رئیسسازمان خصوصیسازی به «ایران» گفت
شفافیت مالی استقلال و پرسپولیس حق مردم است
یک استاد دانشگاه و کارشناس تخصصی دادگستری در ورزش تشریح کرد «عمومیسازی» به جای«خصوصیسازی صوری»
سینا حسینی/ 525 روز از واگذاری رسمی مالکیت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به
بخش خصوصی میگذرد. هرچند اوضاع مالی این دو باشگاه نسبت به گذشته بهبود یافته و دیگر خبری از معضل کمبود منابع مالی برای آبیها و قرمزهای پایتخت نیست، اما همچنان منتقدان بر این باورند که این دو باشگاه در ردیف بنگاههای زیانده قرار دارند و نرخ زیان انباشته آنها به شکل نگرانکنندهای در حال افزایش است. به همین بهانه، سراغ زهره عالیپور، رئیس سازمان خصوصیسازی، رفتیم تا دیدگاههای او درباره روند واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی را جویا شویم. در ادامه، حاصل این گفتوگو را مرور خواهیم کرد.
75 هفته از واگذاری رسمی دو باشگاه گذشته است. به عنوان رئیس دستگاه ناظر، روند واگذاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
این اقدام باید بسیار زودتر از این صورت میگرفت، زیرا قوانین بودجه سنواتی کشور به صراحت دولت را موظف کرده بودند که این دو باشگاه به بخش خصوصی واگذار شوند، اما مقاومتهای طولانی و غیرمنطقی در برابر این واگذاری وجود داشت. خوشبختانه در سال ۱۴۰۳، این واگذاری به صورت عملیاتی انجام شد و به اعتقاد من، این یک گام مهم رو به جلو بود که میتواند آغازگر تحولی اساسی و بنیادین در حوزه مدیریت مالی و ساختاری باشگاههای ورزشی کشور باشد.
با این حال، برخی منتقدان نسبت به واگذاری خوشبین نیستند و معتقدند ایرادهای اساسی در مدل اجرا شده وجود دارد.
بدون شک مشکلات و چالشهایی در مسیر واگذاری وجود دارد، اما انجام این اقدام اجتنابناپذیر بود. منتقدان بر این باورند که واگذاری دو باشگاه به کنسرسیوم بانکی یا صنایع پتروشیمی خلیج فارس، خصوصیسازی واقعی به معنای دقیق منطبق با سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی یعنی حضور بخش خصوصی نیست، اما نباید بدبینی مانع حرکت رو به جلو شود، زیرا در مراحل بعدی امکان جابهجایی و فروش سهام این دو باشگاه به بخش خصوصی واقعی وجود دارد. در مجموع، واگذاری استقلال و پرسپولیس را میتوان به عنوان یک رویداد مبارک و امیدبخش ارزیابی کرد که میتواند پایهای برای تحولات بزرگتر و بنیادیتر در حوزه مدیریت باشگاهها باشد.
شفافسازی مالی همواره یکی از مطالبات اصلی افکار عمومی بوده است. آیا مدل شفافسازی مالی پس از واگذاری را تأیید میکنید؟
تمام بنگاههای حاضر در بورس طبق قانون موظف به شفافسازی هستند و مردم حق دارند در جریان جزئیات عملکرد مالی این بنگاهها، از جمله باشگاههای استقلال و پرسپولیس قرار گیرند. باشگاهها نیز موظفاند صورتهای مالی خود را بهصورت شفاف و کامل از طریق سایت کدال در اختیار عموم قرار دهند. شفافسازی مالی حق مردم است. نسل جوان ما تشنه شفافسازی مالی است به همین علت آنها امروز میتوانند با مراجعه به سایت کدال در جریان ریز هزینهکرد دو باشگاه و صورتهای مالی این دو مجموعه باشند؛ اتفاقی که تا پیش از این وجود نداشت.
تهیه صورتهای مالی دقیق و استاندارد برای دو باشگاه، زمانبر و مستلزم تلاش فراوان بود، اما خوشبختانه گامهای مهمی طی یک دهه در این مسیر برداشته شد. امید است که سیستم حسابرسی باشگاهها به بهترین نحو عمل کند تا صورتهای مالی آنها با شفافیت کامل در دسترس عموم قرار گیرد و زمینه اعتماد و آگاهی عمومی فراهم شود.
نزدیک شدن سیستم مالی دو باشگاه به معیارهای استاندارد، یکی از دستاوردهای مثبت واگذاری بود، اما همچنان ایرادهایی وجود دارد. پیشبینی شما از ادامه این مشکلات چیست؟
استانداردسازی سیستم مالی دو باشگاه کاری پیچیده و دشوار بود. به اعتقاد من، یک
«جراحی مالی» جدی انجام شد تا وضعیت مالی هر دو باشگاه به حد استاندارد نزدیک شود، اما این روند باید ادامه یابد و نباید تصور کرد که کار به اتمام رسیده است. با وجود فاصله وضعیت فعلی با شرایط ایدهآل، تحولات انجام شده قابل قبول و امیدبخش است. دستگاههای ناظر نیز با حساسیت بالا وضعیت مالی دو باشگاه را رصد میکنند و در صورت مشاهده هرگونه تخلف یا انحراف از قوانین، بدون تردید وارد عمل خواهند شد تا تمامی فرآیندها مطابق مقررات و استانداردهای قانونی انجام شود.
در مقطع کنونی، فرآیند نظارت سازمان خصوصیسازی بر عملکرد مالی استقلال و پرسپولیس بر چه اساسی انجام میشود؟
قانونگذار تکلیف را روشن کرده است، شرکتهای حاضر در بورس و فرابورس موظفاند گزارشهای حسابرسی و صورتهای مالی خود را در تاریخهای مشخص ارائه و شفافیت کامل را رعایت کنند. سازمان خصوصیسازی نیز در فواصل زمانی ششماهه، گزارشهای جامع مالی و بازرسی دو باشگاه را دریافت میکند و مدیران موظفاند عملکرد خود را دقیقاً بر اساس سازوکارهای قانونی ارائه دهند و صورتهای مالی را برای اطلاع افکار عمومی در سایت کدال منتشر کنند. این سازوکار نظارتی، اطمینان میدهد که تمامی فعالیتهای مالی باشگاهها تحت کنترل و قابل رصد است.
مهمترین دغدغه کارشناسان و صاحبنظران، نرخ بالای زیان انباشته دو باشگاه است. برای رفع این معضل چه راهکارهایی وجود دارد؟
اساس خصوصیسازی در سطح جهان بر این مبناست که بنگاههای دولتی زیانده بتوانند از طریق مدیریت خصوصی، وضعیت مالی خود را سامان دهند. نگرانی در خصوص زیان انباشته منطقی است، اما باید توجه داشت که بنگاهها باید در مسیر درست مدیریت قرار گیرند و با برنامهای زمانبندی شده و تجاری سازی فعالیت ها، میزان زیان انباشته خود را کاهش دهند. طبیعتاً استقلال و پرسپولیس نیز با بهرهگیری از مدیریت صحیح و راهکارهای کارشناسی میتوانند این معضل را در مدت زمان مشخصی برطرف کنند. همچنین توصیهها و نظرات کارشناسی لازم به مالکان هر دو باشگاه ارائه خواهد شد تا روند کاهش زیان انباشته به شکل اصولی و تدریجی پیش رود و در نهایت ثبات مالی و عملکردی دو باشگاه تضمین شود.
« عمومی سازی» به جای «خصوصی سازی صوری»
دکتر رضا محمد کاظمی
استاد دانشگاه و کارشناس تخصصی دادگستری در ورزش
بحث واگذاری باشگاهها نباید با مفهوم «خصوصیسازی» یکی دانسته شود. خصوصیسازی بار حقوقی و ملاحظات خاص خود را دارد، در حالی که آنچه ما به دنبال آن هستیم، در حقیقت نوعی «عمومیسازی» است؛ انتقال مالکیت و مدیریت باشگاهها به مردم و ذینفعان واقعی، نه به یک بخش محدود و خاص.
ای کاش آغاز این مسیر از همان جایی بود که تجربهها و نمونههای موفق وجود داشت. مثلاً از باشگاههای وابسته به صنایع بزرگ مانند فولاد مبارکه سپاهان یا ذوبآهن اصفهان. چه کسانی شایستهتر از کارگران زحمتکش این کارخانهها که خود سهامدار و مالک باشگاههایشان شوند؟
در تاریخ ورزش جهان نیز نمونههای مشابه دیده میشود. برای مثال، در انگلستان، کارگران راهآهن سهام باشگاه منچستریونایتد را خریداری کردند و این اتفاق باعث شد باشگاه، هم سرمایه واقعی به دست آورد و هم جایگاه اجتماعی پیدا کند.
اگر چنین مدلی در کشور ما پیاده میشد، بسیاری از مشکلات امروز وجود نداشت. کارگران و کارکنان کارخانهها که امروز گلایه دارند از منابعشان برای پرداخت قراردادهای میلیاردی بازیکنان خرج میشود، در آن شرایط خود را سهامدار میدانستند و نه تنها معترض نبودند، بلکه با افتخار در کنار تیمشان میایستادند و سکوها را پر میکردند.
با این روش، باشگاهها به معنای واقعی کلمه وارد فرآیند «واگذاری» میشدند و نه صرفاً تغییر اسم یا انتقال صوری. این همان چیزی است که در قوانین و مقالات معتبر دنیا نیز توصیه شده است.
در واقع، اگر واگذاری به درستی انجام میگرفت، ما میتوانستیم ابتدا مسیر را از این باشگاههای صنعتی آغاز کنیم، تجربه بیندوزیم و سپس به سراغ دو باشگاه بزرگ ملی کشور برویم. بدین ترتیب حتی امکان جذب سرمایهگذاران ایرانی خارج از کشور نیز وجود داشت.
تأکید میکنم که خصوصیسازی به معنای امروزی آن، نهتنها مشکل را حل نمیکند بلکه تجربه گذشته نشان داده دوباره همان چرخه معیوب تکرار خواهد شد. آنچه باید اتفاق بیفتد «عمومیسازی» واقعی است؛ یعنی تبدیل باشگاهها به شرکتهای سهامی عام یا تعاونیهای سهامی عام متشکل از هواداران. در این مدل، هواداران با ثبتنام رسمی و برخورداری از هویت شفاف، به سهامداران باشگاه تبدیل میشوند و نمایندگانشان در هیأت مدیره حضور پیدا میکنند.
در حال حاضر، واگذاریها به شکل ناقص انجام شده است. بدین صورت که سهام به مردم دادهاند، اما این سهامداران نقشی در تصمیمگیریها ندارند. باشگاهها بعضا با انتخابهای غیرکارشناسی اداره میشوند و ساختارها اصلاح نشده است. در حالی که اگر باشگاهها به صورت شرکتهای تعاونی یا سهامی عام سازماندهی میشدند، هواداران خود تصمیم میگرفتند که هزینهها چگونه مصرف شود. آیا صرف خرید بازیکن شود، یا به سمت آکادمی و زیرساختها برود. این فرآیند مشارکتی میتوانست جلوی بسیاری از انحرافات و هزینههای بیثمر را بگیرد.
البته این تغییر مسیر نیازمند شجاعت و نگاه بلندمدت است. یعنی حتی اگر یک یا دو سال از قهرمانیها دور بمانیم، اما در عوض زیرساختها را بسازیم و باشگاه را روی پایههای محکم بنا کنیم، آن وقت است که در آینده موفقیت پایدار به دست خواهیم آورد. اما با مسیر فعلی، شاهد از دست رفتن سالها فرصت و ناکامیهای مکرر در لیگ قهرمانان آسیا و سایر رقابتها خواهیم بود.
مدلهای موفق جهانی نشان میدهد که راهحل، اختراع دوباره نیست، بلکه بهرهگیری از تجربههای آزمودهشده و انطباق آنها با شرایط کشور خودمان است.
به همین دلیل لازم است جلسات و گفتوگوهای جدی میان مسئولان، استادان دانشگاه، کارشناسان ورزشی و نهادهای سیاستگذار برگزار شود تا مسیر واگذاری باشگاهها از حالت شعاری و صوری خارج شده و به الگویی واقعی و علمی بدل گردد.

