پیام رضا داوری اردکانی به مراسم یادبود سید احمد فردید
جرم فلسفه در جهان تفرعن و تکاثر
فلسفه، بیخردی و جهل و غرور را برملا میکند و برخی این افشاگری را برنمیتابند
جلسه یادبود سید احمد فردید، متفکر و فیلسوف ایرانی، با قرائت پیام دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس سابق فرهنگستان علوم، در محل فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. دکتر داوری در این هماندیشی با موضوع «بحران تفرعن و تکاثر در جهان کنونی و بروز جنایات آخرالزمانی» با تجلیل از جایگاه فکری مرحوم فردید، به چالشهای زمانه ما، از جمله جنگهای تکنولوژیکی، نسبت فلسفه و دشمنی و جایگاه هوش مصنوعی در آینده بشر پرداخت. پیام داوری در این نشست را میتوان تلاشی دانست برای نشان دادن چهره آخرالزمانی دنیای امروز: دنیایی که در آن فلسفه در معرض خصومت است، جنگها هدفی جز نابودی ندارند و هوش مصنوعی به مثابه جانشین انسان قد علم کرده است. پیام او، بار دیگر به ما یادآوری کرد که در جهانی که تکنیک و توهم قدرت دست بالا را دارند، «خرد» و «دوستی» بیش از هر زمان دیگری تهدید میشود.
مهرانه صبری
گروه اندیشه
آنان که فلسفه را برنمیتابند
دکتر رضا داوری اردکانی، درباره فردید و علت مهجوریت او در جغرافیای فکری ایران گفت: «فردید درک عمیقی از فلسفه داشت؛ اما چون نظر خود را به تفصیل بیان نمیکرد، بسیاری از مستمعان مطالب او را به دقت درنمییافتند.» همین امر سبب شد که گروهی به مخالفت و حتی دشمنی با او برخیزند و عدهای دیگر کوشیدند تا از او دفاع کنند، بیآنکه از اتهام «فردیدی-هایدگری» رهایی یابند. داوری تأکید کرد که فلسفه محل نزاعهای خصمانه و بهتان نیست؛ بلکه «فلسفه مقام دوستی است و چون فلسفه دوستداری حکمت و معرفت است، نادانها قهراً با آن میانهای ندارند.»
داوری با اشاره به تاریخ دشمنی با فیلسوفان، نمونههایی از سقراط تا سهروردی را یادآور شد و تصریح کرد که جرم فلسفه «افشای بیخردی و جهل و غرور» است. به همین دلیل، فلسفه همواره با آزار و مخالفت روبهرو بوده است. او در پرسشی مهم به شرایط امروز پرداخت: «نمیدانم اگر دکتر فردید زنده بود، درباره زمان و وضع کنونی جهان و ایران چه میگفت و چه میاندیشید. مسلماً اصول اساسی نظرش را حفظ میکرد؛ اما چون با زمان و تاریخ آشنا بود، از دگرگونی وضع جهان، نمیتوانست چشم بپوشد.»
جنایات آخرالزمانی
بخش اصلی پیام داوری به بحث درباره «جنگهای آخرالزمانی» اختصاص داشت. او درباره تفاوت بنیادین این جنگها با جنگهای گذشته گفت: «در گذشته جنگها میان سربازان و برای کشورگشایی رخ میداد، اما اکنون جنگ اطلاعات و تکنیک است؛ فرماندهی آن هم به عهده هوش مصنوعی است.» از نظر داوری، این تحول نشانهای از دگرگونی ماهوی سیاست و قدرت در جهان امروز است. او همچنین خاطرنشان کرد که تفرعن عصر جدید بیش از آنکه به «اراده به قدرت» متکی باشد، بر «توهم قدرت» بنا شده است.
داوری از تعبیر فیلسوفان معاصر مبنی بر اینکه «زمان ما، زمان کینه و دشمنی است» بهره گرفت و سخن کارل اشمیت را نقل کرد که سیاست را «تشخیص دشمن و مرزهای دشمنی و دوستی» میدانست. او افزود که در چنین وضعی، پرهیز از جنگ دشوار است، زیرا اطلاعات و نفوذ اطلاعاتی به مهمترین عامل قدرت و پیروزی تبدیل شده است. یکی از ویژگیهای تکاندهنده جنگهای امروز از نگاه او این است که «قصد و غایت آن، بیش از آنکه فتح و پیروزی باشد، نابود کردن است.»
مرگ سوبژکتیویته در عصر سلطه اطلاعات
داوری در ادامه به پیوند جنگهای آخرالزمانی با تاریخ تجدد اشاره کرد. او یادآور شد که تجدد با سوبژکتیویته و اراده به قدرت آغاز شد، اما اکنون این بنیاد دچار فرسایش است. به تعبیر او، «وقتی گفتند انسان مرده است، مراد مرگ سوبژکتیویته و اراده به قدرت بود.» در چنین شرایطی، نقش انسان خردمند به تدریج به ماشینها و هوش مصنوعی سپرده میشود. او با لحنی انتقادی تأکید کرد: «هوش مصنوعی جانشین انسان خردمند شده و توقع این است که کار او را انجام دهد.» از نظر داوری، بشر به جای آگاهی از جایگاه خویش، بیآنکه بداند جانشینی برای خود میسازد تا خود را از بیم و غم ناتوانی در تدبیر امور، برهاند.

