غزه: ملت معجزه!
ادامه از صفحه یک
پروژه قدرت و قدرت بیشتر شکست خورده است. شهید «ابوعبیده مجاهد» افسانهای و سخنگوی گردانهای قسام که سخنگویی را به اوج درخشندگی بلاغت و فصاحت رسانده بود. گفته بود: «اگر دشمنان ما شنهای غزه را دانه به دانه جستوجو کنند، اسیران اسرائیلی جز با اراده مقاومت آزاد نخواهند شد.» چنین شد! نتانیاهو در سایه نظریه صلح با قدرت گفته بود: «حماس را نابود و خلع سلاح میکند»، «اسیران را با قدرت آزاد میکند» و -«فلسطینیها را از غزه اخراج میکند و اشتباه بن گوریون را که همه فلسطینیها را اخراج نکرد، تکرار نمیکند.»
هیچیک از این سه اتفاق نیفتاده است. در شرمالشیخ با سران حماس که میخواست آنها را در حمله هوایی به دوحه از بین ببرد و ترور کند، با همان افراد مذاکره کرد. اسیران اسرائیلی در برابر آزادی اسیران فلسطینی قرار است آزاد شوند. امواج پیاپی فلسطینیها به غزه و بویژه شمال غزه باز میگردند. در حالی که بیش از ۸۳ هزار نفر از اتباع رژیم اشغالگر، اسرائیل را ترک کردهاند. اکنون سیاهترین روزگار نتانیاهو فرارسیده است. به تعبیر نمایندهای در کنیسه اسرائیل: «دوران فریبکاری و جادوگری نتانیاهو تمام شده است. بایست به خانهاش برود.»
نتانیاهو به هیچ یک از اهداف جنگ علیه فلسطین نرسیده است. افزون بر آن هفتم اکتبر در دولت او اتفاق افتاده است. سالها بود که تبلیغ میکردند و به یاری شبکه نیرومند خبرسازی و تحلیلپردازی صهیونیستی در جهان که فضای مجازی هم بر آن افزوده شده است، اسرائیل را تنها دموکراسی خاورمیانه معرفی میکردند. نتانیاهو همین ادعا را در کتابش«جایی زیر آفتاب» مطرح کرده است. اکنون به غیر از نفرت و بیزاری از اسرائیل و دولت و ارتش اسرائیل و رسوایی برای نتانیاهو که حکم جلب دادگاه بینالمللی را داراست چه چیزی در دست اسرائیل مانده است؟ کدام دموکراسی و حقوق بشر؟ اتفاق مهم دیگری که با جنگ غزه و کشتار مردم غزه صورت گرفت. افسانه مظلومیت اسرائیل و یا مظلوم نمایی اسرائیل با بهرهگیری از فاجعه هولوکاست ـ که در این زمینه مهارت و تجربه طولانی دارد- ابطال شد. البته سالها پیش «ایلی ویسل» که از جمله اسیران اردوگاههای هولوکاست آلمان هیتلری بود در سه گانهاش نوشت: «قربانی به جای جلاد نشسته است.»
ارتش اسرائیل در غزه کاری کرد که هیتلر و نازیها در اردوگاههای مرگ نکرده بودند. در اردوگاهها در اتاقهای گاز، مرگ آنی و فوری بود. در غزه مرگ توأم با شکنجه بوده است. قتل بیمارانی که امکان معالجه ندارند. قتل بیش از ۱۷۰۰ نفر از کادرهای پزشکی، قتل کودکان از گرسنگی. دیدیم که کودکی از گرسنگی خاک میخورد. فلسطینیها این چنین ایستادند. شهید شدند. آواره شدند اما سرزمین خود و مقاومت و فرزندان رشید شهید خود را از یاد نبردند. دیدند که «یحیی السنوار» و «محمد ضیف» و «ابوعبیده» در میان خودشان بودند. شبکه جنگ روانی صهیونیسم و توابعش مدام تکرار میکردند که آنان در دوحه خوش میگذرانند. اما شهادت سنوار و ضیف و ابوعبیده در غزه مثل آفتاب تابید و همه ابرهای دروغ و تاریکی و تردید را برای همیشه محو کرد. حتی در گذار ایام در ماههای قبل از شهادت ابوعبیده به نحو محسوسی از سیمای او، کنار چشمانش پیدا بود که از گرسنگی تکیده شده است.
استقامت به نتیجه رسید! این وعده قرآن مجید است. انسانهای با ایمانی که بر صراط مستقیم پایدار میمانند. با استقامت به سرچشمه پیروزی و گوارایی آب روشن میرسند:
«وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَینَاهُم مَّاءً غَدَقًا» ﴿ الجنّ/ ١٦﴾ «و اگر در راه و روش، پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی بدیشان نوشانیم» به نظرم میتوان تفاوتی بین صراط و طریقت قائل شد. صراط راه است و طریقت همان روشی که در راه پایدار میمانیم یا به راه میرسیم. مردم غزه در راه مقاومت استقامت کردند. نشکستند. رنجها و شهادتها و مرگ کودکان گرسنه را در آغوش خود تحمل کردند. در چشمان بیفروغ کودکان گرسنه نگاه کردند و اشک ریختند اما سخنی نگفتند که دشمنان فلسطین و مقاومت انتظار داشتند. به تعبیر «عبدالوهاب البیاتی» شاعر بزرگ عراقی:
دیوار محال را گوزنان با شاخ میزنند
شکافی بزرگ در آن افتاده
که نیمروز از خلال آن خواهد گذشت
اینک میلادی در گور
(آوازهای سندباد، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات نیل ۱۳۴۸)
غزه برای همیشه نماد مقاومت و استقامت فلسطین است. بیتردید جوانان و مجاهدانی که بیش از دو سال در تونلها مقاومت و مبارزه کردند. عملیات طوفان الاقصی را سازمان دادند. شکافی بزرگ در ارتش و اطلاعات و امنیت رژیم اسرائیل افکندند. تمامی مسئولان وقت نظامی و امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در هنگام طوفانالاقصی برکنار شدهاند! تنها نتانیاهو مانده است! گمان نمیکنم تا پایان سال میلادی در صحنه بتواند بماند. هفتم اکتبر داستانی است که پس از این شاهد روایتهای دقیقتری از آن خواهیم بود.
اما، بایست غزه را به عنوان گنجینه مقاومت تبدیل به فرهنگ و ادبیات کرد. کاری که یهودیان به نحو شایستهای درباره هولوکاست انجام دادند. سالهای سال از مظلومیت هولوکاست تغذیه فکری و عاطفی و تبلیغاتی و سیاسی کردند. از هولوکاست ادبیات ساختند. مروان عبدالعال رماننویس و شخصیت سیاسی فلسطینی سخن بسیار تأملانگیزی گفته است: «در معرکه بین ما فلسطینیها و صهیونیسم، بایست در ادب روایت و حکایت پیروز شویم.» سخن عبدالعال بسیار سخن بااهمیتی است. شاهد بودهایم که موساد با ترور «غسان کنفانی» رماننویس بزرگ فلسطینی در لبنان و ترور «ناجی العلی» کاریکاتوریست فلسطینی در لندن به اهمیت روایت و حکایت پی برده است. صدای راویان را با گلوله خاموش کرده است.
بایست غزه تبدیل به ادبیات و هنر شود؛ انواع هنرها، با صورتگری و پیکرتراشی و موسیقی و فیلم و شعر و داستان. با سمفونی غزه! چرا موسیقیدانان ایرانی در این زمینه کاری نکنند؟ مگر به روایت «یاسر عبدربّه» وزیر سابق فرهنگ فلسطین که روزی به من گفت: «زیباترین و مؤثرترین فیلم فلسطین را ایرانیها ساختهاند! فیلم بازمانده» به کارگردانی دوست تمام عمرم سیفالله داد. بایست روایت غزه را از تک تک مردم غزه شنید. نام و نشان و موقعیت هر کدام را ثبت و ضبط کرد. ملتی با خون و رنج و استقامت و شهادت فرزندان خود در میانه میدان ایستاد. حکایت و روایت این استقامت «ملت معجزه» میبایست حفظ شود. گوزنها دیوار محال را با شاخهای بلند خود شکستند. هنرمندان تبعیت کنند! با کلمه با رنگ با آهنگ با سنگ! اگر عمری بود و توفیقی به غزه میروم! از «ملت معجزه» روایت میکنم.

