هنرهای تجسمی و اقتصاد خلاق

محمد عمرانی
کارشناس اقتصاد هنر

 
اقتصاد هنرهای تجسمی در خاورمیانه طی یک دهه اخیر از حوزه‌ای حاشیه‌ای و نمادین، به بخشی قابل توجه از معادلات فرهنگی، سرمایه‌گذاری و حتی دیپلماسی نرم کشورهای منطقه تبدیل شده است. اگر تا دو دهه پیش هنرهای تجسمی بیشتر به‌عنوان یک فعالیت فرهنگی محدود شناخته می‌شد، امروز این حوزه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه به‌مثابه یک دارایی اقتصادی، ابزار برندینگ ملی و بخشی از اقتصاد خلاق مورد توجه قرار گرفته است.
این تغییر نگرش، هم‌زمان با تحولات جهانی بازار هنر، ظهور کلکسیونرهای جدید و ورود سرمایه‌های کلان دولتی و خصوصی رخ داده است. در مقیاس جهانی، بازار هنرهای تجسمی با وجود نوسانات ناشی از بحران‌های اقتصادی و ژئوپلیتیک، همچنان یکی از بازارهای جذاب سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود. هرچند سهم خاورمیانه از بازار جهانی هنر هنوز کمتر از یک درصد برآورد می‌شود، اما روندهای منطقه‌ای نشان می‌دهد که این سهم در حال افزایش است.فروش آثار هنرمندان خاورمیانه در حراج‌های بین‌المللی طی دهه گذشته رشد معناداری داشته و برخی گزارش‌ها از افزایش ۳۰ تا ۴۰ درصدی فروش هنر مدرن و معاصر منطقه در فاصله سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ حکایت دارند. شهرهایی چون دوبی، ابوظبی و ریاض به‌تدریج به گره‌گاه‌های اصلی مبادلات هنری منطقه بدل شده‌اند و زیرساخت‌هایی مانند آرت‌فرها، حراج‌ها، موزه‌ها و مراکز هنری را توسعه داده‌اند.
یکی از محرک‌های اصلی این رشد، سرمایه‌گذاری مستقیم دولت‌ها و صندوق‌های ثروت ملی است. کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات و قطر با تزریق میلیاردها دلار به پروژه‌های فرهنگی، تلاش کرده‌اند اقتصاد خود را از وابستگی صرف به نفت دور کرده و فرهنگ و هنر را به یکی از ستون‌های اقتصاد آینده بدل کنند. برای نمونه، سهم اقتصاد خلاق در تولید ناخالص داخلی دوبی به چند درصد رسیده و برنامه‌های کلان عربستان در چهارچوب «ویژن ۲۰۳۰» به‌طور مشخص بر توسعه بازار هنر، موزه‌سازی و جذب گردشگر فرهنگی متمرکز است. در این چهارچوب، هنرهای تجسمی نه‌تنها کالایی فرهنگی، بلکه بخشی از زنجیره گردشگری، سرمایه‌گذاری و تصویرسازی بین‌المللی کشورها شده‌اند.
در کنار این سرمایه‌گذاری‌ها، بازار مصرف هنر در خاورمیانه نیز دچار تحول شده است. افزایش تعداد کلکسیونرهای خصوصی، گسترش فروش آنلاین آثار هنری و رشد گردشگری هنری باعث شده اقتصاد هنر منطقه از حالت وابستگی صرف به چند حراج یا نهاد خاص خارج شود.
بازار آنلاین هنر در خاورمیانه و شمال آفریقا به میلیاردها دلار رسیده و نرخ رشد سالانه آن نشان می‌دهد که نسل جدید خریداران، بویژه در میان طبقات متوسط و جوان، در حال ورود به این بازار است. در این میان، ایران جایگاهی متفاوت و در عین حال قابل تأمل دارد. اقتصاد هنرهای تجسمی ایران برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، نه بر پایه سرمایه‌گذاری‌های کلان دولتی، بلکه بر اساس یک بازار داخلی ریشه‌دار و پیوسته شکل گرفته است.
 سابقه گالری‌داری، مجموعه‌داری و تولید هنری در ایران به دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بازمی‌گردد و همین پیوستگی تاریخی، به شکل‌گیری هنرمندان دارای بازار، سلیقه تثبیت‌شده و نوعی مرجعیت هنری منجر شده است. این ویژگی، ایران را از نظر ساختار بازار به کشورهای دارای سنت هنری دیرینه نزدیک می‌کند.
دستاوردهای هنری در شرایطی به دست آمده که بازار هنر ایران عملاً از سرمایه خارجی، ارتباط بانکی بین‌المللی و حضور مستمر در آرت‌فرهای جهانی محروم بوده است. از این منظر، بازار هنر ایران را می‌توان بازاری «مقاوم» دانست که بر تقاضای داخلی و سرمایه درون‌زا تکیه دارد.
در عرصه بین‌المللی نیز هنر مدرن ایران همچنان بیشترین سهم را در فروش خارجی دارد. آثار هنرمندانی چون سهراب سپهری، پرویز تناولی، حسین زنده‌رودی و دیگر چهره‌های نسل طلایی هنر مدرن ایران، طی دو دهه اخیر بارها در حراج‌های معتبر جهانی با قیمت‌های میلیون دلاری معامله شده‌اند. برآوردها نشان می‌دهد بیش از نیمی از گردش مالی هنر ایران در بازار جهانی، به همین بخش تعلق دارد؛ موضوعی که نشان‌دهنده قدرت این نسل است.
در داخل کشور، هنرهای تجسمی علاوه بر کارکرد فرهنگی، به‌تدریج نقش اقتصادی پررنگ‌تری یافته‌اند. در شرایط تورمی، آثار هنری برای بخشی از جامعه به ابزاری برای حفظ ارزش سرمایه تبدیل شده‌اند و همین امر به رشد تقاضا در بازار اولیه و ثانویه دامن زده است. با این حال، محدودیت‌های حقوقی، موانع صادرات آثار، مشکلات نقل‌وانتقال مالی و حضور کم‌رنگ در شبکه جهانی هنر، همچنان چالش‌های اصلی اقتصاد هنر ایران به شمار می‌روند.در مجموع، اقتصاد هنرهای تجسمی در خاورمیانه در حال عبور از مرحله نوپا به مرحله تثبیت است. اگر کشورهای منطقه بتوانند میان سرمایه‌گذاری، شفافیت بازار و حمایت از هنرمندان تعادل برقرار کنند، این بخش می‌تواند به یکی از موتورهای اقتصاد خلاق بدل شود. ایران نیز با تکیه بر تاریخ، کیفیت هنری و بازار داخلی فعال، در صورت رفع موانع ساختاری، ظرفیت آن را دارد که به یکی از قطب‌های اصلی اقتصاد هنر در خاورمیانه تبدیل شود؛ قطبی که ارزش آن نه فقط در ارقام فروش، بلکه در عمق فرهنگی و استمرار هنری نهفته است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و نهصد و بیست و چهار
 - شماره هشت هزار و نهصد و بیست و چهار - ۰۹ دی ۱۴۰۴