«سهم عشایر در توسعه ایران» به روایت جلالالدین رفیعفر، استاد مردمشناسی
جامعهای کوچک با نقشی بزرگ
سامان محبی
گروه اندیشه
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پنجمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «مبانی ایرانشناختی پیشرفت» را به موضوع «ظرفیتهای تاریخی عشایر در پیشرفت ایران» با سخنرانی دکتر جلالالدین رفیعفر، استاد مردمشناسی دانشگاه تهران، اختصاص داد تا فرصتی برای بازاندیشی درباره سهم عشایر در توسعه ایران فراهم شود. دکتر رفیعفر دراین هماندیشی به بررسی ظرفیتها و چالشهای جامعه عشایری در ایران پرداخت و نشان داد چگونه عشایر، با وجود سهم اندک در جمعیت کشور، نقش مهمی در اقتصاد، فرهنگ و هویت ملی ایران ایفا میکنند. او معتقد است جامعه عشایری ایران نه صرفاً یک قشر حاشیهای، بلکه بخشی از حافظه تاریخی و بنیان تمدنی کشور است که میتوانند حاملان میراث فرهنگی و هویتی ما باشند. اما این ظرفیت زمانی بالفعل میشود که سیاستگذاریها بر بنیاد درکی عمیق از انسانشناسی و هویت ایرانی طراحی و بر بنیانی علمی متکی شود.
دکتر رفیعفر سخنان خود را با یادآوری ریشههای عمیق جامعه عشایری در تاریخ ایران آغاز کرد: «جامعه عشایری یک جامعه خودساخته با تاریخ چند هزار ساله است، بدون آنکه از دیگر جوامع اقتباس کرده باشد.» به گفته او، ساختار ایلی و عشیرهای نه تنها در گذشته بلکه در بسیاری از شئون زندگی امروز ایرانیان همچنان حضور دارد؛ از آداب و رسوم اجتماعی گرفته تا الگوهای اقتصادی در دامداری و کشاورزی. او تأکید کرد که سالانه ۲۹ میلیون رأس دام کوچک توسط عشایر تولید میشود؛ آماری که سهم چشمگیری از تولید گوشت قرمز و دیگر محصولات دامی کشور را شامل میشود. با این همه، عشایر که تنها ۱.۵ درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدهند، از حمایتهای لازم به قدر کافی برخوردار نیستند. به همین دلیل این ظرفیت اقتصادی و فرهنگی، با بحرانهای جدی روبهروست.
حلقه مفقوده مدیریت جامعه عشایری
رفیعفر از یکسو به مشکلات معیشتی و کمبود خدمات اولیهای چون آب، برق و بهداشت اشاره کرد و از سوی دیگر، سیاستهای نادرست دولتها در اسکان عشایر را یکی از عوامل تضعیف هویت آنان دانست. او یادآور شد که سیاستهای اجباری اسکان، بویژه در دوره پهلوی اول، عشایر را از مراتع و چرخههای سنتی زندگی جدا کرد و عملاً اقتصاد و فرهنگ آنان را در معرض فرسایش قرار داد و استمرار این سیاستها جامعه عشایری ما را بیش از پیش کوچک کرده است.
یکی دیگر از محورهای مهم سخنان رفیعفر، ضعف مدیریتی و ناهماهنگی میان نهادهای دولتی در رسیدگی به امور عشایر بود. او گفت: «برای اسکان یک خانواده عشایری بیش از ۱۶ ارگان مختلف باید همکاری کنند، اما در عمل این هماهنگی وجود ندارد.» از نظر او، همین پراکندگی و بیبرنامگی موجب شده که هیچیک از طرحهای اسکان بهدرستی اجرا نشود و مشکلات عشایر نه تنها حل نشود، بلکه تشدید گردد.
این استاد مردمشناسی همچنین به پدیده مهاجرت جوانان عشایری به شهرها پرداخت؛ روندی که به باور او تهدیدی جدی برای هویت فرهنگی این جامعه است. او تصریح کرد: «این مهاجرتها، بهدلیل نبود برنامهریزی و مهارتآموزی، اغلب به بیکاری و حاشیهنشینی منجر شده است.»
کمبود دانش در مردمشناسی عشایری
بعد دیگر سخنان این استاد دانشگاه تهران، به کمبود دانش تخصصی در حوزه «مردمشناسی عشایری» اختصاص داشت. او تصریح کرد که در دانشگاههای ایران، مطالعات کافی درباره جامعه عشایری انجام نمیشود و همین خلأ علمی باعث شده سیاستهای دولتی در این حوزه بر پایه دادههای ناکافی و ناقص باشد. او تأکید کرد که پرورش متخصصان در این زمینه و انتقال دانش علمی به مدیران و کارشناسان دولتی، شرط ضروری برای تدوین سیاستهای مؤثر است.
در پایان، رفیعفر بحران مراتع و کاهش منابع طبیعی را از دیگر چالشهای جدی عشایر دانست و هشدار داد که ادامه این روند، تولیدات دامی و امنیت غذایی کشور را تهدید خواهد کرد. او سخنان خود را با این هشدار به پایان برد که «اگر به جامعه عشایری توجه نشود، نه تنها هویت و فرهنگ آنان در معرض خطر قرار میگیرد، بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای در مناطق روستایی و حاشیهای کشور پدید خواهد آمد.»

