارد شدم، دیدم چقدر با دنیای ادبیات متفاوت است.» آنچه لنگرودی از آن به عنوان چالش تازه نام میبرد یک رویکرد تازه نیست بلکه او در اواخر دهه هشتاد تجربه این چالشهای تازه را آغاز کرد. چالشی که صرفاً یک تجربهگرایی ساده و از سر تفنن نبود، بلکه یک ریسک بزرگ بود و ممکن بود اعتبار و منزلت شاعرانگی او را مخدوش کرده و به خطر بیندازد. حالا بیش از یک دهه از شروع این تجربه میگذرد اما نه تنها اعتبار شاعر بودنش لطمه نخورده که حتی حضور او در شمایل سینمایی موجب شناختهتر شدنش شده و شاعرانگیاش هم بیشتر به چشم آمده و شعرهایش بیشتر دیده و خوانده شده است. البته که ورود او به سینما و عرضه بازیگری از منظر شهرتطلبی و مناسبات سلبریتی شدگی نبود و لنگرودی تلاش کرد تا اسیر وسوسه شهرت نشده و در انتخاب نقشها و فیلمها، درست و سنجیده عمل کند. شمس لنگرودی که نام واقعیاش، محمدتقی جواهریگیلانی است، متولد ۲۶ آبان ۱۳۲۹ در لنگرود است که در رشته اقتصاد تحصیل کرده و بجز شاعری به عنوان پژوهشگر هنر و مورخ ادبیات هم فعالیت داشته است. گرچه او سبک و زبان مستقل و فردیت یافته خود مثل کوتاه و سادهنویسی را در شعر بنا کرده اما از نادر نادرپور، فریدون مشیری و احمد شاملو میتوان به عنوان سه چهره مؤثر بر شمس لنگرودی نام برد. درباره کارنامه ادبی و خصلتهای شعری و ادبی او باید در جای خود و در مطلبی مستقل حرف زد. در این متن به سویههای سینمایی کارنامه او میپردازیم و فیلمهایی را که به عنوان بازیگر در آن حضور داشته بازخوانی میکنیم.
مهرداد پارسایی
منتقد سینما
فلامینگو شماره سیزده
نخستین حضور شمسلنگرودی به عنوان یک بازیگر در فیلم «فلامینگو شماره سیزده» در کنار دو شاعر دیگر یعنی «رسول یونان» و «حمیدرضا علیقلیان» اتفاق افتاد که البته علیقلیان کارگردان این اثر بود و او هم اولینبار فیلمسازی را تجربه میکرد. فیلم یکی از داستانهای مجموعه «کلبهای در مزرعه برفی» رسول یونان بود که خود آن را به فیلمنامه تبدیل کرد که فضایی شاعرانه دارد و روایت آن تلفیقی از افسانه و واقعیت است و شمسلنگرودی نیز در آن نقش یک شاعر و استاد پیر را ایفا کرده است. درواقع این فیلم نه فقط شاعرانه که محصول چند شاعر است. از فیلمنامهنویس و کارگردان تا بازیگرهایش. فیلم فضایی شاعرانه دارد و روایت آن تلفیقی از افسانه و واقعیت است و شمس لنگرودی نیز در آن نقش یک شاعر و استاد پیر را ایفا کرده است. «فلامینگو شماره سیزده» هرگز به قدری که انتظار میرفت دیده نشد، ولی تجربه متفاوتی برای شمس لنگرودی بود. فضاسازی خاص یک تبعیدگاه کوهستانی، شخصیتهای عجیب فیلم که هر کدام در جهان ذهنی سوررئال خود میزیستند در کنار لحن شاعرانه و نمادگذاریهای پیچیده و مفهومی آن، مهمترین ویژگیهایی بودند که باعث شدند مخاطب چندان از فیلم استقبال نکند اما همین تجربه برای شمس لنگرودی در واقع قدمگاهش برای حضور در سینما و جهان بازیگری بود.
«پنج تا پنج»
پس از فیلم «فلامینگو شماره سیزده» شمسلنگرودی که انگار تازه با سینما ارتباط برقرار کرده بود، با فیلم «پنج تا پنج»، مقابل دوربین تارا اوتادی حاضر شد. این فیلم قصه مردی را روایت میکرد که دچار سانحه شده و مجبور میشود شبی را در منزل چند مرد دیگر بماند؛ اما صاحبان خانه برای پذیرفتنش شرطی عجیب میگذارند. همبازی شدن او در کنار بازیگری حرفهای و شناخته شده مثل رضا کیانیان، تجربه بازیگری او را در موقعیت حرفهایتر قرار داد و به دیده شدنش کمک کرد. در واقع همبازی شدن شمس لنگرودی با رضا کیانیان در این فیلم، موجبات حرفهایتر شدن نگاه شمس به سینما را فراهم آورد و او را در آستانه بهترین نقشآفرینی سینمایی خود تا به امروز قرار داد. «پنج تا پنج» (۱۳۹۲) اولین فیلم بلند سینمایی تارا اوتادی برداشتی آزاد از نمایشنامه «پنچری» نوشته فریدریش دورنمات نویسنده و نمایشنامهنویس نامدار سوئیسی است. دورنمات نگاه بدبینانهای به هستی و جهان دارد. او در آثارش جهانی را به تصویر میکشد که سرانجام خیر از جدال با شر در آن بازمانده و ناتوان است.
احتمال باران اسیدی
قصه یک مرد مسن و منزوی به نام منوچهر که در مسیر یافتن دوست قدیمی خود، ناخواسته با دو جوان همراه میشود، مبنای تولید فیلم تحسین شده «احتمال باران اسیدی»، اثر بهتاش صناعیها را فراهم آورد. تقابل سبک زندگی و روحیات مندرس و محافظهکارانه پیرمرد با شور و خطرپذیری جوانان فیلم، قصه جذاب و روایت تأملبرانگیزی را پیش چشم مخاطب قرار میداد. شمس لنگرودی در این فیلم توانست با رعایت استانداردهای بالای بازیگری و اجرای باورپذیر و پرظرافت شخصیت منوچهر، حتی به نامزدی جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در نهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نیز دست یابد. این فیلم در نهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران نیز در سه رشته بهترین کارگردانی فیلم اول، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد دریافت جایزه شد و جایزه بخش خلاقیت و استعداد درخشان را به دست آورد.
دوباره زندگی
شمس لنگرودی در چهارمین فیلمی که بازی کرد بار دیگر در کنار یک بازیگر شناخته شده و این بار یک زن بازیگر قرار گرفت تا به همراه گلاب آدینه نقش یک زوج سالخورده را بازی کنند. «دوباره زندگی» که در گروه هنر و تجربه اکران شده بود قصه یک زوج کهنسال را روایت میکند که در کشمکش برای رفتن به خانه سالمندان هستند، اما اتفاقی رخ میدهد که آنها را برخلاف ترسها و مقاومتهایشان، دوباره به زندگی بازمیگرداند. «دوباره زندگی»، ساخته رضا فهیمی، برای شمس لنگرودی تجربه متفاوتی محسوب میشد و در گفتوگویی درباره این حضور گفته بود: «وقتی فیلمنامه «دوباره زندگی» را خواندم و با کارگردان آن صحبت کردم، فهمیدم کارگردان همانند نامش فهیم است و به این ترتیب بود که کارها برای حضور من در فیلم درست پیش رفت.»
برش
فرار از انزوای شاعری
برای شمس لنگرودی به عنوان شاعر که با قلم و کلمات و متن سرو کار دارد مهمترین معیار انتخاب نقش و حضور در یک فیلم، فیلمنامه است و در این باره گفته است: «اگر فیلمنامهای که میخوانم مورد قبولم باشد و با فکر و زندگی من سنخیت داشته باشد، قبول میکنم تا بقیه صحبتها را درباره فیلم انجام بدهیم.» با این حال او با بازیگری ناآشنا نبود. در جوانی دوره بازیگری را در کلاسهای آناهیتا نزد مصطفی و مهین اسکویی گذراند و از آن زمان با بازیگری آشنا شد. با این حال او نه برای معیشت و به عنوان شغل که برای پاسخ به نیازهای خودش بازیگری در سینما و تئاتر را پذیرفت. شمس لنگرودی معتقد است: «این تصور درستی نیست که برخیها بر این باورند اگر فردی شاعر است، نباید آواز بخواند یا بازیگری کند. من در جوانی دوره بازیگری دیدم و حین فعالیتهای ادبی، در موسیقی نیز فعالیتهایی داشتم. من در هر زمینهای اول سعی میکنم یاد بگیرم و بعد اگر مایل باشم انجام میدهم. آدم، زمین زراعی نیست که نتواند تغییر کاربری بدهد.»

