«معامله» در جنگ روایتها
نگاهی به استفاده رسانهای رقیب خارجی از مذاکرات هستهای ایران در یک مینیسریال
جواد صفوی
منتقد سینما
سال ۲۰۱۵ در ژنو، در حالی که مذاکرات بینالمللی پرتنش میان ایالات متحده و ایران در خصوص برنامه هستهای ایران آغاز میشود، الکساندرا وایس، رئیس نمایندگی دیپلماتیک سوئیس، تلاش میکند تعادلی شکننده را میان طرفین حفظ کند. ورود غیرمنتظره یک دانشمند هستهای ایرانی که زندگیاش در خطر است، وظیفه او را بهطرز خطرناکی پیچیده میسازد.
این خلاصه داستان مینیسریال 6 قسمتی «معامله» به کارگردانی ژان استفان بران سوئیسی است که همین امسال پخش شد؛ کل داستان سریال که به ظاهر و همانطور که در مقدمه قسمت اولش آمده، ستایشنامهای در خصوص توان دیپلماتیک کشور سوئیس در کمک به حل بحرانهای بینالمللی از جمله مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای اروپایی و آمریکاست. باطن سریال اما از جنس دیگری است؛ برای توضیح بهتر باید کمی به عقب برگشت و پیش از ورود به داستان، از عنوانبندی کوتاه و جذاب سریال گفت که از تصاویر رئیسجمهوری سابق (روحانی) و نخستوزیر اسرائیل (نتانیاهو) تا آتش زدن پرچم آمریکا و تصاویر ماهوارهای سایتهای هستهای ایران و پرتاب موشک، چیدمانی کوتاه و توجه برانگیز ساخته تا مخاطبی را که اهل اخبار سیاسی جهان باشد، پای تلویزیون بنشاند. سازندگان این مینی سریال تلاش کردهاند تا کیفیت ساخت و پرداخت بصری کار هم به شکلی باشد که مخاطبان سریال بینآن را به عنوان کاری جدی و برمبنای حقایق پشت پرده بپذیرند.
حتی برای مخاطبان غیرایرانی که با فرهنگ و زبان ایرانیان آشنا نیستند و فقط تصوری از آن در گوشه ذهن دارند، بازی بازیگران دورگه در نقش دیپلماتهای ایرانی جذاب و واقع گرایانه از کار درآمده است؛ حال آنکه از منظر مخاطب ایرانی و فارسی زبان؛ در اکثر مواقع، بازیگران «معامله» در طول همه قسمتها همیشه غلط و ناقص فارسی حرف میزنند و رفتار و روابطشان کاملاً دکوری و گاه کاریکاتوری به تصویر کشیده شده و برای مخاطب ایرانی در جاهایی خندهدار هم از کار در آمده است.
جدای از ظاهر، داستان «معامله» از پایه و اساس هم یک ایراد اساسی دارد. طبق داستان، بجز آن دانشمند هستهای که پیش از ورود به مذاکرات ژنو توسط موساد ترور شده، فقط یک دانشمند هستهای ایرانی دیگر وجود دارد که میتوان از او در بحثهای فنی مذاکرات ژنو استفاده کرد.
به زعم نگارنده، اینکه سازندگان «معامله» این فرض خندهدار را برای خود محتمل دانسته و وارد منطق قصه کردهاند که تنها راه پیروزی ایران در آن مذاکرات، حضور و اظهار نظر این دانشمند هستهای بوده و در ایران هیچ دانشمند هستهای توانمند دیگری برای حضور در مذاکرات وجود ندارد، عین حماقت و نشانهای از عدم شناخت و تسلط به همه آن چیزی است که به مناقشه هستهای ایران معروف شده.
به رغم این اشتباه استراتژیک و تعیینکننده در خط اصلی داستان، پروپاگاندای ضد جمهوری اسلامی در ساخت و پرداخت دراماتیک این مینی سریال باعث شده تا نتیجه نهایی از نظر مخاطبان عام به نوعی جلب شود.
پذیرش این فرض در دل درام سریال باعث میشود تا خشونت و نگاه تند یکی از اعضای اصلی تصمیم گیر در آن مذاکرات و رفتار غیر دیپلماتیک و دور از شأن محافظان و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده و حتی زندگی وزیر امور خارجه ایران به تبع در روندی یک طرفه و غرض ورزانه، زشت و توهینآمیز جلوه کند.
«معامله» از مصادیق بارز حضور مغرضانه قدرت دشمنان کشور در جنگ روایتهاست.
«معامله»، سرزمین مادری، تهران و... هر سال در سراسر جهان ساخته میشوند و رسانههای داخلی با ساختار و نگاه فعلی، که به طور عمده ربطی به بودجه و هزینه ندارد، از امکان هماوردی برخوردار نیستند. تحول در رسانههای داخلی تغییر زاویه نگاه و سعهصدر برای جذب طیف گسترده نویسندگان و کارگردانان خوش فکر را در ساخت سریالها و حتی عرصه مدیریت فیلم و سریالسازی میطلبد؛ یادمان باشد مسعود کیمیایی در خرداد 1358 مدیر شبکه دوم سیما بود و بهروز افخمی روزگاری مدیر فیلم و سریال شبکه اول.

