اندیشکده کوئینسی بررسی کرد؛ چگونه دولت‌های غربی و عربی به خطر رژیم صهیونیستی پی بردند؟

اسرائیل کانون بی‌ثباتی در خاورمیانه

خشم جهانی علیه اقدامات مرگبار اسرائیل در نوار غزه به اوج خود رسیده و خاورمیانه را به نقطه‌ای حساس سوق داده است. برخی کشورهای غربی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گام‌هایی برای به رسمیت شناختن فلسطین برداشته‌اند. با این حال، این اقدامات دیپلماتیک نتوانسته مانع حملات بی‌رحمانه اسرائیل به غزه شود. وبگاه ریسپانسبل استیت‌کرفت وابسته به اندیشکده کوئینسی در تحلیلی با بررسی این تحولات، توهم عادی‌سازی روابط با اسرائیل به عنوان راه‌حل صلح را مورد نقد قرار داده و ضرورت بازنگری در سیاست‌های منطقه‌ای، بویژه نقش ایالات متحده در حمایت از اسرائیل را برجسته ساخته است.

با توجه به اینکه خشم بین‌المللی نسبت به رفتار مرگبار اسرائیل در نوار غزه طی هفته‌های اخیر به طور فزاینده‌ای شدید و گسترده شده، به نظر می‌رسد که خاورمیانه به نقطه‌عطف رسیده است. چندین کشور بزرگ غربی که تاکنون از پیوستن به اکثر اعضای سازمان ملل متحد در به رسمیت شناختن کشور فلسطین خودداری کرده بودند، جو مثبت نشست اخیر مجمع عمومی را فرصت مناسبی برای برداشتن این گام دیدند. تظاهرات مردم غرب در حمایت از فلسطینی‌ها به اندازه همیشه بزرگ و چشمگیر بوده و نظرسنجی‌های اخیر نشان‌دهنده کاهش چشمگیر حمایت عمومی مردم آمریکا از رژیم صهیونیستی است.
 
زبان زور
چنین واکنش‌هایی حداقل انتظاری بوده که می‌توان در برابر اقدامات وحشیانه جدید اسرائیل علیه ساکنان نوار غزه داشت. تجاوز جدید این رژیم در شهر غزه به ویرانه‌هایی که بیشتر شهر به آن تبدیل شده بود، افزوده است. این حمله به ساکنان فعلی این انتخاب را داده که یا در آنجا رنج کشیده و کشته شوند یا بدون هرگونه تضمین امنیت، بار دیگر به نقطه‌ای دیگر از نوار غزه آواره شوند. حملات مسلحانه و قحطی تحمیلی باعث شده که تعداد کشته‌شدگان غزه به چندین برابر رقم رسمی گزارش‌شده، یعنی حدود ۶۵ هزار نفر افزایش یابد. پاسخ‌های بین‌المللی، از جمله به رسمیت شناختن دیپلماتیک فلسطین توسط دولت‌های غربی نتوانسته واکنش خاصی از سوی اسرائیل برانگیزد. به رسمیت شناختن فلسطین همچنین مورد انتقاد برخی فلسطینیان قرار گرفته است. آنها متذکر شده‌اند که این اقدام هیچ کمکی به کاهش رنج فوری در میدان نمی‌کند.
پاسخ رژیم صهیونیستی به آخرین اقدامات دیپلماتیک سرپیچی و تهدید به واردکردن آسیب‌های بیشتر به فلسطینیان بوده است. ایتامار بن‌گویر، وزیر امنیت داخلی اسرائیل و چهره افراطی راست‌گرا در حال فشار برای الحاق کرانه باختری به عنوان پاسخ اصلی این رژیم به اقدام در به رسمیت شناختن فلسطین توسط غربی‌هاست.
 
منبع بی‌ثباتی و افراطی‌گری
نه فقط حاکمان یا افراطیون رژیم صهیونیستی، بلکه بیشتر اشغالگران سرزمین‌های اشغالی فشارهای بین‌المللی را صرفاً نشانه‌ای دیگر از تعصب علیه اسرائیل و نیاز این رژیم به استفاده از زور برای حفاظت از خود، بدون توجه به خشم جهانی، می‌بینند. نظرسنجی نشان می‌دهد که اکثر اسرائیلی‌ها معتقدند در غزه «هیچ بی‌گناهی وجود ندارد» و از اخراج ساکنان نوار غزه حمایت می‌کنند. توسل به استدلال‌های اخلاقی در برابر رژیمی که این جمعیت پایه سیاسی آن را تشکیل می‌دهد، پاسخ مثبتی به همراه نخواهد داشت. تنها تحمیل هزینه و پیامدهای قابل‌توجه به اسرائیل می‌تواند این رژیم را به تغییر سیاست‌هایش وادارد. 
اگرچه ممکن است در مورد تراژدی فلسطین به نقطه‌عطفی نرسیده باشیم، اما طی هفته‌های اخیر، تفکر دولت‌های عربی منطقه به این نقطه رسیده است. حمله ۹ سپتامبر رژیم صهیونیستی به قطر برای ترور رهبران حماس که در مذاکرات با این رژیم بودند، بنیاد تفکر این دولت‌ها را تکان داد.
حمله به قطر در میان رگبار تجاوزات اسرائیل علیه دیگر کشورهای منطقه، از جمله لبنان، سوریه، یمن و ایران و همچنین کشتار در فلسطین رخ داد. سال‌هاست که این کشورها و دیگر کشورهای منطقه، مانند عراق و مصر هدف حملات آشکار نظامی و مخفیانه اسرائیل بوده‌اند؛ اما هم‌زمانی برخی از این حملات در ماه گذشته به این شوک افزوده است.
تجاوز به قطر به دولت‌های عربی نشان داد که نه‌تنها اسرائیل بی‌ثبات‌کننده‌ترین موجودیت در منطقه بوده، بلکه هر یک از کشورها نیز ممکن است به طور مشابه مورد حمله قرار گیرد. روابط امنیتی قطر با حامی اصلی اسرائیل، یعنی ایالات متحده که حضور نظامی بزرگی در پایگاه هوایی العدید قطر دارد، نتوانست از این کشور در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی محافظت کند. اگرچه ممکن است دولت‌های عربی نشانه‌هایی از خستگی در حمایت چندین دهه‌ای خود از آرمان فلسطین نشان دهند، اما آنها بشدت نگران احتمال حمله به خاک خودشان هستند.
 
زنگ بیدارباش اعراب
نگرانی‌های مصر که اولین معاهده صلح عربی با اسرائیل را امضا کرده، به حدی است که عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهوری این کشور در سخنرانی نشست اضطراری عربی-اسلامی پس از حمله به قطر، اسرائیل را «دشمن» نامید. مصر، مانند قطر، میانجی مذاکرات آتش‌بس در غزه بوده و ممکن است هدف بعدی اسرائیل برای ترور مقامات حماس قرار بگیرد. قاهره از پیامدهای امنیتی ادامه پاکسازی قومی فلسطینیان نوار غزه برای خود نیز می‌ترسد. اردن نیز نگرانی‌های مشابهی در مورد حرکات تهاجمی‌تر اسرائیل علیه فلسطینیان کرانه باختری دارد که می‌تواند آنها را به سمت شرق سوق داده و وضعیت داخلی شکننده اردن را مختل سازد.
یکی از نتایج این رویدادها حذف موقت امکان توافق‌های عادی‌سازی دیپلماتیک بیشتر بین کشورهای عربی و اسرائیل است. حتی ممکن است برخی از دولت‌هایی که چنین توافق‌هایی را امضا کرده‌اند، از همکاری عقب بنشینند. امارات متحده عربی سریعاً به گنده‌گویی‌های اسرائیل درباره الحاق کرانه باختری واکنش نشان داد و هشدار داد که این اقدام نقض «خط قرمز» تلقی می‌شود.
یکی از فواید این تحول، کمک به رد تصوری بوده که گاهی در ایالات متحده شنیده می‌شود؛ مبنی بر اینکه ارتقای روابط با اسرائیل نشان‌دهنده پیشرفت و حتی گامی به سوی حل مسأله فلسطین است. برعکس، چنین تحولی جایگزینی برای حل مسأله فلسطین به شمار می‌رود. این راهی بوده که اسرائیل بتواند از روابط کامل با همسایگان منطقه‌ای بهره ببرد، در حالی که تسلط بر فلسطینیان و اشغال سرزمین آنها را ادامه می‌دهد. با توجه به تمایل رژیم صهیونیستی به تلقی این توافق‌ها به عنوان هسته یک اتحاد ضدایرانی، این به اصطلاح «توافق‌های صلح» همچنین خطوط درگیری در خلیج فارس را تشدید کرده است. یکی از پیامدها برای ایالات متحده این بوده که باید وسواس دولت‌های ترامپ و بایدن در جست‌و‌جوی توافق‌های عادی‌سازی بیشتر بین اسرائیل و دولت‌های عربی را کنار بگذارد. با توجه به شرایط دیگر در منطقه، از جمله آنچه در غزه در جریان دارد، چنین توافق‌هایی هیچ کمکی به پیشبرد صلح و امنیت در خاورمیانه یا دیگر منافع ایالات متحده نمی‌کنند.
 
توصیه‌ای به آمریکا
پیامد دیگر کاهش اعتماد و اعتنای دولت‌های عربی به همکاری امنیتی با ایالات متحده است. تردیدهای عربی درباره ارزش این همکاری‌ها در سال ۲۰۱۹ با عدم واکنش ایالات متحده به حمله یمن به تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان تحریک شد. حمله اسرائیل به قطر، کشوری کوچک که به طور ضمنی بخش زیادی از امنیت خود را به ایالات متحده سپرده، این تردیدها را تقویت کرد. احتمالاً ایالات متحده مجبور شود خود را برای دسترسی نظامی کمتر به سرزمین‌های عربی آماده کند. اینکه احتمال توافق امنیتی رسمی جدید با یک دولت عربی، مانند آنچه دولت بایدن با عربستان سعودی دنبال کرد، کمتر از قبل شده، برای منافع ایالات متحده مفید است. این تحول به کاهش خطر گرفتارشدن ایالات متحده در درگیری‌هایی که خودش ایجاد نکرده، کمک می‌کند. اما همان‌طور که ماجرای قطر نشان داده، حتی یک تضمین ضمنی نیز هزینه‌ها و ریسک‌هایی را به دنبال دارد. با توجه به آمادگی اسرائیل برای تکرار چنین حملاتی در هر نقطه از منطقه، ایالات متحده به دلیل ارتباط نزدیکش با اسرائیل، ممکن است بار دیگر در موقعیت دشواری قرار گیرد. ایالات متحده باید از ادعای تکراری اینکه ایران بزرگ‌ترین منبع بی‌ثباتی در خاورمیانه است، دست بردارد. واشنگتن باید ببیند که کدام طرف نسبت به هر دولت دیگری در منطقه، جنگ‌های بیشتری را آغاز کرده و کشورهای بیشتری را مورد حمله قرار داده و در حال حاضر، غیرنظامیان بیشتری را می‌کشد و رابطه خود با آن رژیم را از اساس مورد بازنگری قرار دهد.
منبع: Responsible Statecraft
 
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و چهل و شش
 - شماره هشت هزار و هشتصد و چهل و شش - ۰۷ مهر ۱۴۰۴