تحمیل جنگ با نقاب صلحطلبی؛ مذاکره مورد نظر هنوز در دسترس نیست
خبرنگار اسرائیل نشنال در ویدیویی با لحنی آمرانه پزشکیان را مخاطب قرار داده و میگوید:
«آقای پزشکیان چرا میان جنگ و مذاکره جنگ را انتخاب کردید؟ وعدههای انتخاباتی کجا رفت آقای پزشکیان؟»
این سخن گرچه در قالب یک سؤال مطرح میشود، اما نوعی پیشداوری است که درست وسط یک دعوا میکوشد نرخ یک جنگ صهیونیستی را به دلخواه تعیین کند. مفهوم این سخن آن است که هم به کشورتان حمله میکنیم، ترور میکنیم، با غول پیکرترین ومخربترین هواپیماها بمبارانتان میکنیم و هم در صورت مقاومت کردن و تسلیم نشدن شما را جنگطلب اعلام کرده و میگوییم ایران میان گزینه جنگ ومذاکره، جنگ را «انتخاب» کرد.
این دیگر مذاکره در مفهوم واقعی آن نیست، بلکه بخشی از پروپاگاندای جنگ تحمیلی است. ترفندی نتانیاهویی- ترامپی برای جلوه دادن جنگ به شکل مذاکره و برای رنگزدایی از مقاومت ودفاع میهنی وبازنمایی آن به شکل جنگطلبی است.
زمانی در اوایل جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، تروریستهای موسوم به مجاهدین خلق، درهمان حال که با در دست داشتن سلاح، طرحهای خود را برای ترور یکی پس از دیگری تکمیل میکردند، در متنی سرشار از تهدید در تلاش بودند لعاب نازکی از مذاکره و گفتوگو به روی سلاحهای خود بکشند و همزمان خود را مطالبهگر ملاقات با امام جلوه دهند. امام خمینی در پاسخ نشان داد که دست مسلح تروریستها را خوانده است. ایشان ناشیگری آنها در تهدید سلاح و جنگ داخلی را به رخ کشید وگفت: «من اگر یک درهزار احتمال میدادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که میخواهید انجام بدهید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم؛ لازم هم نبود شما پیش من بیایید.»
آنچه که ایران در بیان رئیس جمهوری پزشکیان یا رئیس شورای عالی امنیت ملی به عنوان موانع آمریکایی وصهیونیستی مذاکره مطرح میکند «شرط» مذاکره نیست بلکه جزو اصول بدیهی مذاکره است که نباید درحین مذاکره به مذاکرهکنندگان حمله شود. اشکالات و ایراداتی که رئیس جمهوری پزشکیان در سخنان خود در حاشیه هشتادمین نشست سازمان ملل متحد مطرح کرد، جزو شروط مذاکره نیست، بلکه جزو قواعد مذاکره است. وقتی بیان میشود درحین مذاکره نباید حمله کرد، نباید زیرمیز مذاکره زد، این سخن به معنای طرد مذاکره نیست؛ بلکه کاملاً برعکس، یادآوری قواعد مذاکره، مقدمه ضروری خود مذاکره است. به قول اصولیون «مقدمه امر واجب، واجب است.» این سخن را به نوعی دیگر نیز میتوان به مقوله مذاکره تعمیم داد و گفت التزام به رعایت قواعد مذاکره، شرط مذاکره نیست، خود مذاکره است؛ بخشی از مبادی خودِ مذاکره است.
به این معنا، سخن رئیس جمهوری و رئیس شعام، نفی مذاکره در معنای حقیقی آن نیست، در واقع بخشی ضروری از خود مذاکره است. ایران در ترکیب ۱ بهاضافه ۵ با آمریکا مذاکره کرد و بازهم آماده مذاکره درهمان چهارچوب است.
اما آمریکا میخواهد جنگ و استمرار وضعیت جنگی را به عنوان پیش شرط مذاکره تعیین کند. در همان حال آمریکا به شیوهای که در رمان ۱۹۸۴ اثر اورول آمده، میگوید: «جنگ صلح است، آزادی بردگی است، ناتوانی توانایی است.»
رژیم صهیونیستی و شعبه رسانهای آن در قالب ایران اینترنشنال درصدد است مطابق منطق «وزارت حقیقت» خود القا کند دفاع میهنی همان جنگطلبی و نفی مذاکره است.
درست درهمان جا که دشمن صهیونیستی میکوشد عملیات تجاوزگرانه خود را در قالب دوگانه «مذاکره-جنگ» عرضه و تحمیل کند. باید با محکوم کردن این صورت بندی تحمیلی، نشان داد که چیزی به نام «یا مقاومت یا مذاکره» نداریم؛ برعکس، آنچه که باید انجام داد هم مقاومت است و هم اصرار و مداومت بر مبادی اولیه مذاکره، یعنی کنار نهادن گزینه جنگ و تجاوز و پذیرش قواعد مذاکره.
دراین معنا اگرچه هنوز مذاکره مورد نظر در دسترس نیست و طرف مقابل حاضر نیست به مبادی اولیه مذاکره تن دهد، اما این امر در امتداد و در استمرار مقاومت میهنی ممکن خواهد شد و در دسترس قرار خواهد گرفت. همان نیرویی که آتشبس را به دشمن تحمیل کرد، قادر است در امتداد همین مقاومت میهنی، مذاکره در مفهوم حقیقی آن را نیز تحمیل کند.

