ثبت یک سبک هنر مینیاتور به نام افغانستان بحث مالکیت و خاستگاه هنری را داغ کرد

« بهزاد» حلقه وصل نه عامل فصل

نادر نینوایی
گروه زیست بوم


در گستره تاریخ نگارگری ایرانی، نام «کمال‌الدین بهزاد» همواره درخششی ویژه دارد؛ هنرمندی که در دوره‌های تیموری و صفوی نه‌تنها نقاشی می‌کرد، بلکه به ‌نوعی مدیر هنری و استراتژیست فرهنگی عصر خود نیز بود. دکتر نورالله مرادی، پژوهشگر و کارشناس تاریخ هنر و فرهنگ، در گفت‌و‌گو با «ایران» به اهمیت «بهزاد» در شکل‌گیری تحولات نقاشی ایرانی اشاره می‌کند و او را رنسانس‌ساز نگارگری می‌داند؛ کسی که نقاشی را از دربار به کوچه و بازار آورد و سوژه‌های روزمره مردم را در قالب آثارش به تصویر کشید. استفاده از رنگ‌های زنده، حرکتی تازه در فضای سنتی نگارگری و تربیت شاگردان برجسته، از دیگر ویژگی‌های او است که سبک بهزاد را به‌عنوان مکتبی تأثیرگذار در تاریخ هنر ایرانی برجسته کرده است. با این وجود اخیرا هنر مینیاتوری سبک کمال الدین بهزاد، در سازمان آموزشی، علمی و ‏فرهنگی سازمان ملل متحد به عنوان میراث فرهنگی ناملموس افغانستان ثبت شده است.
از دیدگاه مرادی، نسبت دادن این سبک صرفاً به افغانستان نادرست بوده و بهتر است میراث بهزاد به‌عنوان میراث مشترک ایران و افغانستان شناخته شود، چرا که دوران فعالیت و تأثیرگذاری او در حوزه نگارگری ایرانی گستره‌ای فراتر از مرزهای سیاسی امروز داشت. او معتقد است بهزاد، مانند نیما یوشیج در شعر نو، نوآوری و گذر از کلیشه‌ها را در نقاشی ایرانی بنیان گذاشت و آثارش نه‌تنها ایرانی که جهانی‌اند.
از سوی دیگر علیرضا ایزدی، مدیرکل ثبت و حریم آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی وزارت میراث فرهنگی، در گفت‌و‌گو با «ایران» موضوع ثبت سبک‌ها و مکاتب نگارگری را از منظر حقوقی و کنوانسیون‌های جهانی بررسی می‌کند. بر اساس کنوانسیون‌های یونسکو، ثبت یک اثر ناملموس به معنای مالکیت آن نیست و خاستگاه یا مرز جغرافیایی اثر تأثیری بر ثبت آن ندارد. به گفته او، افغانستان به دلیل زنده بودن هنر و هنرمندانی که در سبک بهزاد فعالیت می‌کنند، آن را ثبت کرده است، اما این اقدام به معنای انحصار مالکیت نیست. ایران نیز پیش‌تر نگارگری ایرانی و سبک‌های متنوع خود از جمله سبک هرات را به ثبت رسانده است و کنوانسیون‌ها اجازه می‌دهند کشورها به طور مستقل یا مشترک پرونده‌های مشابه را ارائه دهند.
این چالش ثبت جهانی، در عین حال فرصتی برای بازخوانی جایگاه تاریخی و فرهنگی بهزاد و تنوع سبک‌های نگارگری ایرانی است. هنر بهزاد فراتر از مرزها و سیاست‌های معاصر، میراثی است که همزمان محل افتخار و موضوع تأمل برای ایران و افغانستان است و یادآوری می‌کند که ارزش واقعی هنر، همزیستی فرهنگی و شناخت مشترک آن است، نه محدود شدن به مرزهای جغرافیایی.

 اهمیت و جایگاه «بهزاد» 
در نقاشی ایرانی
دکتر نورالله مرادی، پژوهشگر و کارشناس تاریخ هنر و فرهنگ در خصوص اهمیت و جایگاه «بهزاد» در هنر نگارگری ایرانی گفت:«یکی از رنسانس‌هایی که در نقاشی ایرانی در عصر تیموری و صفوی ایجاد می‌شود، توسط همین بهزاد است. به نظر من نباید صرفاً به‌عنوان یک نقاش با بهزاد مواجه شویم؛ او یک مدیر هنری و یک استراتژیست فرهنگی و هنری است. 
بهزاد خیلی از ابتکارات و نوآوری‌هایی که بعدها در نقاشی ایرانی اتفاق می‌افتد، بنیانگذاری کرده؛ یعنی در عصری که او زندگی می‌کرده، واقعاً هنر نگارگری ما دچار رخوت و بی‌مخاطبی بوده است. بهزاد با آموزش‌ها و تعالیمی که نزد استادان خود می‌بیند، خلاقیت و نوآوری ایجاد کرده و تقریباً سبک نقاشی جدیدی بنیانگذاری می‌کند.»
 وی افزود:«بهزاد نقاشی را از دربار خارج کرد. او نقاشی را که سوژه‌اش بیشتر به پادشاهان و صحنه‌های بزم اختصاص داشت به کوچه و بازار آورد؛ یعنی موضوع نقاشی‌هایش زندگی روزمره مردم شد. نقاشی‌هایی از او داریم که مردم را در حال ساخت بنا و همچنین هارون‌الرشید را در حال حمام کردن نشان می‌دهد. مهم‌ترین کار بهزاد، وارد کردن سوژه‌های جدید به نقاشی ایرانی بود.»
این کارشناس افزود:«بهزاد برای اینکه نقاشی جذاب باشد، از رنگ‌های زنده استفاده می‌کند، به گونه‌ای که نقاشی مخاطب بیشتری داشته باشد. نقاشی او تحرک و بُعد بصری را ایجاد می‌کند. بهزاد نقاشی و نگارگری را از فضای سنتی خارج و موضوعات جدید وارد آن کرد. 
در عین حال، کار مهم او شاگردپروری بود؛ وقت خود را صرف تربیت شاگردان و رشد فرهنگ و هنر کشور کرد. بهترین شاهنامه‌های ما تحت مدیریت و طراحی او شکل گرفتند و امروز ثروت ملی ما محسوب می‌شوند.»  او خاطرنشان کرد:«اگر بخواهیم به دوران معاصر نگاه کنیم، می‌بینیم او مثل نیما یوشیج در شعر، سدشکنی کرده و عبور از کلیشه‌های رایج را انجام می‌دهد. این هنرمند واقعاً انسان بزرگی بوده است.»
 
«بهزاد»؛ میراث مشترک 
ایران و افغانستان
مرادی ادامه داد:«بهزاد در دو دوره پادشاهی زندگی کرده است؛ تیموریان و صفویان. او در دوره صفویان به اوج رسید؛ در دوران شاه اسماعیل به قدری مهم شد که رئیس کتابخانه سلطنتی شد. مقبره او در تبریز قرار دارد و توسط پادشاهان ایرانی مورد حمایت بوده است. بنابراین چگونه ممکن است این شخصیت صرفاً به کشور همسایه تعلق داشته باشد. بهزاد میراث مشترک است، مانند نوروز که میراث مشترک دو کشور محسوب می‌شود و نباید فقط یک کشور آن را ثبت کند.»
وی افزود:«بهزاد منشأ نوآوری در نگارگری ایرانی بوده و صددرصد ایرانی است. او برای خودش هویت قائل بود و آثارش را امضا می‌کرد و در این زمینه حتی از بسیاری از هنرمندان غربی نیز پیشروتر بود.»
مرادی ادامه داد:«بنابراین وقتی می‌خواهیم از نقاشی مکتب تیموری یا صفوی حرف بزنیم، بنیانگذاری آن به نام بهزاد است. هیچ مستندی وجود ندارد که نشان دهد این مکتب در افغانستان ایجاد شده است. ما باید پیشروانه و آینده‌نگرانه به این موضوع نگاه کنیم.»

مختصات ثبت‌های جهانی 
و قوانین موجود
علیرضا ایزدی، مدیرکل ثبت و حریم آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی وزارت میراث‌ فرهنگی به «ایران»، گفت: «ایران در حوزه میراث فرهنگی عضو دو کنوانسیون است. یکی کنوانسیون ۱۹۷۲ که مربوط به آثار ملموس مانند تخت جمشید است و ایران از حیث آثار ملموس ثبت جهانی شده در رتبه دهم جهان قرار دارد و آثار متعددی از کشورمان ثبت شده‌اند و کنوانسیون دیگر که در سال ۲۰۰۳ به کنوانسیون‌های یونسکو اضافه شد تحت عنوان کنوانسیون آثار ناملموس است که شاید بهتر باشد بگوییم غیرمادی و معنوی است. 
ایران نیز از آن سال در پرونده‌های متعددی به صورت مستقل به نام خود، مانند هنر آیینه‌کاری یا در پرونده‌های مشترک با کشورهای دیگر، مانند تذهیب و نگارگری، حضور پررنگی داشته است. خوشبختانه به‌رغم نوپا بودن کنوانسیون ۲۰۰۳، ایران رتبه خوبی دارد و امروز رتبه چهارم دنیا را در این بخش داراست. اخیراً نیز هنر آیینه‌کاری در اجلاس بیستم کمیته آثار ناملموس در هند به ثبت رسید که ان‌شاءالله مبارک مردم و هموطنان، بویژه هنرمندانی که سال‌ها در این عرصه فعالیت کرده‌اند، باشد.»
وی افزود: «کنوانسیون ۲۰۰۳ دقیقاً تأکید دارد بر اینکه این آثار و موضوعاتی که مطرح می‌شود و به ثبت می‌رسد، همگی باید بر اساس ارزش‌های اخلاقی و انسانی باشد، موجبات وحدت و همدلی را ایجاد کند و از هر نوع نگاه سیاسی به دور باشد. همچنین مواردی مانند خاستگاه یا مالکیت را قویاً رد می‌کند. 
به عنوان مثال، نان لواش که در سنوات گذشته به ثبت رسانده‌ایم، به این معنا نیست که نان لواش فقط متعلق به ایران است؛ هر کشوری که این نان را درست می‌کند، می‌تواند پرونده خود را به صورت مستقل یا ضمیمه ثبت کند. نوروز را که ما به صورت مشترک به ثبت رسانده‌ایم؛ این معنا را ایجاد نمی‌کند که نوروز فقط مربوط به ایران است، بلکه امروز این جشن در ۱۳ کشور برگزار می‌شود و ما برای قریب به ۱۰ کشور دیگر دعوت رسمی داشتیم تا پرونده خود را ضمیمه کنند و تعریف جغرافیای فرهنگی نوروز کامل شود. 
بنابراین، موضوع مالکیت یا خاستگاه یک هنر، آیین، غذا یا خوراک اصلاً مطرح نیست و کنوانسیون اجازه این گونه موارد را که می‌تواند ایجاد تفرقه کند، نمی‌دهد.»
ایزدی ادامه داد: «ایران در سال ۲۰۲۳ تذهیب را به ثبت رساند و در سال ۲۰۲۰ نیز نگارگری را تحت عنوان «نگارگری ایرانی» ثبت کرد. البته در بعضی موارد، مانند لنج‌سازی، ما مکرراً تأکید کرده‌ایم که دنبال مسائل سیاسی نیستیم، اما برای ثبت تاریخی و جلوگیری از سوءاستفاده‌های احتمالی، سندی تهیه کرده‌ایم که نشان دهد فعالیت لنج‌سازی در خلیج فارس و منطقه «پرشین گلف» انجام می‌شده است و با نام خلیج فارس تاریخ‌سازی کرده‌ایم تا بعداً نام‌های دیگر برای خلیج فارس مطرح نشود و یک سندی در این رابطه داشته باشیم که یونسکو هم «پرشین گلف» را پذیرفته است.»

 ضرورت پرهیز 
از دامن زدن به مسائل تفرقه‌آمیز
مدیرکل ثبت و حریم آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی وزارت میراث‌فرهنگی در خصوص حواشی مطرح شده در خصوص سبک بهزاد به نام افغانستان گفت: «پیشتر در پرونده نگارگری اساس و پایه پرونده توسط ایران تهیه شد و وزارت میراث فرهنگی آن را پیش برد. بدین ترتیب هنر نگارگری با محوریت ایران و با مشارکت کشورهای ترکیه، تاجیکستان و آذربایجان مطرح شد. در این پرونده تمامی سبک‌ها و مکاتب تحت عنوان نگارگری ایرانی ارائه شده است، چرا که ایران در جغرافیای خود سبک‌ها و مکاتب متنوعی دارد؛ مانند سبک شیراز، اصفهان، قزوین، تبریز و سبک هرات. باید توجه داشت که ما در جغرافیا و زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که نمی‌توانیم طرز تفکر و باور خود را به دنیا به زور تحمیل کنیم. برخی اظهارنظر می‌کنند که در گذشته افغانستان وجود نداشته است؛ من می‌گویم چگونه می‌توان وجود یک جغرافیا را کتمان کرد؟ جغرافیای سیاسی تغییر کرده است، اما واقعیت جغرافیا وجود دارد. در دوران هخامنشیان، ساسانیان، اشکانیان، سلوکیان، اعراب، دوران مغول، صفویه، قاجار و حتی اتفاقات دوران معاصر، جغرافیا دچار تغییرات سیاسی شده است، اما این باعث نمی‌شود وجود کشور یا منطقه‌ای را نفی کنیم یا به تفرقه‌های سیاسی دامن بزنیم. کنوانسیون به هیچ وجه دنبال این تفرقه‌ها نیست و موضوعات تاریخی و سیاسی نمی‌تواند باعث اختلاف در پرونده‌های میراث فرهنگی شود.»
وی افزود: «پرونده نگارگری ایرانی یک پرونده بسیار قطور با تنوع فوق‌العاده است و یکی از بی‌نظیرترین پرونده‌هاست که در سال ۲۰۲۰ تحت عنوان نگارگری ایرانی با سبک‌ها و مکاتب مختلف به ثبت رسیده است. یکی از سبک‌های مطرح در این پرونده، سبک هرات است. 
سبک هرات تنها شامل کمال‌الدین بهزاد نیست، بلکه او یکی از شاخص‌ترین هنرمندان مکتب هرات است و زحمات زیادی در دوران تیموری برای این سبک کشیده است. خاستگاه شخص بهزاد در افغانستان بوده است. آنچه بهزاد در نگارگری سبک هرات انجام می‌دهد، از نظر کمی و کیفی شاخص است. 
در سبک بهزاد، چشم‌ها کشیده و تصویرسازی برجسته است، در حالی که در سبک شیراز که در دوره قاجار تحول یافته، تصاویر به واقع‌گرایی نزدیک‌تر شده و اغلب مرتبط با اشعار حافظ است. 
سبک‌های قزوین و تبریز نیز ویژگی‌های خاص خود را دارند.»
ایزدی ادامه داد: «افغانستان سبک بهزاد را به نام خود ثبت کرده است، زیرا می‌گوید هنوز در این کشور هنرمندانی فعال هستند که دقیقاً در سبک و سیاق بهزاد، قلم‌زنی، تصویرسازی و فعالیت می‌کنند.»

 

بــــرش

ثبت اثر ناملموس به معنای مالکیت اثر نیست

ایزدی گفت: «نگارگری سبک بهزاد یک بخشی از مکتب هرات است و همه اهل فن و هنر آن را می‌شناسند. کما اینکه ایران به‌رغم اینکه پیش از این نگارگری را به نام خود ثبت کرده است، اگر فردا روزی بخواهد می‌تواند نگارگری سبک استاد فرشچیان یا سبک دیگری را ثبت کند و مانعی هم وجود ندارد. اگر هم جمهوری آذربایجان یا ترکیه نگارگری خاصی در مورد مینیاتور داشته باشد و بخواهد چه ذیل پرونده ایران و چه مستقل ثبت کنند، مانعی وجود ندارد. در واقع در تدوین و تعریف پرونده‌های ناملموس، مالکیت به هیچ وجه معنایی ندارد. برای آینده نیز ما داریم پرونده‌هایی مانند گلاب و شطرنج را پیش می‌بریم در حالی که خاستگاه شطرنج هند است، اما ثبت آن تحت مفاد کنوانسیون برایمان امکان‌پذیر است.»
وی افزود: «در نهایت باید بگویم که یک رخداد بزرگ برای هنر ایران زمین اتفاق افتاد و آن هم ثبت هنر آیینه‌کاری در معماری ایرانی است اما متأسفانه برخی حواشی در پی آن ایجاد شد. باید دانش خود را در خصوص این موارد بیشتر کرده و اگر نقدی هم داریم با تکیه بر دانش و آگاهی صحیح آن را مطرح کنیم. به هر صورت کمرنگ شدن ثبت جهانی هنر آیینه‌کاری، برای علاقه‌مندان به این حوزه چندان امیدوارکننده نیست. امیدوارم همه ما با علم و آگاهی به ماندگاری هنر ایران زمین کمک کرده و به ارزش‌های فرهنگی و هنری کشورمان افتخار کنیم. در اجلاس اخیر یونسکو وزیر فرهنگ هند نیز تأکید کرد که ایران بدون شک یکی از کهن‌ترین و مهم‌ترین تمدن‌هاست و این بزرگی هزینه‌هایی دارد که ایران پرداخت کرده است. امیدوارم همه ما کمک کنیم تا هنر ایران زمین با علم، آگاهی و نگاه درست، ماندگار و پایدار بماند.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و نهصد و ده
 - شماره هشت هزار و نهصد و ده - ۲۳ آذر ۱۴۰۴