چرا زنان آفتاب در مراسم ثبت جهانی سازمان ملل حضور نداشتند؟

گروه  زیست بوم/  وقتی نام «شفیع‌آباد» در فهرست بهترین دهکده‌های گردشگری جهان ثبت شد، موجی از شادی همه را فراگرفت. اما در پشت این موفقیت بزرگ، حسی از غربت هم نهفته بود؛ غربت زنانی که این رویا را با دستان خود ساخته بودند. یکی از همین زنان، با چشمانی خیس در فیلمی که از او در اینستاگرام منتشر شده، می‌گوید:« همه می‌گویند شفیع‌آباد جهانی شد، اما چرا کسی از ما نمی‌پرسد این مسیر چگونه پیموده شد؟» او ادامه می‌دهد: «ما با تشکیل تشکل‌های زنان، با احیای قنات‌ها و با خلق برند «گوجینو» در صنایع دستی، شاخص‌های توسعه را یکی پس از دیگری محقق کردیم. اشتغال‌زایی و احیای قنات، دو شاه‌کلید موفقیت ما بودند. اما وقتی نوبت به جشن جهانی رسید، ما در کنارش نبودیم.» در میانه تصویر، بغضش می‌تِرکد. 
اشک از چشمانش جاری می‌شود و می‌گوید:« نمی‌دانم چرا نمی‌توانم جلوی اشک‌هایم را بگیرم.»
 سپس می‌پرسد: «چرا باید زنان، این قهرمانان اصلی، در سایه بمانند؟ ما فقط می‌خواهیم فعالیت‌مان دیده شود و زحمت‌مان به رسمیت شناخته شود.  چطور می‌شود که جهانی از ما تقدیر می‌کند، اما خودمان جایی در آن مراسم نداریم؟»   او با شور و اشتیاقی کودکانه پیشنهاد می‌دهد: «چه زیبا بود اگر یکی از همین دختران خودمان، با همان لهجه شیرین کرمانی، با همان شوق و ذوق، در آن سالن جهانی می‌ایستاد و داستان مقاومت ما را تعریف می‌کرد. داستان کویر، قنات و زنان آفتاب.»سخنش با حسی از انتظار به پایان می‌رسد: «ما زنان شفیع‌آباد همیشه پای کار بوده‌ایم. از احیای قنات تا پذیرایی از گردشگران. فقط می‌خواهیم در شادی‌ها و موفقیت‌هایی که به دست خودمان ساخته شده، سهیم باشیم. چرا صدای ما، در اوج موفقیت، باید کم‌صدا باشد؟» حرف‌های او، مرا به سال ۱۳۸۵ برد؛ روزی که بیستون باید ثبت جهانی می‌شد. فکر می‌کردم باید ملیحه مهدی‌آبادی، مدیر وقت پایگاه میراث فرهنگی بیستون و طاق بستان را در سی‌امین اجلاس جهانی یونسکو در ویلنیوس، لیتوانی پیدا کنم؛ جایی که بیستون با اتفاق آرا، بدون حتی یک رأی مخالف، ثبت جهانی شد.او بارها جلوی بلدوزرها که به قصد جان دشت آمده بودند ایستاد اما زمانی که وقت چیدن محصول رسید، او را به لیتوانی نبردند. »
حال، سهم زنان شفیع‌آباد هم از ثبت جهانی، بغضی شکسته شده است، برای لحظه‌ای که دوست داشتند خودشان از نزدیک شاهد آن باشند.  
لوح ثبت جهانی روستای سهیلی را زنی از قشم با لباس جنوبی گرفت، چه می‌شد اگر زنی به نمایندگی از تمام زنان شفیع آباد در این چین حضور پیدا می‌کرد؟
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و شصت و سه
 - شماره هشت هزار و هشتصد و شصت و سه - ۲۷ مهر ۱۴۰۴