دو چهره درخشان خیبر
در خیل فرماندهان برجسته عملیات خیبر، محمدابراهیم همت و علی هاشمی دو چهره ممتاز و درخشان بودند. ابراهیم همت یکی از جوانان فرماندهی بود که به چهرهای شاخص در دروان دفاع مقدس مبدل شد. در آغاز یک معلم بود و همین سلوک را با خود به جبههها برد. او سال ۱۳۵۴ از دانشسرای تربیت معلم اصفهان فارغالتحصیل شد و مدتی را در مدارس زادگاهش، شهررضا به تدریس پرداخت. با پیروزی انقلاب وارد سپاه شد و به مناطق عملیاتی کردستان برای نبرد با نیروهای ضد انقلاب رفت. با آغاز جنگ، عملیات فتحالمبین اولین تجربه او به عنوان فرمانده بود و در جریان عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر نقش مؤثری داشت. همت در پاوه به فرماندهی عملیات منصوب شد و پس از ربوده شدن حاج احمد متوسلیان در لبنان، فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسولالله (که بعداً به لشکر تبدیل شد) را عهدهدار شد و نقش نیروهای تحت امر او در جریان عملیات والفجر مقدماتی و والفجر ۴ قابل توجه بود. همچنین در تصرف ارتفاعات «کانی مانگا» نقش داشت. همت در میان نیروهای تحت امر خود بسیار محبوب بود. در جریان عملیات خیبر به همرزمانش گفته بود: «باید مقاومت کرده و مانع از بازپسگیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه اینجا شهید میشویم یا جزیره مجنون را نگه میداریم.» و در نهایت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ طی همین عملیات به شهادت رسید. گلعلی بابایی که یکی از نیروهای لشکر شهید همت بود علاوه بر «شرارههای خورشید» در کتاب «ماه تمام» هم با عنوان فرعی «سرگذشت نامه مستند معلم بسیجی شهید محمد ابراهیم همت» به فرمانده خود ادای دین کرده است. بابایی معتقد است وجه تمایز همت از دیگر شخصیتهای جنگ، چه شهدا و چه افرادی که هنوز هم در قید حیات هستند، وجه آموزگاری و معلمی اوست و از این منظر در کتاب «ماه تمام» همت را معلم - فرمانده توصیف میکند. رحیم مخدومی هم در کتاب «معلم فراری» که جلد دوم مجموعه«قصه فرماندهان» انتشارات سوره مهر است زندگینامهای داستانی از زندگی شهید همت روایت کرده و کتاب «به فرماندهی همت» نوشته محمدعلی صمدی هم جستاری در زندگی جهادی شهید ابراهیم همت است و نویسنده کوشیده تا ویژگیهای فردی او را در مسیر دشواری که در تمام سالهای جهاد طی کرد شرح دهد.
اما علی هاشمی فرماندهی با بینش عملیاتی و اطلاعاتی به طور همزمان بود. به او لقب «سردار هور»، «هوری»، «سردار خیبر»، و «خط شکن» دادهاند. علی هاشمی ۱۰ دی ۱۳۴۰ در اهواز متولد شد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وارد کمیته انقلاب شد و سپس به همراه حسین علمالهدی، علی نظرآقایی و دیگر همرزمانش در راستای تشکیل بسیج و سپاه تلاشهای بسیاری کرد. در روزهای اول جنگ و پیشروی سریع نیروهای عراقی به عمق استان خوزستان، علی هاشمی در جایگاه فرمانده تیپ ۳۷ نور، اقدام به رهاسازی آب کانال سلمان، در منطقه کرخه کور کرد و از پیشروی بیشتر ارتش عراق به حمیدیه و سقوط اهواز جلوگیری کرد. پس از شهادت نظرآقایی، علی شمخانی فرمانده وقت سپاه خوزستان، هاشمی را بهعنوان فرمانده سپاه حمیدیه منصوب کرد. تیپ ۳۷ نور در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر نیز شرکت داشت. در آستانه عملیات والفجر مقدماتی، تیپ ۳۷ نور منحل شد و علی هاشمی به فرماندهی سپاه سوسنگرد منصوب شد. در سال سوم جنگ زمانی که بنبست جنگی پدید آمده بود محسن رضایی هاشمی را مأمور تشکیل قرارگاه سری نصرت کرد و پس از یک سال کار شناسایی و اطلاعاتی طرح خیبر را ارائه داد و تا زمان شهادت کنترل جزیره مجنون را برعهده داشت. چهارم تیر ۶۷ به دنبال تهاجم ارتش عراق به جزیره مجنون و پس از اطمینان از تخلیه جزیره، علی هاشمی هنگام ترک مقر فرماندهی به همراه علی اصغر گرجیزاده (رئیس ستاد سپاه ششم) هدف موشک هلیکوپترهای عراقی قرار گرفت و به شهادت رسید و سال ۸۹ پیکرش به همراه سه تن از یارانش پیدا شد. کتاب «گمشده من» سرگذشت قرارگاه سری نصرت و نقش شهید علی هاشمی به روایت محسن رضایی است. محمدهدی بهداروند در این کتاب به شرح فعالیتهای شهید علی هاشمی از زبان محسن رضایی، فرمانده کل سپاه پاسداران آن زمان میپردازد. کتاب «هوری» هم زندگینامه و خاطرات سردار شهید علی هاشمی است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی تدوین و منتشر شده و بیستوهفتمین جلد از مجموعه «قصه فرماندهان» انتشارات سوره مهر نیز با عنوان «مجنونهور» به زندگی شهید علی هاشمی اختصاص یافته است.

