مترجم مؤثر
فریدون مجلسی
نویسنده و مترجم
چندی پیش در فرصتی که دست داد یادداشتی درباره مطالعه تطبیقی شهریار ماکیاولی و قابوسنامه و سپس سیاستنامه خواجه نظام الملک مینوشتم، به یاد دکتر عزتالله فولادوند، مرد برجسته و فروتن ادبیات سیاسی و فلسفی ایران افتادم که سالها پیش کتاب «ماکیاولی» نوشته کوئنتین اسکینر را با ترجمه او خواند بودم و با سابقهای که از سیاستنامه و قابوسنامه داشتم دستمایه من در تدوین آن یادداشت شد. دِین شخصی من به فولادوند منحصر به آن کتاب کوچک اما مهم نیست. به عنوان یک پژوهشگر علوم سیاسی آشنایی خودم با «لویاتان» اثر توماس هابز را که اکنون به عنوان یک کلیشه در نوشتارهای سیاسی به آن استناد میشود، همچنین آشنایی با جان لاک را که مظهر لیبرالیسم است مدیون ترجمههای فولادوند هستم. اما از «جامعه باز و دشمنان آن» اثر کارل پوپر، بیش از همه آموختهام و از نثر شیوای ترجمه فولادوند لذت بردهام.
«جامعه باز و دشمنان آن» را احساس و لمس کردهام. شاید برای داوری درباره این کتاب بزرگ نتوانم بیطرف باشم و غیرجانبدارانه قضاوت کنم. زیرا بر خلاف دوستان چپاندیش ـ که شمارشان گاهی با تصور الزامی و پیش نیاز بودن اندیشههای چپ برای ورود به مقولات ادبی و فلسفی سیاسی کم هم نیست - خودم را در تفکر کارل پوپر شریک میدانم بیآنکه پیرو و مرید او باشم! البته همین نکته است که تفاوت اساسی میان دوستداران دو اندیشه آزادی و لیبرالیسم با اندیشههای جزمی مانند سوسیالیسم به اصطلاح علمی یا مکاتب دیگر ایجاد میکند.
ترجمه «آزادی و خیانت به آزادی» اثر آیزایا برلین یکی دیگر از ترجمههای مهم فولادوند است. آیزایا برلین آزادیها را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم میکند. «آزادی منفی» به رهایی فرد یا مردم از مزاحمتهای دیگران اشاره دارد. مانند آزادی بیان، مسکن، شغل و رفتارهای متعارف بشر، اما «آزادی مثبت» برای به نتیجه رساندن اهداف انسان است این آزادی مثبت تا حدی به حکومتها برمیگردد که شاید بیندیشند بهتر از خود مردم میدانند چه کارهایی برای آنها مفیدتر و بهتر است یا از چه کارهایی باید خودداری کنند؛ یا وارد بحث پلورالیسم و کثرتگرایی در باب ارزشهایی مانند آزادی، برابری و عدالت و رفاه میشود و اینکه کدام یک از این ارزشها بر دیگری اولویت دارد یا معیار گزینش چیست. بستر اصلی لیبرالیسم یعنی دموکراسی مقدم بر هر امر دیگری است، زیرا دموکراسی با توجه به نیازها یا مصالح زمان این آزادی را برای انسانها قائل است که مطابق میل منطق و منافع مشروع خودشان در مجامعی که برگزیده آنهاست تصمیم بگیرند و اجرا کنند، یعنی هیچ قالب دیگری آنها را محدود نمیکند.
در نظر داشته باشیم که عزتالله فولادوند بهترین دوران تحصیلات عالی را در فلسفه غرب در دانشگاه معتبر کلمبیا در آمریکا گذرانده و دکترای خود را هم در باب فلسفه کانت گرفته است. این کارنامه تحصیلی دلیل گزینشهای درجه یک و درک و شناخت فلسفی او را در انتقال روشن آن آثار و مفاهیم به خواننده فرهیخته ایرانی
نشان میدهد.

