جانی تازه به فلسفه سیاسی
بخشی از مقدمه توماس اِل. پَنگل
در این كتاب میخواهم جان تازهای به مواجهه فلسفه سیاسی و كتاب مقدس بدهم. در كموبیش همه جوانب، خود را در ابتدای راه مییابم. تمركزم بر بخشی از سفر پیدایش خواهد بود كه با ایجازی شگفتانگیز به دورهای از تاریخ انسان میپردازد كه به مراتب طولانیترین دوره است و از خلقت آغاز میشود و با استقرار اولیه نظام پدرسالاری مردمِ برگزیده ادامه مییابد. در همینجا بنیان هر آنچه از پی میآید، نهاده میشود؛ و به همین دلیل، این همان بخشی از متن مقدس است كه با اختلاف زیاد بیش از هر بخش دیگر توجه مفسران را به خود جلب كرده است. در این ابواب سفر پیدایش، پایهایترین گزارههای زندگی متأملانهای را مییابیم كه نهایتاً در اطاعت از خدای مرموزی ریشه دارد كه خود را در متون مقدس آشكار میكند. خوانشی دقیق از این ابواب عرضه خواهم كرد كه جانمایهاش، دغدغهها و مسائل و تردیدهای مشغلهای فلسفی است كه سقراط آن را از نو بنیان نهاد و سپس در اوائل دوره مدرن، ماكیاولی و هابز و اسپینوزا، آن را باز از نو بنیان نهادند و دستور كارشان گرچه تفاوتی بسیار داشت، بهكلی جدید نبود. میخواهم نشان دهم كه وقتی متن مقدس را به این شكل بررسی و تفسیر میكنیم، معنای كتاب مقدس و شیوهای از زندگی كه طالب آن است و معنای فلسفه سیاسی (و شیوهای از زندگی كه مدافع آن است)، متقابلاً یكدیگر را روشنی میبخشند. فلسفه سیاسی در معنای دقیق كلمه سودای عقلانیت هنجاری بیقیدوشرط را در سر میپرورد: ادعای فلسفه سیاسی این اســت كه نشان میدهد انسانها چگونه به رهبری خردمندترین افراد خود میتوانند حقیقت ثابت وضعشان در عالم، حقیقت ثابت خیر و عدالت و حتی وحی الهی را تنها با استفاده از عقلشان كه «تنها ستاره و قطبنما»ی ایشان است كشف كنند (جان لاك، دو رساله در باب حكومت: I.58).همانطور كه آگوستین قدیس در اظهارنظری انتقادی میگوید، سقراط و فیلسوفانی كه پا جای پای او گذاشتهاند، میخواهند «با تكیه بر حواس و عقل انسان به سعادت دست یابند.»

