مرگ فرزند ، مادر زندانی اش را متحول کرد

از پاتوق خلافکاران تا تحصیل در رشته حقوق

گروه حوادث: مرضیه همایونی/ زن جوان که به اتهام دایر کردن پاتوق خلافکاران به زندان افتاده بود وقتی فهمید پسرجوانش بر اثر مصرف مواد مخدر فوت کرده است دچار تحول روحی شد و مسیر زندگی‌اش تغییر کرد.
به گزارش« ایران»، چند سال قبل ساکنان یکی از محله‌های اطراف تهران در تماس با پلیس از رفت و آمدهای مشکوک افراد مختلف به خانه زنی به نام شهناز خبر دادند. 
بدنبال این گزارش، مأموران پلیس راهی محل شده و با زیر نظر گرفتن خانه مرموز، دریافتند که آنجا پاتوق معتادان و سارقان است. بنابراین پس از هماهنگی‌های قضایی وارد خانه شده و صاحبخانه را همراه چندین زن و مرد سارق و معتاد بازداشت کردند. در بازرسی از محل، مقدار زیادی مواد مخدر و وسایل سرقتی نیز کشف و صاحبخانه در دادگاه محاکمه شد و برایش مجازات حبس در نظر گرفتند. اما زمانی که او در زندان دوران محکومیتش را سپری می‌کرد حادثه‌ای تلخ در زندگی‌اش رخ داد که باعث شد مسیر زندگی‌اش تغییر کند و به زنی تحصیلکرده و نیکوکار تبدیل شود.

تحصیل در زندان
این زن که به خاله شهناز معروف است و پس از هفت سال از زندان آزاد شده و درباره جزئیات زندگی پر فراز و نشیب خود چنین گفت: «زمانی که دختر نوجوانی بودم با مردی ازدواج کردم که چندین سال از خودم بزرگ‌تر بود. او وضع مالی‌اش خیلی خوب و خیلی هم ولخرج بود. حتی خانه‌ای برایم خرید تا راحت زندگی کنم اما دوران خوشبختی‌ام زود تمام شد چون فهمیدم همسرم در کار قاچاق بوده و به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت شد. وقتی همه اموالش را توقیف کردند جز همان خانه و پول‌هایی که به حساب من بود، دیگر چیزی نداشتم تا اینکه بعد از مدتی وقتی مشتری‌های شوهرم به سراغ من آمدند وسوسه شدم و تصمیم گرفتم خانه را به پاتوق خلافکاران تبدیل کنم و از این راه پول به دست بیاورم.
چطور دستگیر شدی؟
چون معتادان به آنجا می‌آمدند و مواد خرید و فروش و مصرف می‌کردند از طرفی دزدان و مالخران نیز کم کم پایشان به آنجا باز شده بود همسایه‌ها مشکوک شدند و شکایت کردند. در خانه‌ام مواد مخدر و لوازم سرقتی کشف شد اما همه آنها متعلق به معتادان و سارقان بود.

می گویند در زندان درس خوانده‌ای و الان مشاوره حقوقی می‌دهی چه شد که از آنجا به اینجا رسیدید؟
در زندان که بودم خبر رسید پسرم معتاد شده و بر اثر مصرف بیش از حد مواد فوت کرده است. آن زمان بود که انگار صدایی در گوشم پیچید که «شهناز این تاوان کارهای اشتباهی است که کرده‌ای و باعث اعتیاد و نابودی جوان‌های مردم شدی» هر کسی که برای اولین بار پایش را به خانه می‌گذاشت محال بود که معتاد بیرون نرود. عذاب وجدان باعث شد که مدتی حال روحی‌ام بد باشد تا اینکه تصمیم گرفتم برای بهتر شدن حالم ادامه تحصیل دهم و در رشته حقوق دانشگاه علمی کاربردی درس خواندم. موقع امتحانات، تحت الحفظ به دانشگاه منتقل و بعد از امتحانات به زندان برگردانده می‌شدم.

کی آزاد شدی؟
لیسانسم را که گرفتم به رأی پرونده‌ام اعتراض زدم و بعد از هفت سال با رأی قضات آزاد شدم. مدرک فوق لیسانسم را هم گرفتم و دلم می‌خواهد دکترای حقوق را هم بخوانم. به خاطر سوء سابقه‌ای که دارم نمی‌توانم وکالت کنم اما تصمیم گرفتم به زنان و افرادی که نیازمند هستند مشاوره حقوقی بدهم این کار را رایگان انجام می‌دهم. من از نزدیک با معتادان و سارقان روبه‌رو شدم و می‌دانم خیلی از آنها به خاطر مشکلات مالی که ناخواسته در آن گرفتار شدند به اعتیاد و سرقت رو آورده‌اند. به همین دلیل تصمیم دارم به آنها مشاوره بدهم تا از شرایط بد نجات پیدا کنند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و نهصد و بیست و دو
 - شماره هشت هزار و نهصد و بیست و دو - ۰۷ دی ۱۴۰۴