داستان عجیب دزدانی که در تهران دستگیر شدند
از مالخری هافبک فوتبال تا سرقت ۴ ثانیه ای خودرو
گروه حوادث: مرضیه همایونی/ 253 سارق و مالخر که با شگردهای مختلف گوشی قاپی، کیف قاپی و کلاهبرداری میکردند از سوی پلیس آگاهی پایتخت زمینگیر شدند.
به گزارش «ایران»، سردار عباسعلی محمدیان فرمانده انتظامی تهران بزرگ صبح دیروز در حاشیه تازهترین طرح مبارزه پلیس با سارقان گفت: «از این سارقان ۴۰۰ دستگاه تلفن همراه، یک کیلوگرم طلا و ۳۰ دستگاه موتورسیکلت کشف شد.»
وی ادامه داد:« در حال حاضر تعداد سارقان در زندانها بسیار زیاد است که در سالهای اخیر این مسأله بیسابقه است و ما به دنبال کاهش آمار سرقت هستیم.»
فوتبالیستی که مالخر شد
در میان دهها متهمی که در حیاط اداره پلیس آگاهی دستبند به دست ایستادهاند هر کدام داستانی شنیدنی از زندگی خود دارند یکی از آنها فوتبالیستی است که دوستان ناباب او را به بیراهه کشاندند.
به چه جرمی بازداشت شدی؟ مالخری، گوشیهای سرقتی را میخریدم و با کمی سود میفروختم. من نه حوصله دزدی دارم و نه استعدادش را برای همین مالخری را انتخاب کردم. البته حس ریاست به آدم میدهد چرا که به سارقان سفارش مدل و نوع گوشی میدادم و برایم میآوردند.
ورزشکاری؟ فوتبالیست و آدم حسابی بودم. زمانی در تیمهای معروفی در پست هافبک توپ میزدم حتی در تیمهای اروپایی هم حضور داشتم.
پس چه شد که به مالخری رسیدی؟ رفیق ناباب مرا معتاد کرد و کم کم از دنیای فوتبال فاصله گرفتم. من به خودم خیلی مغرور بودم و هرگز تصور نمیکردم کسی بتواند مرا از اوج پایین بیاورد اما همین غرور کار دستم داد.
به خاطر پرداخت مهریه سارق شدم
به اتهام سرقت خودرو و لوازم داخل آن بازداشت شده و این بیست و پنجمین باری است که پشت میلههای زندان گرفتار میشود.
چطور دستگیر شدی؟ یکی از دوستانم ماشینی که من سرقت کرده و لوازم داخل آن را برداشته بودم، میخواست بفروشد که پلیس او را دستگیر کرد. او هم اعتراف کرد که ماشین را من سرقت کردهام.
چه شد وارد دنیای سرقت شدی؟ همسرم سال 73 مهریهاش را که 210 سکه بود به اجرا گذاشت. آن زمان وضع مالیام خیلی خوب بود، در کار خرید و فروش ماشین بودم اما هر چه داشتم از من گرفت و من هم چارهای جز سرقت نداشتم. من خودم نابغه هستم شگرد سرقت را با دیدن از روی دست چند سارق و بدون هیچ آموزشی یاد گرفتم. البته در شرط بندی و بخت آزمایی هم خوش شانس بودم. آن زمان که در کار خرید و فروش خودرو بودم، هر خودرویی را که میخریدم قیمتش نجومی بالا میرفت.
شگردت برای سرقتها چه بود؟ من فقط خودروهای ایرانی را سرقت میکنم، خودروهای مدل پایین را 4 ثانیهای و مدل بالاها را 40 ثانیهای. تمام سرقتها را هم با دست خالی انجام میدهم. البته خیلی کار کردم تا خبره شدم.
سرقتهای آقای عجیب
بین خلافکاران به آقای عجیب معروف است چون به قول خودش حس ششم بالایی دارد.
چرا به تو لقب مرد عجیب دادهاند؟ حس ششم قوی دارم و میتوانم جای مخفی کردن جواهرات و وسایل با ارزش را در خانهها پیدا کنم. یکبار کلی جواهرات داخل شکم مرغ یخ زده بود. یکبار داخل سطل آشغال در اتاق خواب، یک دفعه هم داخل پرده جاساز شده بود.
چه شد سارق شدی؟ در شهرستان دزدی میکردم اما همکارام گفتند تهرانیها خیلی طلا دارند. من هم راهی تهران شدم.
اخاذی با تصادف ساختگی
شاکی این پرونده خلبان میانسالی است که در چند قدمی متهم ایستاده است. چند روز قبل سوار بر خودروی چانگان خود در حال عبور از خیابانی در شمال تهران بود که با متهم تصادف کرد. متهم شروع به داد و فریاد کرد که دست و کمرم شکسته و باید مرا به بیمارستان ببری.
مرد میانسال که عجله داشت، به پیشنهاد مرد جوان مبلغ 40 میلیون تومان به حساب او واریز کرد. اما زمانی که به خانه رسید و ماجرا را برای بچههایش تعریف کرد تازه آن زمان بود که متوجه شد در دام کلاهبرداری گرفتار شده و شکایت کرد.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان دریافتند که مرد جوان به این شیوه از افراد زیادی اخاذی کرده و درنهایت موفق به دستگیری او شدند. متهم اعتراف کرد: «قبلاً هم به این جرم بازداشت شدهام. اولین بار در حال عبور از خیابان بودم که خودروی مدل بالایی با من برخورد کرد و دست و پایم درد گرفت. راننده هم پیشنهاد داد که به جای رفتن به بیمارستان پولش را بدهد و بعد از آن تصمیم گرفتم به این شیوه کلاهبرداری کنم.»

